در گفت و گو با پژوهشگر تاریخ معاصر بررسی شد:
سه‌شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۷
نوید شاهد – بیستم خرداد ماه 1399 با پنجاهمین سالروز شهادت مظلومانه مجاهد شهید «آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی» مصادف است. مجتهدی که در مکتب امام خمینی (ره) رشد یافت، با شهامت و شجاعتی بی نظیر، به روشنگری مردم از ظلم طاغوت زمان پرداخت و در نهایت مورد قهر و کین ناجوانمردانه ساواک قرار گرفت و به شهادت رسید. شهید آیت الله سعیدی نماد جوان مبارزی است که اگرچه خونش به ناحق ریخته شد اما حقانیت مسیر و مبارزاتش بر همگان آشکار بود. مبارزی که مرزهای مبارزه را در هم شکست و با افشاگری های خردمندانه، جامعه را از ظلم استبدادگران بیدار کرد. او از جمله مبارزانی است که اسناد بسیاری در ساواک دارد و این موضوع بهانه ای شد تا نوید شاهد در سالروز شهادت ایشان در گفت و گویی با «قاسم تبریزی»، پژوهشگر تاریخ معاصر به بازخوانی مجاهدت های این مجتهد شهید در اسناد ساواک بپردازد. ماحصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

بازخوانی مجاهدت های مجتهد شهید «آیت الله سعیدی» در اسناد ساواک

نوید شاهد :استاد تبریزی ؛شهید آیت الله سعیدی یکی از روحانیون مبارز در دهه چهل به شمار می رود که نقش بسزایی در بیداری مردم ایران داشت. به نظر شما بارزترین وجه مبارزاتی ایشان در چه زمینه هایی بود؟

-استاد تبریزی :همان طور که گفتید، یکی از چهره های برجسته تاریخ سیاسی و مبارزاتی، شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی خراسانی است که دوم اردیبهشت 1308در «نوغان» خراسان به دنیا آمد. تحصیلات خود را مشهد و سپس در قم و در محضر امام خمینی (ره) و مراجع و مدرسین برجسته گذراند و به اجتهاد رسید. شهید سعیدی از چند ویژگی بارز برخوردار بود. نخست آن که تحت تاثیر شخصیت و مبانی اندیشه ای امام خمینی (ره) بود و تحلیل درستی از مبانی فکری امام داشت که براساس اسناد ساواک او همواره اندیشه های امام (ره) را مطرح می کرد. در این رابطه اسناد زیادی از سال های 1345 تا 1349 وجود دارد که سخن گفتن ایشان درباره امام (ره) را نشان می دهد.

ویژگی دوّم شهید آیت الله سعیدی به شناخت عمیق از ماهیت حکومت استبدای پهلوی بر می گردد که چگونه اسلام زدایی، اسلام ستیزی و ترویج فساد و تباهی انجام می دادند و تلاش برای محدود کردن روحانیت وفشار روی حوزه های علمیه و منبرها داشتند.

سوّمین ویژگی ایشان این بود که شناختی عمیق از استعمار به ویژه مثلث شوم آمریکا، انگلیس و اسرائیل داشت. ایشان در عرصه سیاست بیشتر به این سه محور می پرداخت. فعالیّتش از ابتدای نهضت امام، آغاز می شود. سندی از سال 1342 وجود دارد که شهید سعیدی سفری به کویت، بحرین و پاکستان دارد و در این کشورها درباره ظلم و ستم در ایران و اقدامات ضداسلامی رژیم سخنرانی می کند. در آن دوران روحانیون و واعظانی بودند که پیش از سال 1342 برای تبلیغ به کشورهای شیخ نشین خلیج فارس و حتی هندوستان و پاکستان می رفتند. ساواک صورت اسامی هجده تن از این شخصیت ها را می دهد که از طرف امام خمینی (ره) برای سخنرانی به قطر، کویت و بحرین و پاکستان رفته اند که از جمله این افراد می توان به «آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی»، «شهید حجت الاسلام محمد منتظری»، «حجت الاسلام علی دوانی»، «حجت الاسلام شیخ حسین تهرانی»، «سیدعباس معصومی»، «حاج سیدمصطفی علوی»، «سیدعبدالحسین مشکات»، «سیدجواد الیاسی» و «شیخ مرتضی ناطق» اشاره کرد. اگرچه این افراد خارج از ایران پیرامون نهضت امام (ره) صحبت می کردند اما در بین آنها ساواک روی شهید «آیت الله سعیدی» به عنوان پیشنماز مسجد «موسی بن جعفر (ع)» در خیابان غیاثی تهران، حساسیت بیشتری داشت.

نوید شاهد :چرا حساسیت های ساواک روی فعالیت های ایشان در مسجد «موسی بن جعفر (ع)» زیاد بود؟

-استاد تبریزی :شهید سعیدی در این مسجد سه کار اساسی انجام داد. نخست آن که برای عامه مردم رساله و مبانی امام (ره) را بیان می کرد. دوّم، جلساتی مخصوص خانم ها برپا و در جلسه ای خصوصی برای 16 خانم، یک دوره جلسات فقه و مبانی قرآن را آموزش داد که مرحومه خانم «مرضیه دباغ» یکی از آن زنان مجاهد و مبارزی است که تربیت شده مکتب آیت الله سعیدی بود. حتی آیت الله سعیدی در زمان حیاتش ایشان را به امام معرفی کرد. (رجوع شود به خاطرات خانم مرضیه دباغ) جلساتی هم برای افراد جوانی که روحیه انقلابی و جهادی داشتند، برپا می کرد. ساواک در سندی در تاریخ 19/1/ 1345 نوشته است: «آقای سعیدی درباره آیت الله خمینی صحبت می کتد.» ایشان در هشتم مرداد 1345 دستگیر و توسط ساواک بازجویی می شود. شهید سعیدی به صراحت می گوید که از شاگردان آیت الله خمینی بوده و از ایشان در سخنرانی هایش صحبت می کند. مدتی زندانی می شود و بعد از آزادی دوباره فعالیت هایش را آغاز کرده و به شهرستان هایی مانند آمل، بابل و وارمین می رود اما مرکزیت کارش را در « مسجد موسی بن جعفر (ع)» تهران قرار می دهد. ساواک دوباره گزارشی از شهید سعیدی با این مضمون ارائه می دهد که ایشان دوباره مباحث ضد امنیتی مطرح و افراد را نسبت به حکومت بدبین می کند.

شهید سعیدی جلساتی هم با علمای تهران از جمله «شیخ حسین لنکرانی»، «شهیدمطهری»، «آیت الله خامنه ای»، «شیخ حسین کاشانی» که گاهی تعداد آنها به 15 الی 20 نفر می رسید، برگزار می کند و مشخص است که ساواک منبعی در جلسات شهید سعیدی داشته که گزارش ها را به صورت مرتب و مفصل به ساواک انتقال می دهد.

سخنرانی های آیت الله سعیدی از یک طرف باعث هوشیاری و بیداری جامعه بود و از طرف دیگری رژیم احساس خطر می کرد. برای مثال در گزارش 27/ 9/1348 اشاره شده که «سید محمدرضا سعیدی»، «آیت الله سید علی غیوری»، «حجت الاسلام شجونی»، «حجت الاسلام اعتمادزاده»، «شهید شیخ فضل الله محلاتی»، «شهید دکتر محمد جواد باهنر»، «آیت الله سیدمحمد رضا مهدوی کنی»، «آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی» و «آیت الله سید علی خامنه ای» در منزل «شیخ حسین کاشانی» جلسه داشتند و مسائل سیاسی و اجتماعی را مورد بررسی و تحلیل قرار دادند.

بازخوانی مجاهدت های مجتهد شهید «آیت الله سعیدی» در اسناد ساواک

نوید شاهد :ارتباط شهید سعیدی با امام خمینی (ره) بعد از قیام 15 خرداد چگونه بود؟

-استاد تبریزی :یکی از ارتباط های ایشان با امام خمینی (ره) به سفر مخفیانه شان به نجف برمی گردد اما دو موضوع باعث شد ساواک فشار روی شهید سعیدی را بیشتر کند. موضوع اول این است؛ درس های امام (ره) با موضوع ولایت فقیه که سال های 1348 و 1349 در نجف مطرح می شد، به صورت جزوه و درسنامه در ایران تکثیر می شد و شهید سعیدی در این موضع بسیار فعال بود و متن ها را برای آیت الله سید محمود طالقانی، روحانیون دیگر و افراد موثر می فرستاد که حساسیت ساواک را بالا می برد. البته ایشان از طریق نامه یا پیام توسط افراد مطمئن که عازم عتبات عالیات بودند در ارتباط دائمی با امام بود.

موضوع دوّم این بود که شهید سعیدی به صورت مستقیم علیه آمریکا، مستشاران و نظامیان آمریکایی بحث می کرد که سال 1348 شدّت گرفت زیرا گزارش های ساواک در این دوره برجسته است.

نوید شاهد: و در این رابطه بیانیه منتشر کرد که منجر به شهادت ایشان شد ...

-استاد تبریزی :بله، جریان این است که گروهی باعنوان سرمایه گذاری راکفلر برای سرمایه گذاری به ایران می آیند. شهید سعیدی علاوه بر سخنرانی در جلسات، بیانیه ای صادر می کند که در تاریخ 1/3/1349 به دست ساواک می رسد. این اعلامیه به امضای حوزه علمیه علیه سرمایه گذاری سرمایه داران آمریکایی می رسد. در این اعلامیه چهار صفحه ای موضوعات مهمّی مطرح شده است که اول؛ وابستگی ایران به استعمار آمریکا و دخالت آمریکا در تمام شئون مملکت را نشان می دهد و دوّم؛ نقش تصویب لایحه کاپیتولاسیون در سلطه گری و مطلق العنان بودن آمریکایی ها در ایران و همچنین پیوند بین صهیونیست، آمریکایی ها و انگلیسی ها را بیان می کند.

درباره جزئیات اعلامیه باید به نکاتی اشاره کرد. در عنوان اعلامیه آمده است «ملّت مسلمان ایران در این لحظه حساس که خطر بزرگی متوجه ایران شده و ابرهای تیره ای که طوفان های مصیبت بار و سیل های خانمان برانداز به دنبال دارد، یک حیات اقتصادی و سیاسی ایران را تهدید می کند و دو، جامعه روحانیت بر حسب وظیفه الهی حفاظت از اسلام و منافع ملی و دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی کشور دارد.» نکته بعدی که ایشان مطرح می کند این است: «در قضیه ننگین کاپیتولاسیون یگانه مرجع لایق، آیت الله خمینی هشدار داد که چه خطری دارد که منجر به دستگیری و تبعید ایشان شد.» ایشان در ادامه با صراحت به خیانت شاه ایران می پردازد: «شاه با تصویب کاپیتولاسیون به مملکت خیانت کرد زیرا با تصویب کاپیتولاسیون مصونیت مستشاران نظامی آمریکا را به سمع مردم رساند و امروز هم خطر بزرگتر از کاپیتولاسیون جامعه ما را تهدید می کند که سرمایه گذاری و تسلط بر اقتصاد کشور است. طبق اخبار رسیده تفاهم نامه ای کارتل ها و تراست های آمریکایی و یهودی با حکومت بسته اند. جامعه روحانیت وظیفه خود می داند که به شما ملت ایران هشدار دهد که در این هفته جرائد از اسرار مسافرت های مکرر شاه به آمریکا پرده برداشتند و روشن کردند که در این دو سال اخیر (سال 1347 تا 1349) چه معاملاتی در پشت پرده، بین حکومت شاه و امپریالیست های آمریکایی به وقوع پیوسته است. معلوم شد شاه در سفر اخیر خود به آمریکا، ایران را محل امن و محیط آرامش معرفی و سرمایه داران یهودی (صهیونیست ها) آمریکا را به تشویق به سرمایه گذاری در ایران کرده است.

شهید سعیدی اشاره می کند: «پس از تحمیل کاپیتولاسیون ننگین بر مردم ایران، بنا دارد کشاورزی ایران، صنایع، بهره برداری از معادن، استفاده از منابع جنگلی، جلب سیاحان و شبکه های توزیع کالا و ایجاد فروشگاه ها و سوپرمارکت های بزرگ، همه و همه را در انحصار سرمایه داران آمریکایی قرار دهد.» اشاره ای هم به کنسرسیوم نفتی آمریکایی و انگلیسی می کند که سال 1333 توسط دکتر علی امینی بسته شد و نفت در اختیار آمریکایی ها قرار گرفت و در سالهای (1332-1357) خاصه سالهای (1341-1357) ایران تحت اشغال و مستعمره آمریکا بود.

ایشان در ادامه می نویسد: «در تاریخ 7/2/1349 ایران در آستانه عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی است. سی و پنج نفر از روسای کل بزرگ ترین شرکت های معروف آمریکا، در اواخر اردیبهشت به ایران می آیند. سرمایه گذاران آمریکایی می خواهند در رشته های کشت و صنعت، بهره برداری از معادن را در اختیار بگیرند. بانک های آمریکایی در این مساله دخالت دارند و کنفرانس بزرگ و مهمی که در تهران تشکیل خواهند داد، این اولین اجتماع مهم در نوع خود خواهد بود که برای نخستین بار در خارج از آمریکا، طی سال های اخیر برای سرمایه گذاری تشکیل می شود. این سی و پنج نفر با نام «کمیته سرمایه گذاران آمریکایی» به تهران می آیند. یک مقام برجسته اقتصادی کشور (یعنی آقای هوشنگ انصاری وزیر اقتصادی و عضو سازمان جاسوسی سیا آمریکا) اعلام داشت که کمیته مزبور در حدود دو سال و نیم قبل (یعنی درست در آن وقتی که ایشان سفیر کبیر ایران در آمریکا بودند و پس از تعلیمات مخصوص برای تصدی وزارت اقتصاد به ایران فرستاده شدند)، در آمریکا تشکیل شد.» در این اعلامیه بحث بر سر استفاده از منابع جنگلی و ایجاد شبکه توزیع سراسر کشور است تا اقتصاد کلان از دست تجار و ایرانی ها خارج شود یا سرمایه داران آمریکایی وابسته شوند و یا به صورت مستقیم شریان اقتصاد در اختیارشان قرار بگیرد.

شهید سعیدی در ادامه در قالب سوال مطرح می کند که «آیا شاه نمی تواند چند نفر سرمایه دار داخلی را در برابر قانون رام کند. بر فرض محال اگر قدرت آن نداشت آیا صلاح در همین بود که اقتصاد استعماری در برابر آن بتراشد؟ چگونه دولت ایران متکی به حمایت مستشاران نظامی آمریکا است که در اینجا آزادانه هرگونه اجحافی را انجام دهند. شاه چهره عوام فریبانه دارد تا به عنوان اقتصاد آزاد و آزادی در ایران مملکت را در اختیار آمریکایی ها قرار دهد.»

در آخر اعلامیه هم وظیفه اسلامی را مطرح می کند که باید در برابر این خطر مقاومت کرد. او می نویسد: «ملت همان گونه که در برابر مسألۀ تنباکو در زمان میرزای شیرازی در برابر استبداد ناصرالدین شاه و انگلستان ایستاد، این بار هم باید بایستد.» در انتها هم از «تحریرالوسلیه» امام خمینی (ره) چند مسأله را بیان می کند که « اگر به واسطه تسلط سیاسی و اقتصادی اجانب که به اسارت سیاسی و اقتصادی شان منجر می گردد، ترس آن باشد که به منطقه نفوذ اسلام ضرر وارد آید و موجب سستی و ضعف اسلام و مسلمین بشود، بر مسلمین واجب است که با وسائل مشابه و مقاومت ها و مبارزات دفاع کنند.» لذا حرکت انقلابی آیت الله سعیدی با مبانی و اندیشۀ سیاسی امام بود و دیگر بینش و نگرش عمیق ایشان نسبت به اوضاع زمان.

نوید شاهد :گویا یکی از حساسیت های ساواک درباره شهید آیت الله سعیدی به انتشار «تحریرالوسیله» امام خمینی (ره) برمی گردد...

-استاد تبریزی:بله، موضوع دیگری که در پرونده ایشان قرار دارد، انتشار «تحریرالوسیله» است که فصل هایی از کتاب توسط ایشان ترجمه شد. ساواک به دنبال جمع آوری اطلاعات درباره شهید سعیدی است که در تاریخ 10/3/1349 و در جلسه ای «آقای مکارم، آقای مشکینی و آقای منتظری» و عده ای از روحانیون قم به موضوع سرمایه گذاری اعتراض می کنند. شهید سعیدی نیز در مسجد سخنرانی و به این موضوع می پردازد و از امام (ره) به عنوان رهبر و مرجع دفاع می کند. ساواک به دنبال احضار ایشان است. در تاریخ 5/3/1349 دستور دستگیری از طرف سرلشگر «ناصر مقدم» که مسؤول اداره کل اداره سوم بود، صادر می شود. 11/3/1349 شهید سعیدی دستگیر و تحویل زندان «قزل قلعه» می شود. از همانجا شکنجه ها، فشار و بازجویی ها از ایشان را آغاز می کنند و شهید آیت الله سعیدی در نهایت در بیستم خرداد 1349 زیر شکنجه ساواک به شهادت می رسد.

ساواک درباره نحوه شهادت ایشان گزارش های متضادی ارائه می دهد. در گزارش 23/3/1349 آمده است که نامبرده به اتهام برضد امنیت داخلی بازداشت شد و در زندان «قزل قلعه» به علت سکته قلبی فوت کرد.

گزارش بعدی که پیکر ایشان را به پزشک قانونی می برند، موضوع معاینه مطرح می شود. در گزارش 21/3/1349 می نویسند: «جسد متعلق به مردی حدود 45 ساله است. آثار زخم و جرح خارجی، خفه شدگی، شکستگی استخوان ندارد. پوست سر باز شد و مغز، مخچه و پرده های آن و عضلات گردن بررسی شد که سالم بود و مرگ طبیعی به نظر می رسد.»

در یک گزارش دیگر سرهنگ جلالی در تاریخ 2/4/1349 می نویسد: «علت مرگ نامبرده شوک ناشی از ضربه به شبکه عصبی خورشیدی تعیین می شود.»

شهادت ایشان به صورت گسترده در شهرهای مختلف منعکس می شود و آنچه در خاطرات فرزند شهید، آیت الله سیدمحمد سعیدی، آمده است، ساواک از آنها تضمین می گیرد که حق ندارند بگویند پدرشان را کشته اند.

علی رغم آن که ساواک از برگزاری مجالس ختم برای شهید سعیدی جلوگیری می کرد، مجالس زیادی در شهرستان ها برگزار می شود. مرحوم «شیخ احمد کافی» و «آیت الله العظمی سیدمحمد هادی میلانی» موضوع شهادت ایشان را در مشهد و در جلسات خود مطرح می کنند. مرحوم «آیت الله طالقانی» نیز مجلس ختمی در مسجد هدایت می گیرد. آیت الله طالقانی و دکتر عباس شیبانی به مسجد «موسی بن جعفر (ع)» می روند و ساواک در را می بندد. دکتر شیبانی روی چهارپایه ای می رود و به افشاگری می پردازد. اظهاراتی نیز در درس های مراجع تقلید صورت می گیرد. اگرچه منجر به دستگیری ایشان و آیت الله طالقانی می شود.

در گزارش 28/3/1349 ساواک آمده است: «در مشهد طلاب تحت تاثیر «آیت الله خامنه ای»، «آیت الله واعظ طبسی» و «شیخ احمد کافی» مبادرت به توزیع اعلامیه در حوزه علمیه مشهد کرده اند» که در مورد شهادت ایشان بود. در آن زمان دانشجویان ایرانی هامبورگ در تاریخ 11/4/1349 حدود 500 نسخه از اعلامیه را بین دانشجویان توزیع کردند. حوزه علمیه قم 22/3/ 1349 با عنوان «شهیدی از روحانیت؛ آیت الله حاج سیدمحمدرضا سعیدی در زندان کشته شد» منتشر می کند. ارسال نامه ای از طرف امام (ره) برای کمک به بازماندگان آیت الله سعیدی می رسد که این نامه در مسیر به دست ساواک می رسد. 24/4/1349 نشریه ای گزارشی به شاه می دهد که به وصیت نامه شهید هم اشاره می کند.

آخرین گزارش هایی که ساواک در مورد شهادت ایشان ارائه می دهد مربوط به تاریخ 15/12/2535 شاهنشاهی برابر با سال 1355 است که در این مدت چه مراسم هایی برای شهید سعیدی برگزار شده است.

نوید شاهد:آقای تبریزی در پایان بفرمایید با توجه به تلاش شهید آیت الله سعیدی در روشنگری مردم آیا ابعاد شخصیتی و مبارزاتی ایشان به درستی تبیین شده است؟

- استاد تبریزی : در چهل سال اخیر اثری فاخر که حق مطلب درباره شخصیت و جایگاه شهید آیت الله سعیدی را بیان کند، نوشته نشده و امیداوریم تاریخ نگاران و ادیبان در این زمینه اثر شایسته انجام دهند. اسناد و خاطرات برخی از شخصیت ها در این باره منتشر شده، اما جای انجام کار تحقیقاتی درباره این شهید و بسیاری از شخصیت های دیگر خالی است که انتظار داریم با تاریخ نگاری انقلاب اسلامی آن گونه که شایسته است، به انجام برسد. خصوصا تاریخ شفاهی مسجد موسی بن جعفر(ع) و شاگردان ایشان امثال استاد سید مرتضی خاتمی و ... و حتی کسبه و اهالی محل از ایشان خاطراتی دارند و دیگر روحانیان هم درس و هم دوره ای ها.

به هر صورت تاریخ انقلاب اسلامی و تحولات ایران چه دوران استبداد بیست ساله رضا شاه و دوران 37 ساله محمدرضا به ویژه 25 سال پایان حکومت استبدادی و استعماری وی باید تدوین شود. در رابطه با تاریخ انقلاب اسلامی (1341-1357) اگرچه به صورت پراکنده کارهایی صورت گرفته اما باید اذعان کنیم که در حد نیاز و توقع جامعه و شان انقلاب کار چندانی صورت نگرفته است به خصوص کم توجهی در مرکز علمی «حوزه های علمیه» و «دانشگاه ها» در این عرصه قابل توجیه نیست.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده