خبرنگار شهيد؛
شهيد غلامعلى لقمانى فرزند عباس در سال 1343 در استان مازندران شهرستان نكاء در يك خانواده مستضعف و مذهبى ديده به جهان گشود و از همان ابتداى تولدش هوش سرشارى را از خويش نمودار مى نمود.
مرورى بر زندگى «خبرنگار» شهيد غلامعلى لقمانى
نويد شاهد مازندران به مناسب روز خبرنگار مرورى دارد بر زندگى خبرنگار شهيد غلامعلى لقمانى كه در ادامه اين چنين آمده است؛

شهيد غلامعلى لقمانى فرزند عباس در سال 1343 در استان مازندران شهرستان نكاء در يك خانواده مستضعف و مذهبى ديده به جهان گشود و از همان ابتداى تولدش هوش سرشارى را از خويش نمودار مى نمود. وى دوران ابتدايى و راهنمايى را با موفقيت كامل به پايان رسانده و توانست با نمرات خوبى اين دوران را نيز طى نمايد و وارد دبيرستان گردد و آنگاه در رشته فرهنگ و ادب تصميم به ادامه تحصيل گرفت. در همين مدت وى هيچگاه از مسائل انقلاب و اوضاع كشور غافل نبود و همگام با درس بصورت فعال در راهپيمايى عليه رژيم پهلوى شركت مى نمود و به كمك برادر بزرگترش شبها مخفيانه اعلاميه هاى حضرت امام را تهيه و به در و ديوار شهر مى چسباند و نوارها و كتب اسلام را بين جوانان حزب اللهى توزيع مى نمود.
بعد از پيروزى انقلاب شكوهمند ايران در انجمن اسلامى دبيرستان بصورت فعال شركت نموده و همزمان در اتحاديه انجمن اسلامى دانش آموزان با قبول مسؤليت هاى مختلف پيرامون مسائل فرهنگى و هنرى، پر توان مشغول رسيدگى به امور شد. همچنين با خطاطى و طراحى زيبايش كارهاى فرهنگى هنرى بنياد شهيد و سپاه را نيز انجام مى داد.

شهيد غلامعلى لقمانى پس از قبولى در سال سوم دبيرستان عازم جبهه هاى حق عليه باطل گرديد و در جبهه مريوان مشغول رزم با دشمن بعثى و اقمار داخليش پرداخت، پس از انجام ماموريت 3 ماهه اش در سال 61 وى به ادامه تحصيل خويش پرداخت تا اينكه با موفقيت هر چه تمام ترتوانست ديپلم خويش را در رشته فرهنگ و ادب اخذ نمايد. پس از اخذ ديپلم وى در كنكور سراسرى شركت نموده و در رشته تاريخ در دانشسراى عالى زاهدان قبول گرديد و عازم زاهدان شد.

در سال 63 به صدا و سيماى زاهدان مراجعه و در قسمت توليد راديو در سنگر قلم به مبارزه با ضد ارزشها پرداخت و در اين راه بصورت مستمر و فعالانه بقدرى كوشا بود كه در طى مدت كوتاهى به تنها نويسندگى، بلكه مسؤليت برنامه هاى متعددى را قبول نمودند كه از جمله آن؛ برنامه در سنگر مدارس، راهيان قدس، با كاروان شهيدان، برنامه كودك و برنامه سلام صبحتون بخير بود كه در نهايت كل برنامه هاى راديو نيز بر عهده گرفت.

شهيد لقمانى با اين همه مرارت ها و سعى و تلاش خويش، خود را مديون رزمندگان مى دانست و همواره بياد و نام رزمنده ها و هواى جبهه زيست مى نمود، تا اينكه پس از چندين بار عزم جبهه نمودن و عدم توافق مسؤلين، بلاخره در مورخه 23 آذرماه 64 همراه با راهيان كربلا عازم جبهه ها گرديد و پس از مدتى آموزشهاى مختلف در عمليات غرور آفرين والفجر8 شركت نمود و با ايثار و از جان گذشتگى هر چه تمام تر همراه با ساير رزمندگان شهر استراتژيك فاو را آزاد نمودند.

شهيد پس از عمليات والفجر8 و شهادت جمعى از دوستان هم دانشگاهى خود ديگر آرام و قرار نداشت و همواره در خواست اعزام به جبهه را داشت اما مسؤلين صداوسيما و ريئس مديريت ايشان در كارها با خواست قلبى وى موافقت نمى كردند و خود وى در مصاحبه راديويى خويش فرمود: جبهه نياز به افراد ندارد، بلكه اين ما هستيم كه به جبهه نياز داريم و هر چند وقت يكبار خود را بايد در جبهه ببينيم و از رزم دلير مردان ديدن كنيم و با حرف و كلام خود را مشغول نكنيم.

اين بود كه سرانجام علارغم ميل مسؤلين و همكاران در اعزام بزرگ سپاه محمد رسول الله استان سيستان و بلوچستان شركت نموده و همراه با خيل عظيم امت حزب الله و عده اى از دانشجويان عازم ميعادگاه خونبار خويش گرديد. وى ابتدا با تهيه چندين گزارش و خبر براى صدا و سيماى زاهدان مشغول فعاليت بود و در نهايت در شب عمليات عازم خط اول نبرد با خصم دون گشته و پس از 6 روز نبرد قهرمانه عاقبت به آرزوى ديرينه خويش يعنى لقاى پروردگار خويش حضور يافت و در تاريخ 5 بهمن ماه 65 در منطقه شلمچه در عمليات كربلاى 5 به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده