نوید شاهد - شهيد "شيرازد اميری" در نامه ای خطاب به خانواده خود می نویسد: « ناگفته نماند اين جا که الان هستم هيچ خبري از خط و جبهه و توپ و تفنگ وجود ندارد و شما نگران نباشيد که نگراني شما بيهوده است انسان و...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
يک جان و يک انسان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "شيرازد اميری" 15 فرودين سال 1342 در سیاه چادرهای عشايری باصري تيره عبدالهي در خانواده اي مذهبي دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. پس از آن در کنکور (دانش آموزان ممتاز) براي تحصيل در دبيرستان شبانه روزي عشایري پذیرفته شد و دوران راهنمايي و دبيرستان را در آن جا گذارند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و اخذ ديپلم در جهاد سازندگي عشايري کار خود را شروع کرد. پس از چندی در کنکور تربيت معلم شرکت کرد و در مرکز معلم اقليد پذیرفته شد. با آغاز جنگ تحمیلی با گروهي از دانشجويان تربيت معلم راهي جبهه جنگ شد.
دوران دانشجویی را به خوبی سپری کرد و اولین شغل مقدس خويش را در يکی از روستاهای محروم شيراز انتخاب کرد و تا آن جايي که در توان داشت مردم و دانش آموزان را با فرهنگ و انقلاب اسلامي آشنا کرد.
 شیرزاد سال هاي دوم و سوم خدمت آموزگاري را در میان عشايران بود. وي در سال 1366 در دانشگاه آزاد واحد ارسنجان قبول شد و با مشکلات و گرفتاري هاي بسياري که داشت درس را ادامه مي داد چون او مي دانست که آگاهي از همه چيز مهمتر است.
 او براي آخرين بار در تيرماه 1367 زماني که عراق همانند آغاز جنگ وارد ميهن اسلامي شده بود و به تاخت و تاز در غرب و جنوب می پرداخت راهی جبهه جنگ شد. وی سرانجام 14 مرداد ماه 1367 در جبهه شوشتر به شهادت رسيد.


متن نامه / انتظار پیروزی
بسم الله الرحمن الرحيم / خدمت پدر گراميم علي اميري سلام عليکم . اميدوارم سلام اين فرزند حقيرتان را از چندين فرسنگ را بپذيريد . و زندگي را بدون هيچ ملالي و با شادکامي در زير سايه پروردگار متعال به خوبي بگذارنيد. اگر از اوضاع اين فرزند سر از پا تقصير خود بخواهيد الحمدالله صحيح و سلام و خوب و سرحال هستم و به دعا گويي شما مشغولم و هيچ گونه ناراحتي ندارم به جز اين که منتظر پيروزي عزيزان رزمنده هستم .

يک جان يک انسان

 اکنون که قلم بر روي کاغذ مي لغزد 22 بهمن مي باشد و با خوشي به جنب و جوش عظيم دلت زنده اند البته ناگفته نماند که اين جا که الان هستم هيچ خبري از خط و جبهه و توپ و تفنگ وجود ندارد و شما نگران نباشيد که نگراني شما بيهوده است .  يک انسان يک جان دارد که بالاخره بايد آن را تسليم حق تعالي کند چه بهتر است آن را در راه دين مبين اسلام و ميهن اسلامي باري تعالي نمايد .

نگرانم نباشید
 خلاصه سرتان را درد نياورم فقط و فقط مي خواهم به شما بگويم که نگران من نباشيد بلکه قوم و خويشان را سلام و دعا مي ر سانم و بچه ها را به جاي من ديده بوسي نمايد. نا گفته نماند که فعلا آدرس ندارم که بفرستم. ان شاء الله در اسرع وقت آدرس مي فرستم. در ضمن سهراب جان در صورت توانستن کارت وسايل براي موتور را بگير و اجرکم من الله. و علت اين که ننوشته ام کجا هستم اين است که گفته اند از نظر حفاظتي صلاح نيست .خداحافظ.


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده