شهید بهمن ماه;
پنجشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۵۶
شهيد حسين صبوري فرزند عبدالحسين متولد 1348 در خانواده مذهبي در شهر اهرم مركز تنگستان ديده به جهان گشود.عشق به انقلاب و اسلام او را به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل كشاند ،سرانجام درتاريخ 64/11/24 در فاو عراق هدف تير ظالمانه دشمن بعثي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
زندگینامه و وصیت نامه شهید حسین صبوری 

 

                                              حسين صبوري           

نام پدر : عبدالحسين

نام مادر:بدري فرشچي

تاريخ تولد:1348

محل سكونت:اهرم

محل تولد:اهرم

تاريخ شهادت: 64/11/24

يگان اعزام كننده : بسيج سپاه

محل شهادت: فاو

عمليات: والفجر8

محل دفن :بهشت اكبر اهرم

سن:16 سال

وضعيت تحصيل:اول دبيرستان اشتغال به تحصيل

وضعيت تاهل: مجرد

 

 

 

زندگينامه

شهيد حسين صبوري فرزند عبدالحسين متولد 1348 در خانواده مذهبي در شهر اهرم مركز تنگستان ديده به جهان گشود.وي در در دوران كودكي موفق شد در كنار پدرش قرائت قرآن فراگيرد. سپس در دبستان نوشيروان اهرم مشغول تحصيل شد و از فيوضات علمي و اخلاقي معلمين همچون آقايان احمد ابول زاده، خضر وفامنش، رضا سليماني ، علي عاليزاده، خداكرم عالي زاده و بهره مند و پس از آن در مدرسه  راهنمايي نوشيروان اهرم و دوره متوسطه نيز در شهر اهرم در دبيرستان آيت الله طالقاني تا پايه اول ادامه تحصيل داد. شهيد صبوري بيشتر علاقه به ورزش فوتبال داشت و در باشگاه ورزشي شهباز اهرم مشغول فعاليت ورزشي بود. عشق به انقلاب و اسلام او را به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل كشاند و به طور متناوب در جبهه حضور يافت كه در آخرين مرحله در تاريخ 64/11/24 در فاو عراق هدف تير ظالمانه دشمن بعثي قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد و پيكر مطهر و پاك او را همچون ديگر ياران عاشقش در بهشت اكبر اهرم به خاك سپردند. رسته نامبرده در جبهه ها بي سيم چي قايق بود و از همرزمانش در جبهه مي توان برادران قاسم شجاعي، مسلم جعفري،  عباس زارعي و عبدالله كردگار نام برد.

 

وصيت نامه

ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

گمان نكنيد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند.

پس از عرض سلام به صاحب الزمان(عج) و نائب بر حقش امام خميني و با درود فراوان به مردم هميشه در صحنه و حزب الله و درود بر پدر و مادرم كه همواره زينب وار من را راهي جبهه كردند. و من علي اكبر و مادرم زينب . پدر و مادر عزيزم اگر كه من شهادت نصيبم شد به سوي هدفم رفتم گريه نكنيد و كسي مرا مجبور به جبهه رفتن نكرده است به اين نكته توجه كنيد:

شيون مكن مادر در مرگ خونبارم         بگذر ز من ديگر عزم سفر دارم

يعني اگر من شهيد شدم گريه نكنيد و وصيتي ديگر به همكلاسي هايم دارم . اي دانش آموزان اي اميدان امام و جامعه اين وصيت از من بشنويد كه تا مي توانيد درس بخوانيد و به حرف معلمين گوش كنيد كه معلمين به خاطر پيشرفت شما اين حرف ها را مي زنند و نصيحت مي كنم اگر من شهيد شدم و به مدرسه نيامدم شما راه شهيدان را ادامه دهيد. درآخر هر مجلس هر جلسه اي ، هر صبح گاهي شعار هميشگي خودتان را فراموش نكنيد:

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار و براي امام دعا كنيد همچنان  كه امام گفته اند: هميشه در نماز جمعه و جماعت شركت كنيد و حرف دل امام را برآورده كنيد ، قدر اين رهبر را بدانيد. از همشهريان عزيز مي خواهم كه به كوري چشم دشمنان اسلام هميشه در صحنه حاضر  باشند. اين قدر كه خون شهيدان ريخته شده است به اسلام بگرويد هميشه در دعاي كميل و در دعاهاي ديگر شركت كنيد. منافقين در هر جا و در هر فرم كه هستند و نگذاريد كه  بر ضد اسلام شعار دهند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده