وصیت نامه سرباز شهید عنایت الله خادملو فرزند عباس؛ متولد 1343 شهرستان گلوگاه؛ شهادت 14 شهریور 1364(سومار)؛ پروردگارا اینک تو را شاهد می گیریم که آگاهانه برای جهاد در راه تو قدم پیش گذارم و اتکا من تنها به توست
هدف ما شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست
نوید شاهد مازندران، با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و با درود به تمام شهیدان از صدر اسلام تا کنون و با سلام به رزمندگان اسلام سخن خود را آغاز می کنم.
پروردگارا تو خود می دانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و نیز می دانی که هدف ما شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست. اگر برگشتیم و یا کشته شدیم در هر حال پیروزی با ماست چون تو فرمودی:
«ان ا... یدافع عن الذین آمنوا» خداوندا، چه منطقی قاطع تر و چه دلیلی بهتر از اینکه برای جهاد ما فرمودی: «و جاهدوا فی سبیل ا... حق جهاده»
پروردگارا اینک تو را شاهد می گیریم که آگاهانه برای جهاد در راه تو قدم پیش گذارم و اتکا من تنها به توست و رهنمودهای رهبر عزیز و قائد اعظم امام خمینی راهگشای ماست. و سفارشی به پدر و مادرم دارم: شما می دانید که در صحرای تفتیده کربلا امام حسین(ع) فرزند هجده ساله و حتی طفل شش ماهه اش را نثار اسلام کرد و یکدفعه  هم ابراز نارضایتی و یاس نکرد. این را بدانید من عزیزتر از علی اکبر(ع) نیستم پس در سوگم به هیچ وجه ناله و شیون نکنید و همیشه با روحیه به مزارم بیایید. پدر جان؛ امیدوارم مرا ببخشی که تو را تنها گذاشته ام انشاا... خداوند یاریت می کند من همانطور که وظیفه دارم به شما در امرار معاش کمک کنم. همین طور وظیفه دینی من ایجاب می کند که به جبهه بروم و با کفر بجنگم. مادرم؛ امیدوارم که در منزل هر بدی که نسبت به شما کردم مرا ببخشید و عفو کنید.
نگران نباشید اینجا وضع خیلی خوب است. همیشه این نظرتان باشد. هر کسی اجلش برسد چه در شهر چه در غربت باشد می میرد و اگر اجلش نرسد نمی میرد. ما در مکانی هستیم که نزدیکترین راه به کربلاست. از من هر بدی که دیده اید به بزرگواری تان ببخشید و اگر هم شهید شدم از فامیلان و دوستان حلالیت بگیرید. برادر و خواهرم، من مثل یک برادر کوچک از شما می خواهم که قدر یکدیگر را بدانید و به همدیگر کمک کنید. به امید پیروزی اسلام بر کفر و برافراشته شدم پرچم پر افتخار اسلام بر سرزمین های شرک و فساد و ظلم. پدر جان، جسدم را در قبرستان سفید چاه در کنار دوستانم دفن کنید. بر مزارم جوان ناکام ننویسید زیرا من با شهادتم به کام خود رسیده ام. در پایان سخن, ضمن نگارش و زمزمه دو بیت شعر با  شما وداع می کنم.
امیدوارم که خدای بزرگ مرا بیامرزد و شما را به او می سپارم.
کفن بدوز بهر تنم مادرم،مادرم             مگر عزیزتر ز علی اکبرم(ع) مادرم
کفن بود لباس دامادیم مادرم                شهید جمهوری اسلامیم مادرم
عنایت ا... خادملو
مرکز اسناد بنیاد شهید و امورایثارگران


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده