شنبه, ۰۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۷
نوید شاهد - شهید "قنبر رحیم زاده" جنگ که شروع شد زمانی برای ماندن ندید، تاب و تحمل از دست داده بود و برای دفاع از میهن اسلامی‌اش به سپاه رفت تا به عنوان بسیجی و نیروی مردمی ادای دین کند. در نوید شاهد زندگینامه ایشان را بخوانیم.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید قنبر رحیم زاده فرزند شعبانعلی 31 شهریور سال 1342 در روستای دیز‌آباد از توابع شهرستان خنداب و در خانواده‌ای مذهبی و متدین و روستایی که اهل کار و تلاش و خدمت‌رسانی بودند، دیده به جهان هستی گشود.

روایتی از خیاط ساده که شهادت بی قرارش کرده بود

در آن روزگار و در آن سامان زندگی بر مردم روستا سخت گرفته بود و به سختی می‌گذشت ولی چون همه اهل تلاش بودند و کار می‌کردند سعی می‌کردند تا نان حلال در بیاورند و به خوبی و با قناعت زندگی کنند. قنبر هم مانند دیگر برادرانش اهل کار و تلاش بود و سعی می‌کرد تا از همان دوران کودکی سرگرم کار باشد و از بیکاری فرار کند.

قنبر تحصیلاتش را در همان روستا آغاز کرد و با این ‌که پسر بازیگوش بود ولی هوش بالایی داشت، هم کار می‌کرد و هم‌درس می‌خواند. با جدیت تمام دوران ابتدایی‌اش را خواند و کلاس پنجم را که تمام کرد مجبور به ترک تحصیل و رفتن به سر کار شد. برای کسب روزی و کمک به اقتصاد خانواده به تهران رفت و در یک خیاطی مشغول به کار شد. سن و سالی نداشت ولی مرد کار بود و خستگی‌ناپذیر.

او از چهارده‌سالگی فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی‌اش را آغاز کرد. درست در زمانی که مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی اوج گرفته بود. در تهران بود و در تظاهرات و راهپیمایی‌های مختلفی که انجام می‌شد حضور داشت و سعی می‌کرد تا با پخش اعلامیه‌ی حضرت امام خمینی(ره) سهمی در انقلاب داشته باشد. رساله‌ی امام(ره) را پیدا کرده بود و در خفا می‌خواند و به ایشان به عنوان یک رهبر بزرگ و مرجع عظیم نگاه می‌کرد تا انقلاب به پیروزی رسید و به کارش ادامه داد. مادرش را که از دست داد خیلی ناراحت شد و به هم ریخت و ضربه‌ی سنگین روحی خورد چرا که بیش از همه او را دوست داشت.

جنگ که شروع شد زمانی برای ماندن ندید، تاب و تحمل از دست داده بود و برای دفاع از میهن اسلامی‌اش به سپاه رفت تا به عنوان بسیجی و نیروی مردمی ادای دین کند. حدود سه ماه به عنوان بسیجی گردان علی بن ابی‌طالب(ع) در جبهه بود تا سرانجام یکم آذر 1362 در منطقه‌ی پنجوین در حین عملیات والفجر 4 به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در روستای دیز‌آباد به خاک سپردند.

دستنوشته های شهید

روایتی از خیاط ساده که شهادت بی قرارش کرده بود
روایتی از خیاط ساده که شهادت بی قرارش کرده بود


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده