شهادت 5 خرداد ماه؛
شهيد محمد باقر پورباقر در یکم دی سال 1340 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود.و در سحرگاه پنجم خرداد سال 1361 به شهادت رسید.
نوید شاهد فارس: شهيد محمد باقر پورباقر در اول دی  سال 1340 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. دوران کودکی را با سختی و بيماری سپری کرد تا به سن 7 سالگی رسید. تحصیلات ابتدائی را با نمرات عالی در دبستان منوچهری (ابن سینا)طی کرد ، سپس در مدرسه راهنمایی شهيد شيخيان ثبت نام نمود .
مروری بر زندگی نامه شهيد محمد باقر پورباقر

در اين دوره هم دانش آموز نمونه بود . سپس در دبيرستان شهيد مطهری ديپلم خود را با معدل بالاتر از 19 گرفت. در روزهای تحصيل وقت خود را صرف مطالعه و کمک به پدر و مادر می کرد .چون فکرش اين بود که بيکاری و تنبلی باعث سربار بودن خانواده می گردد و سربار بودن مايه سستی است به همين جهت در تابستان به کارگری می پرداخت تا با درآمد خود کمکی به خانواده اش کرده باشد .

فردی خوش برخورد بود و در کمک به دیگران هيچگونه کوتاهی نمی کرد و به ويژه به دوستانش که در بعضی از دروس تجديدی داشتند کمک می کرد تا اشکالاتشان برطرف شده و قبول گردند . به خانواده خود هم هميشه احترام می گذاشت و با آنها به خوبی و ملايمت رفتار می کرد . دو مرتبه با پابوس امام علی بن موسی الرضا  علیه السلام رفت.

 يکی از اتفاقات مهم زندگی محمد باقر مربوط به اوايل انقلاب می باشد . در يکی از روزها در حين مبارزه بر عليه رژيم طاغوت مأموران  طاغوتی او را دنبال مي کنند و او هم برای اين که گرفتار آنان نشود از پشت بام يکی از خانه ها کازرون خودرا به خانه يکی از مأموران رژيم طاغوتی می اندازد که خوشبختانه با کمک همسر همان مأمور موفق به فرار می شود .

مروری بر زندگی نامه شهيد محمد باقر پورباقر

در تظاهرات و پخش اعلاميه های امام ، مبارزه با مأمورين رژيم شاه و شرکت در جلسات مذهبي و بحث و تبادل نظر جهت برانداختن رژِيم طاغوتی حضوری فعال داشت.
همچنين بعد از انقلاب ، نگهبانی و پاسداري را در ستاد مقاومت مسجد بازار جهت حفظ دستاوردهاي انقلاب برعهده گرفت.
 هميشه پيرو روحانيت بود . مخالف سرسخت ضد انقلاب و گروههای منفور بود و همچنين در مقابل دسيسه های آنها ايستادگی می نمود و آنهايی که قابل ارشاد بودند را نصيحت و هدايت مي کرد و آنهايي که قابل ارشاد نبودند از خود دور می نمود .

 مسئله ماديات را از ياد برده و هدفش دين و صدور انقلاب به خارج از ايران گرديد؛ بطوری که با ضد انقلاب حالت خصمانه داشت و مي گفت:"انقلاب ما از خون هزاران شهيد بوجود آمده و ما بايد از آن نگهبانی و پاسداری کنيم" .
 پيرو رهبر و ولايت فقيه بود و براي ديدن رهبرش بي تابي می کرد و يکبار هم از نزديک موفق به ديدار شد .

با شروع جنگ تحميلی و درخواست حوزه نظام وظيفه و با دلخواه خود به خدمت مقدس سربازی شتافت. برای تقويت روحيه رزمندگان و مبارزه با بنی صدر خائن اعلاميه ها و پيام های امام خمينی را به جبهه می برد.
 روحيه شاداب و مصمم داشت و هميشه موقع رفتن به جبهه لبخند بر لبانش نقش بسته بود و هنگامی که به مرخصی می آمد قبل از اتمام مرخصيش ،يک الی دو روز زودتر به جبهه مي رفت .

هميشه اظهار بي تابي مي کرد که ماندن من در اينجا فايده اي ندارد و دلم براي جبهه مي تپد و بايد زودتر بروم . توصيه اش اين بود که اگر خداخواست که شهيد شد هيچ گونه ناراحتي به خود راه ندهيد چونکه هنگامي که شهيد شدم آن موقع بسوي معبودم شتافته ام و زندگي کردن آن موقع است .
 در اکثر حمله ها شرکت داشت، بعد از 22 ماه خدمت مقدس سربازي و شرکت در چندين حمله از جمله شکست حصر آبادان ، فتح المبين و بيت المقدس دورِه ي سربازي خود را طي نمود.
 سرانجام در سحرگاه پنجم خرداد سال 1361 موقع نگهباني بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فيض شهادت نائل گرديد .
 پيکر پاک و مطهرش در گلزار شهدا سيد محمد نوربخش در کنار ديگر همرزمانش به خاک سپرده شد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس  

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
سینا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۴
0
0
شهید محمد باقر پورباقر عمو منه
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده