یادکردی از ۹ فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) در گفت‌وگویی با حاج اسماعیل براتی
زمان جنگ ما هر هفته اعزام داشتیم، از نیرو‌هایی که وارد لشکر می‌شدند تعداد زیادی تقاضا داشتند به گردان یا زهرا بیایند. همین الان هم جو گردان یا زهرا (س) خاص و دوست داشتنی است. به این دلیل که فرماندهان این گردان صفا و صمیمیت را از فرمانده قبلی به ارث برده‌اند و همین طور این جو و این خصوصیات به نسل بعدی منتقل می‌شود

شهید خرازی می‌گفت: گردان یا زهرا (س) برکت لشکر ۱۴ است

حاج اسماعیل براتی یکی از قدیمی‌ترین رزمنده‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و خصوصاً گردان یا زهرا (س) است. یا زهرا از زمان تشکیلش تا کنون ۹ فرمانده شهید داده که شهید مدافع حرم مسلم خیزاب، آخرین فرمانده شهید این گردان سال ۹۴ در سوریه به شهادت رسید. حاج اسماعیل می‌گوید گردان یا زهرا (س) جوی دارد که هر کس یک‌بار واردش شود، دوست ندارد دیگر آن را ترک کند. شاید به همین دلیل است که خیلی از فرماندهان و رزمندگان این گردان سعی می‌کردند تنها با شهادت از گردان یا زهرا (س) خارج شوند. در گفت‌وگو با سرهنگ اسماعیل براتی، مروری به تاریخچه این گردان و فرماندهان شهیدش می‌اندازیم.

گردان یا زهرا چه زمانی تشکیل شد؟
تیپ امام حسین (ع) از اولین تیپ‌های تشکیل شده در سپاه بود. گردان یا زهرا (س) هم تقریباً از زمان تشکیل این تیپ تأسیس شد. شهید خرازی تأکید داشت همیشه اسم ائمه اطهار و معصومین در لشکر باشد. تأکید ویژه‌ای هم روی نام حضرت زهرا (س) داشت. ایشان جمله معروفی دارد به این مضمون که گردان یا زهرا (س) برکت لشکر است و حتی اگر انگشت شمار نیرو برایش باقیمانده باشد، باید حفظ شود. خیلی پیش می‌آمد که یک گردان در عملیات صدمات سختی می‌خورد و بعد از عملیات منحل می‌شد ولی شهید خرازی تأکید داشت گردان یا زهرا (س) در هر شرایطی حفظ شود.

این گردان چند فرمانده شهید دارد؟
معمولاً در یادواره‌هایی که برای فرماندهان شهید گردان یا زهرا (س) برگزار می‌شود به هشت فرمانده شهید این گردان اشاره می‌شود ولی خلیل کاظمی اولین فرمانده این گردان نیز از شهدای گرانقدر دفاع مقدس است. ایشان همان اوایل جنگ در یک عملیات دچار موج گرفتگی شد و دیگر نتوانست در جبهه حضور پیدا کند. خانواده چند سال از ایشان در منزل مراقبت کردند و نهایتاً مجبور شدند او را به آسایشگاه منتقل کنند. کاظمی هفت یا هشت سال پیش در آسایشگاه به شهادت رسید. بعد از ایشان گردان یا زهرا (س) فرماندهان متعددی داشت که از میان آن‌ها هشت نفر به شهادت رسیدند. شهید تاج میرریاحی، شهید صفا تاج، شهید نوروزی، شهید حسین صادقی، شهید سیداکبر صادقی، شهید محمود اسدی‌پور، شهید محمدرضا تورجی‌زاده و شهید مسلم خیزاب این هشت فرمانده شهید هستند.

شما از چه زمانی وارد گردان یا زهرا (س) شدید؟ آن زمان چه کسی فرمانده گردان بود؟
من بعد از عملیات رمضان به لشکر ۱۴ پیوستم و از سال ۶۴ تا سال ۱۳۹۰ هم در گردان یا زهرا (س) بودم. زمانی که بنده وارد این گردان شدم شهید سیداکبر صادقی فرمانده گردان بود. ایشان خیلی گرم با نیرو‌ها برخورد می‌کرد طوری که نمی‌شد تشخیص داد یک رزمنده عادی است یا فرمانده گردان. از بقیه بچه‌ها پرسیدم سمتشان چیست که گفتند فرمانده گردان است. شهید صادقی یک چهره نورانی داشت که آدم را جذب می‌کرد. به کادرپروری توجه زیادی داشت. می‌گفت: شاید جنگ ۲۰ سال طول کشید، بنابراین ما باید برای ۲۰ سال آینده هم نیرو تربیت کنیم. در زمان ایشان بود که به بنده مسئولیت واگذار شد و رفته‌رفته از فرماندهی دسته رشد کردم و ارتقا یافتم. ایشان هر چیزی بلد بود به دیگران یاد می‌داد. با اینکه دانشکده نظامی نرفته بود ولی با نبوغ و مطالعاتی که داشت یک فرمانده شش دانگ به شمار می‌آمد. در عملیات والفجر ۸ که در تصرف مقر گارد ریاست جمهوری عراق زمینگیر شده بودیم، شهید صادقی به خط مقدم درگیری آمد و با فرماندهی فوق‌العاده‌اش باعث شد گره کار باز شود و مقر نیرو‌های گارد ریاست جمهوری عراق را به تصرف درآوردیم.

ایشان چه زمانی به شهادت رسیدند؟
سیداکبر صادقی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. البته چند ماه مانده به این عملیات شهید خرازی، او را مأمور تشکیل گردان امام سجاد (ع) کرد. به همین دلیل صادقی مدتی از گردان یا زهرا (س) رفت و حاج اسماعیل صادقی فرمانده گردان شد. حاج اسماعیل در مراحل پایانی کربلای ۵ مجروح شد و شهید محمدرضا تورجی‌زاده فرماندهی گردان یا زهرا (س) را برعهده گرفت. تورجی‌زاده تا عملیات کربلای ۱۰ در این سمت بود و در همین عملیات به شهادت رسید.

شهید تورجی‌زاده از شهدای شناخته شده اصفهان است. گویا شهید خرازی هم علاقه زیادی به ایشان داشت؟
تورجی‌زاده علاوه بر اینکه یک رزمنده و فرمانده پای کار و کار بلد بود، به مداحی‌های زیبا هم شهرت داشت. شهید خرازی به قدری از مداحی تورجی‌زاده خوشش می‌آمد که هر وقت دلش می‌گرفت و عرصه برایش تنگ می‌شد، از او می‌خواست برایش مداحی کند. خصوصاً به ذکر مصیبت خانم زهرا (س) علاقه زیادی داشت. حتی اگر تورجی‌زاده در خط مقدم بود، خرازی با بیسیم تماس می‌گرفت و از او می‌خواست مداحی کند. در خصوص تورجی‌زاده و روحیاتش به جرئت می‌توان گفت که از بسیاری جهات کامل بود. علاقه بسیاری به حضرت زهرا (س) داشت. هر وقت کار جنگ گره می‌خورد و با مشکلی اساسی مواجه می‌شد، عادت نداشت سریع با فرماندهی تماس بگیرد. همانجا به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شد و خانم هم جوابش را می‌داد. مدت فرماندهی شهید تورجی‌زاده در گردان یا زهرا خیلی طولانی نبود، اما تأثیر زیادی روی نیرو‌ها داشت. بعد از ایشان شهید محمود اسدی‌پور فرمانده گردان شد. بنده هم جانشینش بودم. اسدی‌پور تا اواخر جنگ فرماندهی را برعهده داشت. ایشان در ماجرای سقوط فاو به شهادت رسید و پیکرش هم مفقود شد.

پس به عنوان جانشین شهید اسدی‌پور از نزدیک با ایشان ارتباط داشتید. کمی از اخلاق و منش این شهید بگویید.
می‌توانم بگویم شهید اسدی‌پور مظلوم‌ترین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) است. گمنام و بی‌ادعا کار خودش را می‌کرد. خیلی پیش می‌آمد وقتی می‌خواست کاری انجام بدهد یا خیری به کسی برساند، از من که جانشینش بودم می‌خواست آن کار را انجام بدهم و دوست نداشت اسمی از او برده شود، لذا الان نامش مهجور مانده است. نحوه شهادت حاج محمود دلیلی بر اخلاص و بزرگواری اوست. وقتی فاو در شرف سقوط بود، بار‌ها نیرو‌ها از ایشان می‌خواهند سوار قایق شود و از اروند عبور کند، اما شهید اسدی‌پور می‌گوید من در قبال بچه‌های گردان مسئولم و تا تکلیف آخرین نفرات مشخص نشود از اینجا نمی‌روم. ایشان بر سر عهدش آنقدر ماند تا اینکه به شهادت رسید. تا الان که ۳۰ سال از آن ماجرا می‌گذرد، پیکرش مفقود مانده است.

خود شما حدود ۲۶ سال در گردان یا زهرا (س) بودید، چه جاذبه‌ای در این گردان وجود داشت که آن را خاص می‌کرد؟
من در بسیاری از گردان‌های لشکر ۱۴ حضور داشتم. صمیمیت و دوستی در گردان‌های دیگر بود، اما در گردان یا زهرا بیشتر بود. این صمیمیت از فرماندهان گردان نشئت می‌گرفت. شهید خرازی سعی می‌کرد تا آنجا که می‌تواند فرمانده گردان از نیرو‌های همان گردان باشند. در گردان یا‌زهرا این موضوع عینیت یافته بود. فرمانده گردان یا‌زهرا معمولاً از خود بچه‌های این گردان انتخاب می‌شد. این‌ها فقط در جبهه فرمانده نبودند، پشت جبهه هم نسبت به نیروهایشان احساس مسئولیت می‌کردند و اگر رزمنده‌ای مجروح می‌شد، به او و خانواده‌اش سر می‌زدند. همین‌ها باعث دلگرمی و جذب نیرو‌ها می‌شد. نتیجه‌اش ایجاد یک صمیمیت خاص در گردان یا زهرا (س) بود که هرکس یک‌بار به آنجا می‌آمد، شیفته جو گردان می‌شد. اصلاً در خصوص حضور در گردان یا زهرا (س) دعوا می‌شد. زمان جنگ ما هر هفته اعزام داشتیم، از نیرو‌هایی که وارد لشکر می‌شدند تعداد زیادی تقاضا داشتند به گردان یا زهرا بیایند. همین الان هم جو گردان یا زهرا (س) خاص و دوست داشتنی است. به این دلیل که فرماندهان این گردان صفا و صمیمیت را از فرمانده قبلی به ارث برده‌اند و همین طور این جو و این خصوصیات به نسل بعدی منتقل می‌شود.

خودتان چه زمانی فرمانده گردان شدید و تا کی در گردان یا زهرا (س) بودید؟
من از سال ۷۴ تا سال ۹۰ فرمانده گردان یا زهرا (س) بودم. بعد از آن معاون هماهنگ‌کننده لشکر ۱۴ شدم و سپس جانشینی لشکر به بنده واگذار شد.

همسر شهید مسلم خیزاب نقل می‌کردند که به دلیل سابقه زیاد شما در گردان یا زهرا (س) شهید خیزاب شما را حاجی اسماعیل یا زهرا خطاب می‌کردند.
(می‌خندد) بله، شهید خیزاب علاقه زیادی به حضور در گردان یا زهرا داشت. وقتی آموزشی‌شان تمام شد، ایشان و سه نفر دیگر از همدوره‌ای‌هایشان به لشکر آمدند. از قضا آن سه نفر دیگر عضو گردان یا زهرا شدند ولی شهید خیزاب که علاقه زیادی به حضرت زهرا (س) و گردان یا زهرا داشت، به گردان دیگری منتقل شد. همان اوایل شهید خیزاب پیش من آمد و درخواست کرد به گردان یا زهرا (س) منتقلش کنیم. موضوع را با فرمانده لشکر در میان گذاشتم که گفت: کادر گردان‌های دیگر ضعیف است و نمی‌توانیم خیزاب را به گردان یا زهرا منتقل کنیم. بعد‌ها چند بار دیگر شهید خیزاب موضوع انتقالش به گردان یا زهرا را مطرح کرد که میسر نشد. این را هم بگویم که ایشان جزو گزینه‌های مطرح برای ما به جهت کادرسازی و برعهده گرفتن فرماندهی در سطح لشکر بود. هم در دانشگاه افسری جزو نفرات ممتاز بود و هم آدم جسور و پرتوانی بود. از طرفی بی‌گدار به آب نمی‌زد و با حساب و کتاب کار می‌کرد. به همین دلیل او را به دوره دافوس فرستادیم. یکی از مواردی که در دوره دافوس برای شهید خیزاب تعیین شد، این بود که فرماندهی یک گردان رزمی را تجربه کند. اول قرار شد فرماندهی گردان امام حسین (ع) در کاشان به ایشان واگذار شود که بعد گفتم چرا او را فرمانده گردان یا زهرا (س) نکنیم. شما تصور کنید شهید خیزاب مدت‌ها به دنبال عضویت در گردان یا زهرا (س) بود و حالا می‌خواستیم خبر فرماندهی این گردان را به او بدهیم. روزی که این خبر را به مسلم دادیم، شاید بهترین روز عمرش بود. به قدری خوشحال شد که تا حالا او را اینطور ندیده بودم.

چطور شد آخرین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) عازم دفاع از حرم شد؟
خود شهید خیزاب علاقه زیادی به حضور در سوریه داشت. پیگیر این موضوع هم شده بود، بنابراین وقتی از تهران نامه زدند که یک فرمانده گردان همراه چند نفر نیرو برای اعزام به سوریه معرفی کنیم، نام شهید خیزاب را دادیم. آنقدر مشتاق رفتن بود که وقتی یک عصر زنگ می‌زنند و می‌گویند صبح فردا خودت را به فرودگاه امام خمینی برسان، همان شب بدون رعایت سلسله مراتب و خداحافظی از فرماندهی لشکر عازم تهران شده بود. روز بعد از فرودگاه زنگ زد و از سردار عرب فرمانده لشکر و بنده که جانشین لشکر بودم، معذرت خواهی کرد و گفت: اگر رضایت ندارید برگردم. گفتیم اشکال ندارد، برو به سلامت. دو روز بعد باز از سوریه زنگ زد و گفت: احساس می‌کنم کارم درست نبوده و دوست دارم از ته دل رضایت داشته باشید. هرچه گفتیم از نظر ما اشکالی ندارد، روز‌های بعد باز تماس می‌گرفت. چند روز قبل از شهادت هم تماس گرفت و دوباره عذر تقصیر خواست. مسلم خیزاب نیروی نخبه‌ای بود که حیف شد زود به شهادت رسید. در سوریه هم، چون قابلیت‌هایش را دیده بودند به سرعت به او مسئولیت‌های بزرگی واگذار شده بود. آخرین فرمانده شهید گردان یا زهرا (س) یک ماه بعد از حضور در سوریه ۲۰ مهرماه ۱۳۹۴ به شهادت رسید.

منبع: روزنامه جوان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده