خاطره اى از سردار شهيد صفر روحى در هفت تپه به نقل از همسنگرش در دل شب


نويد شاهد مازندران: در هفت تپه چند روزى را نزد (( سردار شهيد روحى )) ماندم و در يكى از شبها متوجه شدم كه فانوس به دست در نيمه هاى شب كه همه در خواب بودند چادر را ترك مى كند. اولين شب با خود گفتم:(( شايد براى سركشى ديگر رزمندگان به اطراف رفته است)). ولى در شبهاى بعد كنجكاو شدم و آهسته همراهش رفتم و ديدم چادر را دور زد و داخل خاكريز كوچكى كه بيشتر شبيه يك قبر بود رفت و مفاتيح را از جيبش در آورد و مشغول راز و نياز با معبود شد.

واقعاً از ديدن اين صحنه به خودم آمدم و به فكر فرو رفتم زيرا جوانى را ديدم كه عاشقانه در دل شب سبكبال و دور از چشم همه اشك مى ريزد و از خداوند طلب شهادت مى كند.

منبع:كتاب سفيران عشق(1)

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده