وصيت نامه؛
وصيت نامه شهيد صادق زاهدى فرزند جلال متولد 1344 در روستاى خطيركلا شهرستان قائمشهر مى باشد كه در عمليات والفجر 4 در تاريخ 27 ارديبهشت 1364 به درجه رفيع شهادت نائل آمد
چه زيبا است شهادت در راه خدا؛ شهيد صادق زاهدى
نويد شاهد مازندران؛ بسم الله الرّحمن الرّحيم
وصيّت نامه شهيد صادق زاهدى؛
« يا اَيُّها الَّذينَ آمَنُوا هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلي تِجارَةَ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ اَليم ؟»
« اى اهل ايمان شما را به تجارتى كه از عذاب خدا نجات بخشد دلالت كنم؟ »
« تُؤمِنُون بِالله وَ رَسُولِه وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ 1.»
« ايمان بياوريد به خدا و رسولش و جهاد كنيد در راه الله با مال و جانتان. »
سلام بر آخرين خليفه‌ى خدا در زمين، حضرت مهدى(عج) و صلوات و سلام خدا بر 
نائب بزگوارش ولى فقيه، چشم و جان امّت مسلمان و مردم مستضعف در جهان، روح خدا روح الله الموسوي الخميني و رحمت واسعه‌ى خداوند به ارواح مطهر شهيدان اسلام.
سلام عليكم جميعاً و رحمة الله و بركاته
پيامبران اسلام طبق رسالتى كه از طرف پروردگار داشته‌اند مأموريّت يافته تا دينشان را در سراسر گيتى پياده نمايند ولى در مقابل رسالت پيامبران شياطين سدّراه شده تا مانع از حكومت اسلامى شوند ولى همان‌طور كه قرآن مى‌فرمايد: « مگر مى‌شود دشمنان نور خدا را با فوت دهانشان خاموش كنند. نيروهاى رحمانى هستند كه حاضرند براى الله به مبارزه با كفر و شرك پرداخته تا شياطين نابود و احكام الله در جامعه پياده شود و اساس زندگى انسان‌ها كه همان مكتب و اصالت انسان و استقلال و آزادى است حفظ باشد، چرا كه شهدا براى همين شهيد شدند و بار مسؤوليت سنگين را به دوش ما نهاده‌اند و حال ماييم و سنگينى اين رسالت با ما كه ما چه مى كنيم و راستى چه بايد كرد؟
آيا در مقابل خدا و خون شهدا و دين مان مسؤول نيستيم؟ و آيا هنوز اين براى مان تفهيم نشده كه اگر در بلندترين قلّه‌ها و در اعماق درياها باشيم خلاصه روزى به امر خدا بايد از دنيا برويم؟  و حال باورمان شد كه بايد از دنيا برويم چرا در راه كسى جان ندهيم كه ما را آفريد؟ و چرا مرگ ما گواه بر صحّت و ارزش معنوى انقلاب اسلامى و در راه خدا نباشد؟  و شما اى مسؤولين از خون شهداى عزيز براى به قدرت رسيدن سروصدا نكنيد و بين مردم اختلاف نيندازيد، هنر آن نيست كه انسان براى رسيدن به پست و مقام از خون شهدا استفاده كند و از دنيا برود. هنر آن است كه انسان در راه خدا زنده باشد و در راه او زندگى كند و در راهش بسازد و بسوزد و با شهيد شدن خود جامعه‌اى را روشن كند و راستى چه زيبا است شهادت در راه خدا.
مردم! حسين زمان، امام امّت احتياج به ياران فداكار دارد. امام رحمت است براى ما و براى همه، قدرش را بدانيد و او را دعا كنيد چرا كه او بود فانوس تاريك قلب ما را با نور الهى روشن كرد.
اى مسلمانان! پيرمرد جماران را تنها نگذاريد، و اى بر ما اگر فرداى قيامت امام مهربان در مقابل دادگاه عدل الهى فرياد زند: بار الها! من وظيفه‌ى خود را انجام دادم ولى اين مردم مرا تنها گذاشتند.
اى شيعيان على(ع)، شما را به اميرالمؤمنين سوگند، پيرمرد جماران امام امّت را تنها نگذاريد. تنها گذاشتن امام عزيز؛ يعنى، تنها گذاشتن اسلام و پيامبر اكرم(ص). يار و ياور امام عزيز باشيد و نستوه و با گام استوار براى خدا تلاش كنيد و آن‌چنان ضرب شستى بر دشمنان قرآن نشان دهيد كه ديگر تفكّر تجاوز به حريم اسلام و ممالك اسلامى را در سر نپروراند.
برادران و خواهران!
حال كه شهيدان رفته‌اند و بار سنگين رسالت را بر دوش شما گذاشته و شما كه وارثان بحقّ اين شهدا هستيد، برايتان دو راه باقى است، يا بايد پرچم و سلاح آغشته به خون 
شهيدان‌تان را برگيريد و مبارزه خود با دشمنان ادامه دهيد تا به اهتزاز درآوردن بانگ 
لا اله الا الله و محمّد رسول الله در سراسر گيتى، يا بايد همچون زينب(س) پيام رسان خون شهيدان باشيد. امام حسين(ع) شهيد شد ولى اين زينب(س) بود كه پيام برادرش را به مردم و به جهانيان رساند و همين امر باعث شد كه هنوز راه حسين(ع) زنده بماند و زنده ماندن راه حسين(ع)، زنده ماندن اسلام است همان‌طور كه زنده ماندن راه شهدا، زنده ماندن راه حسين(ع) است.
خواهرانم! حجاب را، حجاب را، حجاب را كه بهترين پيام شهيد است خود عمل كرده و به ديگران برسانيد.
آرى شهيدان رفته‌اند و حقير ادامه راه شهيدان را براى خود افتخار و سعادت مى‌دانم و شما نيز بهتر است بدانيد كه اين‌جانب از ميان تمام مرگ‌ها، شهادت را و از ميان تمام 
باغ‌ها، گورستان را و از ميان تمام گل‌ها، لاله‌هاى پرپر شده را انتخاب كردم و دوست دارم خبر شهادتم را با شادى در كوچه‌ها فرياد زنيد تا آنانى كه در خواب غفلتند چشم‌هايشان را باز كنند، حقايق را ببينند و به حقّ بپيوندند و اين را هم بفهمند كه درد تير و تركش را تحمّل مى‌كنيم و از جان مى‌گذريم ولى اندوه خمينى را هرگز.
پدر عزيز و مادر مهربانم! زحماتى كه برايم كشيده‌ايد حلالم كنيد مى‌دانم شما را رنجاندم ولى شما نيز مرا ببخشيد و به جبهه‌ها بسپاريد، چرا كه در سنگرهاى جبهه، مهدى(عج)، امام زمان، همسنگرمان است و براى همين است كه سنگر را با جهان عوض نمى‌كنم و شما در بيرون از خانه طورى باشيد كه گويا تابوت مرا در بالاى دست خود دارى و راضى باشيد كه تاريكى جامعه‌ام را با شهادتم روشن كنم.
خدايا! تو شاهد باش كه دشمنانت چگونه تشنگان خدمت به اسلام را مى‌سوزانند، 
بار الها! شاهد باش كه چگونه دشمنان اسلام، فرزندان پاك اين امّت را به‌جاى گوسفند 
سر‌مى برند و كسى نيست اين امّت را پشتيبانى كند. بارالها! امام امّت و امّت امام با همه‌ اين مشكلات مى‌گويند: « خدا ما را كفايت مى‌كند و او ما را كافى است ».
خدايا! خداوندا! تا ظهور حضرت مهدى(عج) اين امّت را براى پياده شدن حكومت، يارى فرما و آن‌ها را بر دشمنان پيروز گردان.
بارالها! مى خواهم در زندگى‌ام انسان باشم، شمع باشم، و به جامعه‌ام نور ببخشم لكن بدون فضل و كرمت نمى‌شود. پس خدايا! مرا به‌ سوى خود فراخوان تا همانند ديگران براى تو هجرت كنم و همانند ديگر شهيدان اسلام به تو بپيوندم.
بارالها! اى خداى حسين(ع)! ما را در حسينى شدن يارى فرما تا از اين آزمايش خطير روسفيد بيرون آورده و لبّيك گوى نداى امام و جامعه اسلامى را يار باشيم و ثابت كنيم كه اماما، اماما، ما اهل كوفه نيستيم.
پروردگارا امام ما را تا ظهور حضرت مهدى(عج) از خطرات ارضى و سماوى مصون بدار.
«آمين يا رب العالمين»
والسَلام عليكم و رحمة الله و بركاته
صادق زاهدى 11 مرداد 1362

تاريخ تولد:1344 (قائمشهر)
تاريخ شهادت:27 ارديبهشت 1364(عمليات والفجر 4)

مركز اسناد بنياد شهرستان قائمشهر/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده