شهيد رضا فتوكيان فرزند حسن در تاريخ دوم فروردين 1344 در روستاى طالش محله فتوك از توابع شهرستان رامسر ديده به جهان گشود. منافقين بارها با فحش و تهديد مى خواستند كه او از انقلاب و ولايت دست بكشد ولى او با نهايت فروتنى و تواضع و صدق و راستى در گفتارش در برابر آنها مى ايستاد.
شهيدى كه با تهديد منافقين از انقلاب و ولايت دست نكشيد
نويد شاهد مازندران در سالروز شهادت شهيد رضا فتوكيان مرورى دارد بر زندگى اين شهيد بزرگوار كه در ادامه به آن مى پردازد؛

شهيد رضا فتوكيان فرزند حسن در تاريخ دوم فروردين 1344 در روستاى طالش محله فتوك از توابع شهرستان رامسر در خانواده اى مستضعف از نظر مادى ولى از نظر معنوى در سطح بسيار خوبى ديده به جهان گشود.

هنگامى كه به سن هفت سالگى رسيد همچون ديگر خردسالان به دبستان پاى نهاد (دبستان شهيد مصطفى خمينى) و بايد گفت كه شهيد از همان زمان نماز خواندن را نزد پدرش بطور كامل فرا گرفته و با اينكه از نظر جسمانى خيلى كوچك بود هيچ وقت نمازش ترك نمى شود و از كلاس سوم ابتدايى به بعد درماه مبارك رمضان چند روزى را روزه مى گرفت و از وقتى كه درد و رنج و فقر را در خانواده با تمام وجودش درك نمود شروع به كار براى مردم نمود تا اينكه بتواند هم براى خودش پس اندازى نموده تا خرج كيف و كتاب را فراهم نمايد و هم براى كمك به پدر و مادر در مخارج زندگى كمكى كرده باشد. پس از طى دوره ابتدايى وارد دوره راهنمايى شد. در دوره راهنمايى ضعف شديد مادى كه خانواده را در وضع بدى قرار داد او روزها را نصف نموده و نصفى را كار و كارگرى و نصف ديگر را مشغول آموزش دروس خود بود. با اين همه رنج و مشقات هر ساله قبول مى شد.

از سال 1357 با اوج گيرى انقلاب شكوهمند اسلامى با اعلاميه هاى امام آشنا و به صف مخالفين رژيم ستم شاهى پيوست و اعلاميه امام را شبانه بر در و ديوار مى چسباند و پيوسته در تظاهرات و راهپيمايى هاى ضد رژيم شركت فعالانه داشت و به محض پيروزى انقلاب در 22 بهمن 1357 او و چند تن از دوستانش در فكر تشكيل كتابخانه اى افتادند كه بتواند فرزندان انقلاب را تغذيه فكرى نمايد و آن را توانستند در گوشه از مسجد كه بدون استفاده باقى مانده بود با كمك سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كتابخانه امام خمينى طالش محله را تشكيل بدهند.

شهيد هميشه معتقد بود كه بايد مردم شناخت واقعى از اسلام و امام و ولايت داشته باشند تا به دام ضد اسلامى هاى اسلام نما (منافقين) نيفتند و با تشكيل اين كتابخانه بود كه با مخالفت شديد منافقين روبرو شدند و اعلام نموده بودند كه حتما آن را به آتش ميكشند. منافقين بارها خواستند شهيد رضا را بدام بكشند ولى او بيدى نبود كه با اين بادها بلرزد و با پيروزى از ولايت فقيه همواره و خط امام و ياران امام دفاع مى كرد.

وقتى امام خمينى دستور ارتش 20 ميليونى را صادر فرمود؛ شهيد رضا فتوكيان به همراه تنى از دوستان خود با اجازه سپاه گروه مقاومت طالش محله را افتتاح نمود و خود فعالانه شب و روز كار مى كرد و شبها تا صبح كشيك ميداد و همچنين با همه مشغله اى كه داشت هيچ وقتت از مطالعه و درس خواندن هم دورى نمى كرد. بارها با فحش و تهديد مى خواستند كه او از انقلاب و ولايت دست بكشد ولى او با نهايت فروتنى و تواضع و صدق و راستى در گفتارش در برابر آنها مى ايستاد.

شهيد از اوايل فروردين سال 1361(موقعيى كه كلاس سوم نظرى بود) به امر امام امت خمينى كبير كه فرمود با يك دست قرآن و با يك دست ديگر سلاح را برداريد، آماده نبرد با صداميان گشت و پس از چند بار رفتن به پادگانهاى آموزشى همواره مى گفتند كه ما نيرو زياد داريم و او خيلى ناراحت بود كه چرا او را به جبهه نمى فرستند. بالاخره با اصرار زياد به پادگان مرزن آباد چالوس اعزام و پس از طى دوره آموزشى روانه گلزار شهدا ايران، «كردستان» شد و در مريوان استقرار يافت و پس از فتح چند قله به قله رسالت اعزام مى گردد و او رسالتش را به پايان مى رساند و در تاريخ 18 مهرماه 61 در سن 17 سالگى شربت شهادت را مى نوشد و به لقاء الله كه آرزوى ديرينه او بود مى رسد.

مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
انتهاى پيام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده