در سالروز شهادت منتشر می شود؛
مادر، داماد شدن در سنگرها و آن‌هم در خون با حنای خون، رگبار گلوله به‌عنوان شیرینی‌ها و پولهایی که بر سر داماد می‌ریزند و ساقدوش‌هایم هم شهدا خواهند بود؛ چه سعادتی بالاتر از این اما مادرم اگر خدا مرا به شهید شدن بپذیرد. بودن بهشت آن‌هم در نعمت‌های الهی آن خیلی بهتر از زندگی مختصر دنیوی نیست؟!
وصیت نامه شهید

نوید شاهد البرز؛ شهید جاویدالاثر «یاسر مامانی» پانزدهم شهريور 1340 ، در شهرستان كرج چشم به جهان گشود. پدرش آقاجان ومادرش مرصع نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. وی به عنوان پاسدار درجبهه حضور يافت. او شانزدهم خرداد1361 ، با سمت نيروي واحد تبليغات در رقابيه با اصابت تركش به شهادت رسيد. اثری از پیکرش به دست نیامد.

متن کامل وصیت نامه شهید «یاسر مامانی» را در ادامه می خوانید:

ان الذین قالوا ربنا .....

علی (ع) سخنی دارد قریب به این مضمون؛ «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده در کجا هست و به کجا می‌رود. ( اگر اشتباه باشد تصحیح فرمائید )» و من این بیان را فلسفه زندگی انسان مسلمان می‌دانم که با دانستن حیات و آینده‌اش در پرتو آن جهت می‌گیرد و از صراط مستقیم منحرف نخواهد شد و طبیعتا" از اصحاب میمنه بر اساس قرآن یک زندگی صد‌درصد متبلور و نشات گرفته از دستورات پیامبر نخواهد بود بلکه اشتباهات و دسائس شیطانی در بعضی موارد او را می‌فرمایید اما در مجموع حسناتش بر سیئاتش سنگینی می‌کند و در نتیجه عذاب نخواهد دید. لازم می‌بینم سخن علی (ع ) را بیشتر باز کنم و زندگی خودم را در این قالب قرار داده و منسجم کنم. من از اینکه از کجا آمده‌ایم، نظر بیندازیم به زمانی که در صلب پدر و رحم مادر بودیم که سلول‌هائی امثال ما زیاد با نجاسات غوطه خوردند و رفتند و در میان انها ما با مشیت الهی انسان ساخته شدیم یا زمانی را بنگریم که لخته گوشتی بودیم و یا جنینی و بالاخره کودک نه ماه‌ و.... در همه موارد به این نتیجه می رسیم، آن‌هم ضعف انسان و عاجز بودن انسان و هیچ بودن انسان، با گذشت همه این دوران‌ها و امکانی که خداوند نسبت به ما عنایت داشت، بزرگ شدیم و به مرحله بلوغ و رشد رسیدیم. حالا بنگریم بر زندگی حال خویش تا چه اندازه در جهت روش زندگی اسلامی پا می‌گذاریم و معیارهای طی این زندگی چه هست و به قول معروف زیر بناها و رو بناها در این گذرگاه عمر چه هستند، ما در حال هستیم؛ حالی که موقعیت زمانی آن در تاریخ اسلام کم‌نظیر بوده است و سره و ناسره را دراین مقطع خوب می‌توان تشخیص داد و برهه‌ای است برای امتحان و قبول شدن در آن و در این آزمایش فقط توکل می‌تواند نقش داشته باشد لاغیر.

من به خودم می‌نگرم و زندگی خودم، تصویر کوتاهی برایتان نقل می‌کنم. بگذریم از گذشته‌ام که در یک جمله نقطه روشنی مشاهده نمی‌کنم و سخت از عقوبت آن بیمناک و پناه می‌برم به خدا از اینکه با عدلش رفتار کند (الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک) که تاب و توان آن را ندارم. زندگی حال هم که با وجود بهترین موقعیت در همه ابعاد مخصوصا" اجتماع در خط اسلام واقع شده اما به نکته آخر بنا به موقعیتی که هستیم کجا خواهیم رفت، بیشتر تکیه می‌کنم‌.

خداوند می‌فرماید: «ما شما را بیهوده نیافریدیم و انگیزه و هدفی در پی آن بوده و آن هم تعبد محض انسان در مقابل الله بدون آنکه نیازی برای الله باشد، فقط جهت تکامل اگر تفکر به کجا خواهیم رفت، برای ذهن ما یک ملکه شود. مطمئنا" انسان مسمان سعادتمند خواهد شد و شیاطین هم همواره در این دسیسه‌اند که آن را از یاد و خاطر انسان محو کنند و او را به حلقه‌ها و دنیا مشغول دارند اگر انسان بداند مسافری است خواه ناخواه باید برود چگونه می‌شود بی‌تفاوت یا کم توجه زندگی کرد، بر خاک می‌نگرد روزی او را در آغوش خواهد گرفت به خانه می‌نگرد روزی جنازه او را از آن بیرون خواهند برد به همسر می‌نگرد روزی از او جدا خواهد شد و روزی هم از او می‌گریزد به مال می‌نگرد فقط یا یک کفن خواهد رفت به مقام می‌نگرد او را در کنار دیگران بی‌توجه به پس دفن می‌نماید و بالاخره هر چیز را که مایه تفاخر و برتری خود بداند جز ایمان که مومن هم که همواره تواضع است و (انفسهم مهمترین ) بدون آنان خواهد رفت. چه کنیم که دنیا ما را نگیرد و مرکب را بی جهت جولان دادن او نشویم آن این است که فکر کنیم زندگی مانند انسان سوار است بنده در دو اصل قبل نمره‌ام منفی بوده اما تصمیم گرفتم در این موقعیت مناسب راهی را برگزینم که شاید آن‌هم با عنایت و توجه خدای بزرگ از در ذلالت محض قرار‌شدگان قرار نگیرم و با رحمت واسعه خداوندی از آمرزیده شدگان واقع شوم، ان‌شاء الله.

اما سخنی با مادرم : سلام علیکم «بما صبرتم» در وهله اول به‌خاطر زحمات بی شمارت و از آزارهایی که از من به تو رسیده حلالیت می طلبم که با حلال کردنم روح من را شاد خواهی کرد، در فراغ من خواهی گریست؛ به چند دلیل 1 – اینکه فرزندی را از دست دادی 2 – جوان بودم و آرزوها برایم داشتی اما به چند دلیل می‌گویم گریه نکن و حتما" هم خواهی پذیرفت؛ اولا" فرزند را تو به وجود نیاوردی خدا به تو امانت داد و بالاخره این امانت را می‌گرفت چه بهتر در بستر شهادت؛ ثانیا" من نه اولین و نه آخرین شهید (اگر خدا قبول کند) برای انقلاب و اسلام نیستم و بهترین‌ها در این راه جان فدا کرده‌اند و در ضمن مرگ جوان و پیر ندارد؛ هر گاه موعد فرا رسید، کسی نیست که بتواند آن را به تاخیر بیندازد اما بر جوانی من که آرزوها برایم داشتی شاید بیشتر گریه کنی، مسلما" آرزوهایت غیر از اینها نبود 1 – دامادم نمایی 2- زندگی مرفه ای پیدا کنم 3- به جاه و مقاومی برسم از تو می‌پرسم؛ آیا خدا ما را آفرید برای این منظور و اگر هم این باشد، هدف انسان آیا اسلام واجب‌ترین واجبات نیست؟

مادر، داماد شدن در سنگرها و آن‌هم در خون با حنای خون، رگبار گلوله به‌عنوان شیرینی‌ها و پولهایی که بر سر داماد می‌ریزند و ساقدوش‌هایم هم شهدا خواهند بود؛ چه سعادتی بالاتر از این اما مادرم اگر خدا مرا به شهید شدن بپذیرد. بودن بهشت آن‌هم در نعمت‌های الهی آن خیلی بهتر از زندگی مختصر دنیوی نیست؟! .....

اما در مورد دیگر جنبه‌ها که همه امور دنیوی است که باید دنیا را به کسانی سپرد که حیات را در اینجا خلاصه می‌کنند اما مسافران زود گذر به قدر نیازشان اثاث برمی‌دارند و ذخیره می‌کنند و همواره آماده‌اند برای آن مسافرت طولانی ان‌شاءا... با نظر به خانواده شهدا و به احترام اسلام و امام کمتر خواهی گریست و اجر خود را ضایع نخواهی کرد و گریه کردن یعنی اعتراض به خواست خدا و این‌هم نوعی شرک است که ان‌شاء ا.... خداوند، تو را از صابران قرار خواهد داد و اجری بزرگ به تو عطا خواهد کرد.

و با هم در قیامت که خداوند هر دومان را بیامرزد، دیدار می نماییم.

به امید آمرزش هر دومان. اما مطلبی می‌خواستم با برادران عزیز پاسدارم مخصوصا" دوستای آشنا داشته باشم. ان‌شاء الله که همگی مرا حلال خواهید نمود و از بدی‌هایی که از جانب من به شما رسیده پوزش می طلبم. عزیزان همان‌طور که امام فرمودند: کاش من هم یک پاسدار بودم، حرکت کنیم به سوی پیاده کردن خط و مشی امام در زندگی خودمان به که به تعبیر یکی از دوستان شاید منظور این باشد که شما ( پاسداران ) مثل امام بشوید 2 – هیچ‌گاه هدف سپاه را که همان حراست از اسلام و ارزش‌های اصیل آن و تثبیت انقلاب اسلامی و صدور و گسترش آن در همه ابعاد برای جهانی‌شدن مکتب نجات‌بخش اسلام درجهت زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی (عج ) و شرط تحقق این اهداف تداوم حرکت سپاه در خط اسلام فقاهت و تبعیت از ولی فقیه است.

اما نکته بعدی که در این مکتب خاص مطرح است از یک‌طرف شاهد پیروزی‌های چشمگیر رزمندگان اسلام در نبرد با کفار بعثی و از طرف دیگر انقلاب چهارم که در حال جوانه‌زدن است و با ایثار و تلاش و آگاهی شما و امت بیدار ان‌شاءالله خواهد رسید و این انقلاب نیازمند به هوشیاری و تیزبینی خاص است که ما در این مرحله انقلاب با جریان‌هائی مبارزه می‌کنیم که از ویژگی‌های خاصی برخوردارند و در طول تاریخ هم از این نوع داریم و ان زاهدان احمق است و منافقان زیرک که تلاش برای نابودی ولایت می‌کنند و خطرناک‌ترین جریان به شهادت تاریخ که با ولایت فقیه و در گذشته با امامت در مبارزه بوده است و شرط اول جهت نابودی آن آگاهی و دوم سطحی و جزئی نپنداشتن مسئله است.

از شما عزیزان تقاضا می‌کنم که در نهادها و سرپست‌ها برایم حلالیت و آمرزش بطلبید.

.....

- خدمت برادرم علی : مرا حلال نما که از من بدی زیادی دیده ای انشاءا.... یا به دانشگاه خواهی رفت و یا حوزه علمیه ، بالاخره باید تلاش کنی تا خدمتگذار خوبی برای اسلام شوی سلام مرا به همه دوستان برسانید و حلالیت بطلبید؛ مخصوصا" اهالی ده و از آنها هم حلالیت بطلبید و به اهالی بگوئید قبل از هر چیز به اسلام و آخرت خودتان بیندیشید.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده