انتشار اسناد تازه درباره عملیات بیت المقدس:
شنبه, ۰۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۸
نوید شاهد- انتشار اسناد تازه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس درباره خرمشهر، بهانه ای شد تا به بازخوانی روایت‌های دو فرمانده عراقی از عملیات «بیت‌المقدس» بپردازیم.

 

بازخوانی روایت‌های بعثی‌ها پیش و پس از فتح خرمشهر



به گزارش خبرنگار نوید شاهد، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در آستانه سی وهشتمین سالگرد فتح خرمشهر سه سند مهم در این باره منتشر کرد. یکی از این اسناد، مکاتبات رژیم بعث عراق درباره اهمیت فتح خرمشهر و توجیه سیاسی این عملیات را در بر دارد. این سند نامه‌ای است که فرمانده نیروهای قادسیه در روز سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1361 برابر با 11/3/1982 برای ممانعت از پیشروی رزمندگان ایرانی در عملیات آزادسازی خرمشهر، به تمامی ارکان ارتش صدام ابلاغ کرد.

 

 


«خرمشهر» بالشی زیر سر «بصره»!

در بخش‌هایی از این «سند اعتراف» می‌خوانیم: «بدانید که دفاع از خرمشهر، دفاع از اعتبار سیاسی و روحی نظامی عراق و مانند دفاع از بغداد و همه شهرهای عراق است. خرمشهر حکم بالشی را دارد که بصره بر آن آرامیده است. همان‌طور که صدام گفته است همانا بصره بدون محمره (خرمشهر) امنیت و استقرارش مورد تهدید است. خدا نکند دشمن به نیت خود دست یابد که در این صورت دروازه‌های نکبت بر روی عراق -نه‌تنها به سبب بازپس‌گیری خرمشهر- به خاطر انعکاس آن در میان ملتمان بازخواهد شد. دشمن از خرمشهر عبور نخواهد کرد مگر آنکه از روی اجساد ما بگذرند. ایران اینک فقط محمره (خرمشهر) را مطمع نظر ندارد؛ بلکه می‌خواهد پیروزهای بزرگ ما را از بین ببرد.»

این نامه سپس خطاب به تمامی رزمندگان عراقی مستقر در خرمشهر یا به اصطلاح عراقی‌ها «محمره» آورده است: «برای شهری که هم‌اینک از آن در مقابل حملات دشمن وحشی دفاع می‌کنید، ارزشی والا در جان همه‌ عراقی‌های بزرگوار و همه‌ اعراب وجود دارد. پس آزادسازی این شهر از دست نژادپرستان مجوس توسط شما، نقطه عطفی تاریخی در حیات این شهر و ساکنان آن است. همانا قهرمانی‌هایی که شما و برادران همرزم شما بدان دست‌یافته‌اید، ناشی از اصرار و پایداری شما در حفظ هدف‌هاست؛ هرچند که قربانی‌ها در این راه زیاد باشند. همانا زمین محمّره [خرّمشهر] آغشته به خون شهدای پاک و عزیز ما، به جهت شستن لکه‌های ننگی است که دشمن، در این شهر بر جای نهاده است.

امروز ارواح و خون شهیدان پاکبازی که به جهت راندن دشمن از این شهر قالب تهی کرده‌اند، شما را به خود می‌خواند تا به عهدی که با خویشتن و شهیدانتان بسته‌اید، پایدار بمانید و چون کوه بلند؛ در حفظ شهر از باد زردی که منطقه را قبل از آزادسازی شما آلوده می‌ساخت، باقی بمانید.


بازخوانی روایت‌های بعثی‌ها پیش و پس از فتح خرمشهر

 


بدانید که دفاع از محمّره [خرّمشهر] و حومه‌ آن، مانند دفاع از بغداد و حومه‌ آن و دفاع از همه‌ شهرهای عزیز عراق است و این امر، اعتبار سیاسی و روحی و نظامی است. این رمز قهرمانی‌ها و شجاعت‌ها و فداکاری‌ها است
برای محمّره [خرّمشهر] حالتی پیش‌آمده است که در جان همه‌ رزمندگان و همه‌ عراقی‌های عزیز گشته است و این شهر، حکم بالشی را دارد که بصره بر آن آرمیده است. یا همان‌گونه که رئیس‌جمهور و رهبر؛ صدام حسین، در نامه‌اش به فرمانده سپاه چهارم گفته است؛ «همانا بصره بدون محمّره [خرّمشهر] امنیت و استقرارش مورد تهدید است.»

پس بدانید که لب خندان عراق قهرمان [یعنی بصره] مورد هدف همه گونه آتش توپخانه‌ی دشمن واقع خواهد شد و او درصدد انتقام از آن چیزی بر خواهد آمد که با دستان شریف شما و با ضربات قاطع و کوبنده‌تان کسب‌شده است و خدا نکند که دشمن به نیت خود دست یابد که در این صورت، دروازه‌های نکبت بر روی عراق نه‌تنها به سبب بازپس‌گیری محمّره [خرّمشهر] به‌وسیله‌ی دشمن، بلکه به خاطر انعکاس آن در میان ملّتمان و امّتمان بازخواهد شد. محمّره [خرّمشهر] برای شما در حکم مردمک چشم است. پاسدار آن باشید و این شعار را نصب العین خود قرار دهید که دشمن از محمّره [خرّمشهر] عبور نخواهد کرد، مگر آنکه از روی اجساد ما بگذرد؛ خدا نکند. و این وفای به عهدی است که با شهدای بزرگوار بسته‌اید؛ با شهدایی که چشمشان آرام بر هم نهاده شده، با این امید که شما فرزندان صالح، از پس آن‌هایید.

اینک که دشمن درصدد اجرای نیات پلید خویش است، باید درس خوبی به او داد؛ زیرا او اینک تنها محمّره [خرّمشهر] را در نظر ندارد؛ بلکه می‌خواهد پیروزی‌های بزرگ ما را از بین ببرد. باید خسارات جانی هرچه بیشتری به او وارد کنیم. باید محمّره [خرّمشهر] را اسباب فرسایش تدریجی نیروهای دشمن قرار دهیم و باید اطراف و حومه آن را مقبره‌ی ستیزه جویان کنیم باید پرچم پیروزی همیشه برافراشته باشد و باید به شهدا تهنیت گفت که ما در حفظ امانت، حریص و کوشا هستیم.»

 

زمان برکشیدن نازبالشِ «خرمشهر» از زیر سر «بصره»


پس از مطالعه این سند، شاید خواندن بخش‌هایی از کتاب «قطعه‌ای از آسمان خرمشهر» نوشته محسن مطلق خالی از لطف نباشد. در صفحه 90 این کتاب از زبان یکی از نظامیان لشکر شکست‌خورده عراقی‌ها به نام
سـرهنگ عراقـی عبدالعظیـم الشـكرچی درباره عملیات «بیت‌المقدس» آمده است:

 

«زبان و قلم، از بیان مصائب و مشـكلاتی كه توسـط رزمندگان اسلام، در جریـان آزادسـازی خرمشـهر بر مـا تحمیل شـد، ناتوان اسـت. آن موقع من فرمانده گردان یكم تیپ 419 بودم و به همراه نیروهـای تحـت امـرم، در خرمشـهر اسـتقرار داشـتم. هنگامی كه عملیـات آزادسـازی خرمشـهر آغاز شـد، زمین زیر پایمـان به لرزه درآمـد و ابـری سـرخ‌رنگ بـر سـقف آسـمان چسـبید و اضطراب سربازان عراقی را دوچندان كرد. سربازانی كه پس از مدت زمانی كوتـاه، به اجسـادی مفروش بر زمین مبدل شـدند.

بازخوانی روایت‌های بعثی‌ها پیش و پس از فتح خرمشهر

 

شب قبل از عملیات، روحیه ای بسیار عالی داشتیم. صدام حسین بـه دیدارمـان آمده بود و می‌گفت: «مطمئن باشـید بر روی زمین، هیچ نیرویی، قدرت آن را ندارد كه خرمشهر را از ما پس بگیرد.»

نظامیـان تحت تأثیـر سـخنان او قـرار گرفته بودنـد و برایش كف می‌زدنـد. حتـی به خاطر همیـن كف زدن‌ها و شـعارها، ما را مورد تشویق عمیق قرار دادند. اما هنوز از این تشویق و تقدیر لذتی نبرده بودیـم كه خرمشـهر به دسـت صاحبـان اصلی اش افتـاد، آن هم به فاصلـه یـك روز، ضربـه‌ای اساسـی به صـدام وارد آمد. تـا آخر هم نفهمیـد كه این اتفـاق چگونه رخ داد.

در ایـن عملیـاتِ ایرانی‌هـا، تلفـات تیپ ما بیش از 1500 كشـته،500 زخمـی و 1000 اسـیر بـود و اینها ارقامی بود كـه در نامه‌های محرمانـه تیپهای لشـكر هفتم ثبت شـده بود.

آن شـب مـن در نقطـه‌ای پنهان شـده بـودم و اوضـاع را زیر نظر داشـتم و مترصـد فرصتـی بـرای فرار بـودم. تعـدادی از سـربازان، شـناكنان خـود را از معركه دور كردند. امـا آب رودخانه آنها را به نقطهای برد كه گروهی از رزمندگان اسلام در كمینشـان بودند و بدین ترتیب همگی اسـیر شـدند.

مـن شـنا كـردم و خـود را به سـمت مخالـف كشـاندم. تعدادی از نیروهـای عـراق در آنجا مشـغول پاكسـازی میدان میـن بودند. تعدادشـان 14 نفـر بـود و تابـع تیپ مقداد بودند. من سـریع پشـت خودرو آنها نشستم و از میدان جنگ دور شدم. آنها را گذاشتم تـا اسـیر شـوند. در واقـع بایـد بگویـم كـه در عملیات آزادسـازی خرمشهر، وقایع عجیب و فراوانی رخ داد و من هنوز شگفت زده‌ام. تنها حرفی كه می‌توان زد این اسـت كه این عملیات، معجزه زمان بود.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده