وصيت نامه شهيد نادعلى معروف به ميرزاعلى عليجان زاده فرزند جبار در 2 بهمن سال 1336 از خانواده اى مذهبى در روستاى قراخيل از حومه شهرستان قائمشهر چشم به جهان گشود.
نويد شاهد مازندران، وصيت نامه شهيد نادعلى معروف به ميرزاعلى عليجان زاده؛
روز اميد آمريكا را، به شب سياه يأس مبدّل كنيد
« وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ الله اَمْواتٌ بَلْ اَحْياءٌ وَ لكِنْ لاتَشْعُرُونَ »
« كسانى‌ كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپنداريد بلكه آنها زنده‌اند و لكن شما نمى ‌دانيد.»
اين‌جانب نادعلى عليجان زاده، ساكن روستاى قراخيل، به شماره شناسنامه 1313 اعزامى از قائم‌شهر، وصيّت نامه‌ام را با نام خدا آغاز مى‌ نمايم.
جنگ جنگ است، عزّت و شرف و دين و ميهن ما در گرو همين مبارزات است. ما امانتى هستيم از جانب پروردگار متعال، كه هر آن خواهان اين امانت شد بايد با كمال مسرّت و خوشحالى، خود را تسليم كنيم.
اى مردم! ما منّتى به خدا نداريم. همه‌ى ما مسؤوليم در راه خدا با جان و مال و زبان خود جهاد كنيم. هر كس اين كار را نكند، خلاف كار است، فرداى قيامت مجازات مى شود.
اكنون كه آمريكاى جهان خوار، به وسيله‌ى نوكرِ سرسپرده‌اش صدّام يزيد كافر و ديگر ايادى رسواى داخليش سعى در محصور كردن اين انقلاب جهانى را دارد، چه بهتر كه با نثار جان و مال خويش از انقلاب حمايت كنيم و كشته شدن در اين راه، سعادتى بزرگ براى خود بدانيم و به نداى : « هل من ناصرٍ ينصرنى»‌ حسين زمان- امام خمينى- لبّيك بگوييم.
لبّيك گفتن به نداى امام حسين(ع) وظيفه‌ى تمام مسلمين است كه در همه‌ى زمان‌ها بايد در هر نقطه‌ى جهان طنين انداز شود.
پس اگر كسى به اين ندا لبّيك بگويد، و در اين راه به شهادت برسد نبايد در مرگ او گريست، بلكه بايد با روشنگرى و وحدت كلمه، ظالم و مظلوم و دشمنان دوست نما را به امّت اسلامى شناساند و در مقابل توطئه‌هاى آن‌ها، صفى محكم و مسلّح به ايدئولوژى اسلامى به وجود آوريم تا بتوانيم اسلام راستين را كه همان خطّ امام عزيز است در ايران و سراسر جهان حاكم گردانيم.
برادران و خواهران انقلابى! دست در دست هم گذاشته و مانند پروانه به دور پيرجماران حلقه زنيد و دست از يارى او نكشيد و در تداوم خطّ امام كوشش نماييد و نگذاريد دشمنان اسلام بر شيعيان اميرالمومنين چيره شوند. هميشه پشتيبان روحانيّت مبارز و در خطّ امام باشيد كه عملشان با حرفشان يكى باشد.
مادر عزيزم : سلامٌ عَلَيْكُم
مى ‌دانم فرزند خوبى برايت نبودم، و از شما كه برايم، هم پدر بودى و هم مادرى دلسوز، مى‌خواهم كه مرا حلال نمايى اميدوارم در غم مرگم گريه نكنى، كه هر قطره‌ى اشك تو گلوله ايست بر جگرم.
مادر! هنوز آن تبسّم‌هاى شيرينت، از  پرده‌ى گوشم و آن فداكارى‌هاى شب و روزت از چشم  بينايم بيرون نرفته، كه دست تقدير زمان ما را از هم جدا كرد.
اگر مى خواهى نزد حضرت زهرا(س) روسفيد باشى، بايد صبر كنى، چرا كه خداوند خواست فرزندى را كه پيش شما امانت بود، بگيرد و شما را امتحان كند. مبادا بى‌صبرى كنى و در مرگم گريه كنى اگر سعادت فرزندت را مى خواهى بايد الگو براى ديگر مادران باشى.
خواهرم! خيلى برايم زحمت كشيدى، اميدوارم مرا ببخشى. مبادا در مرگم گريه بكنى چون زينب(س) در مرگ برادرش در ميان دشمنان اشك نريخت. اگر مى ‌خواهى در خلوت براى من گريه بكنى، به ياد امام حسين(ع) گريه كن. خواهرم! تنها سفارش من به شما اين است كه حجاب را رعايت كن.
برادران عزيزم!
من شما را به عنوان پيام رسان خود به سوى جامعه معرفى مى‌كنم، كه فقط بعد از  شهادتم ناله نكنيد. علاوه بر اين‌كه ناله نمى‌كنيد، پيام شهدا را به گوش مردم برسانيد پيامى كه محتواى آن دل كندن از دنياى پوچ و بى وفا است . و انقلاب درونى جهت رسيدن به لقاءالله .
همسرم!
مى ‌دانم كه بعد از شهادتم گريه نمى‌كنى و همچون همسران شهداى ديگر، راه مرا كه همان راه امام حسين(ع) بود ادامه مى ‌دهى. هيچ وقت لباس سياه نمى ‌پوشى و كوچك‌ ترين  ضعفى در خود راه نمى دهى. تا مى ‌توانى مطالعه نما كه انسان را به دستورات دينى آشنا مى ‌سازد و دستورات قرآن را كه از گوشه جماران برايت مى‌آيد، به‌ نحو احسن انجام بده. و نماز را به ‌پاى دار و فرزندانم را همچون فرزندان امام حسين(ع) تربيت كن. اميدوارم مرا ببخشيد كه نتوانستم در اين زندگى كوتاه براى شما مثمر باشم.
اى امّت حزب الله!
وصيّت من به شما اين است: اى واى بر شما! اگر در اين شرايط بر سر مال و منال دنيا جنگ و دعوا كنيد. به سوى خدا پرواز كنيد، آخرت و روز محشر و آتش جهنّم را در نظر بگيريد و الاّ پشيمان خواهيد شد. از همه شما به‌خصوص برادران انجمن اسلامى و بسيج مى ‌خواهم پشتيبان امام باشيد و از تفرقه و دو دستگى پرهيز نماييد و همان‌طور كه تا به‌حال تا سرحدّ جان براى انقلاب اسلامى فعّاليّت مى ‌نموديد، به ‌راهتان ادامه دهيد. در مقابل ضدّ انقلاب ها، با ايمان به خدا، محكم و استوار بايستيد. و از آنهايى كه آمادگى حضور در جبهه را دارند، مى‌خواهم كه به جبهه‌ها بروند و با حضور فّعال خود در جبهه‌ها بر خرمن وجود كثيف و ناپاك صداميان آتش زنيد. و روز اميد آمريكا را، به شب سياه يأس مبدّل كنيد.
در پايان سلام مرا به خانوده هاى عزيز شهدا برسانيد، كه به گفته‌ى امام عزيز «چشم و چراغ اين ملّت هستند.»
اگر من شهيد شدم و جنازه‌ام به دستتان رسيد مرا در « سيّد ميرزا » كنار شهيد عزيزم بابانيا دفن كنيد. از خانواده‌ام مى خواهم اگر جنازه‌ام به دستتان نرسيد، ناراحت نباشيد. چون جنازه‌ى هزاران شهيد به خصوص شهداى عزيز محلّمان در بيابان‌ها مانده، و من در مقابل آن‌ها شرمنده‌ام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


بنيادشهيدوامورايثارگران قائمشهر/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده