نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - دوران
خاطره آزاده سعید اوحدی؛
وقتی یک روز با مرحوم ابوترابی‌فرد دردودل می‌کردم رو به من گفت: اسارت بهشت معرفت، بهشت عبادت، بهشت خداشناسی، بهشت نوع دوستی، ایثار و حماسه اسرا بود.
کد خبر: ۵۶۶۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵

«یکی از رزمنده‌ها در اثر جراحت و شکنجه بیش از حد بعثی‌ها، بینایی‌اش را از دست داده بود. روزی که جمعی از بچه‌ها را به کربلا بردند او جلوی در ورودی امام حسین (ع) نشسته بود و خیلی ساده و صمیمی خطاب به حضرت تقاضای شفایش را کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی آزاده «محمدحسین شعبانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۶۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۰

مراسم معنوی مناجات‌خوانی «با این ستاره‌ها» یادبود فرماندهان شهید دوران دفاع مقدس و گرامیداشت روز شهدا، دوشنبه ۲۱ اسفندماه ساعت ۱۶ با حضور پُرشور قشر‌های مختلف مردم و خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران در گلزار شهدای آستان مقدس امامزاده عقیل (ع) شهرستان اسلامشهر برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۶۵۱۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۰

گفتگو با جانباز 25 درصد دفاع مقدس به مناسبت روز جانباز؛
«حسن کامجو» از جانبازان دوران دفاع مقدس بیان کرد: «امام خمینی(ره) در زمان تبعید به شاه گفته بود افرادی که در گهواره خوابیده‌اند سربازان من هستند. ما همان سربازانی بودیم که با همان انگیزه‌هایی که داشتیم به جنگ رفتیم و از کشور خود دفاع کردیم.»
کد خبر: ۵۶۳۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا
نوید شاهد مازندران، به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علی‌ها و تکریم مادران و همسران شهدا کلیپی از مصاحبه با مادر شهید «سیدجمال موسوی سوادکوهی» منتشر کرده است که شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۶۱۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۷

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی«روح اله جاسمی»
«روح‌اله‌جاسمی»،‌ می‌گوید: دوم مهرماه 1359 حمله سراسری دشمن بعثی آغاز شد و ناخودآگاه متوجه شدیم که دشمن به کشور هجوم آورده است. ما را به منطقه دشت ذهاب انتقال دادند. آمادگی جنگ را نداشتیم که در نهایت تعدادی از ما اسیر و تعدادی هم شهید شدند. من به مدت 10 اسیر بعثی‌ها بودم و با سر‌بلندی به ایران بازگشتیم.
کد خبر: ۵۵۸۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۸

سیری در کلام شهید محمدرضا گلباز؛
«شهید محمدرضا گلباز» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت از او آمده است: «در آن جایگاه میدان را برای رشادت، عشق‌بازی، جوانمردی و ایثار وسیع یافت و مشتاقانه به دفاع از خاک پاک میهن عزیز خویش پرداخت و مردانه در برابر دشمن حیله‌گر و متجاوز روزگار سپری کرد.»
کد خبر: ۵۵۷۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۹

خادمان شهدا در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز در آغاز هفته دولت در گلزار شهدا در چهارصد دستگاه حاضر شدند و ادای احترام کردند.
کد خبر: ۵۵۷۵۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۴

روایت اسرای مفقودالاثر؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: مدت انجام خدمت سربازی در عراق خیلی بالا بود در زمان جنگ چیزی به اسم پایان خدمت نداشتند بعضی‌ها ۱۳ سال و بالاتر از آن هم خدمت کرده بودند. در ادامه این خاطره دوران اسارت را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۷۲۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

اندر خاطرات اسارت؛
در دوران اسارت یرای اینکه زیاد وقت بچه‌ها به بطالت نگذرد دور از چشم نگهبانان بعثی آسایشگاه فعالیت‌های زیادی از جمله بررسی اخبار تلویزیونی که از گوشه و کنار به گوش می‌رسید، اجرای مسابقات ورزشی، اطلاعات عمومی، هوش و اعتقادات انجام می‌شد. در واقع علی رغم محدویت‌های زیاد، دوران اسارت هزار پیشه‌ای از فعالیت‌های متعددی داشت برای اسرا. در ادامه این خاطره خواندنی از محمد سلطانی آزاده ایلامی را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۲

خاطره‌ای از شهید «عباس دوران»
امیر خلبان «صمد ابراهیمی» در خاطره‌ای از شهید عباس دوران روایت می‌کند: «من خلبان هواپیمای اف 5 بودم و در پایگاه هوایی دزفول خدمت می‌کردم. من و عباس چون هر دو شیرازی بودیم، دوستی و رفاقت نزدیکی با هم داشتیم و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷

آزاده ایلامی:
«علی یار رحمن وند» در گفتگویی می‌گوید: همۀ رزمنده‌ها به عشق رهبر و امام پا به خاک مقدس جبهه گذاشتند. حتی در زمان خاکسپاری هم عکس امام را از شهدا جدا نمی‌کردند و اسرای در بند عراق با عشق به امام خمینی (ره) دوران سخت اسارت را می‌گذراندند و خبر رحلت جانگداز امام از تلخ‌ترین خاطرات دوران اسارت است.
کد خبر: ۵۵۵۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۳

بسیج خواهران حوزه 412 حجاب امام هادی (ع) در ایام دهه کرامت از «نسرین ژولایی» امدادگر عملیات الی بیت المقدس دیدار کرد.
کد خبر: ۵۵۵۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۳

اندر خاطرات دوران اسارت؛
از کار‌های دستی و مفید، ساختن تسبیح با هسته خرما بود. هر چند ماه یک بار عراقی‌ها مقدار کمی خرما به ما می‌دادند بچه‌ها هسته‌ها را دور نمی‌نداختند و همه هسته‌ها را می‌دادند به کسانی که علاقه داشتند با آن‌ها تسبیح درست کنند. هیچ وسیله‌ای برای این کار در دست نبود. با خلاقیت و ظرافت خاصی آن‌ها را به کف سیمانی آسایشگاه می‌سائیدند تا به‌صورت مستطیل در می‌آمد. مرحله بعد یک اندازه کردن آن‌ها و شکل دادن به مستطیل‌ها به اندازه دلخواه بود... در ادامه این خاطره از آزاده ایلامی محمد سلطانی منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۴۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۰۶

اندر خاطرات دوران اسارت؛
بارها و بارها از فرماندهان و مسئولین اردوگاه درخواست قرآن داشتیم و هر بار به یک روشی طفره می‌رفتند و حتی گاهی می‌گفتند که شما چه میانه‌ای با قرآن دارید! اما بالاخره این تلاش‌ها بعد از یک سال نتیجه داد و مونس و همدم ما آمد، به هر آسایشگاهی که حدود ۱۲۰ نفر بودیم یک جلد قرآن دادند. ادامه این خاطره آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۳۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۳

اندر خاطرات اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید کسی باور نکند یک عده اسیری که تحت نظارت کامل دشمن و شدیدترین فشار‌های جسمی و روحی بودند، این همه تشنه تعلیم و تعلم باشند و از هر فرصتی برای فرهنگ‌سازی و ترویج مبانی و آموزه‌های دینی خودشان و نشر و گسترش علوم مختلف تلاش کنند. در ادامه این خاطره دوران اسارت منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۲۸۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۶

اندر خاطرات دوران اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: برخلاف نگهبان‌های دیگر که خیلی قاطی بچه‌ها نمی‌شدند، علی انبری بیشتر بین بچه‌ها وول می‌خورد و یکی‌یکی در صورت افراد نگاه می‌کرد و اولین نفری که حواسش نبود و چشمش به جمال نامبارک او می‌افتاد را صدا می‌زد. با انبردست آنقدر لاله گوش آن بینوا را فشار می‌داد تا خون ازش بچکد. در ادامه این قصه تلخ اسارت منتشر می شود.
کد خبر: ۵۵۲۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴

اندر خاطرات دوران اسارت؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: «یک شب خواب دیدیم عراقی‌ها مقدار زیادی رطب تازه، آبدار و خوش آب و رنگ برایمان آوردند و ما هم یک شکم سیر از آن‌ها خوردیم.» و اما اتفاقاتی که روز بعد با تعبیری که از خواب من رخ داد در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۲۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

حجت الاسلام «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز ایلامی است که در عملیات کربلای ۵ سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی شلمچه به اسارت دشمن درآمد و تا مدت‌ها جز اسرای مفقودالاثر بود وی در بیان خاطراتی از عید نوروز در اسارت چنین می‌گوید: هفت‌سین ما در اولین عید نوروز در اسارت سیم‌خاردار بود و سنگریز‌های جارو شده، سنگدلی بعث‌ها بود و سرزمین نفرین شده تکریت و سردی هوا و سینه‌های پر از غصه و سر‌های پائینِ ما.
کد خبر: ۵۵۱۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

روایت اسرای مفقود‌الاثر ؛
روحانی گرانقدر «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: شاید به جرأت می‌توان گفت عظیم‌ترین و نفوذناپذیر‌ترین موانع و حصار‌های طول تاریخ جنگ‌های دنیا در بین اردوگاه‌های اسرا در اردوگاه یازده تکریت ایجاد شده بود. اما وقتی که پایِ بهانه و یک سناریوی ساختگی فرار در میان باشد دیگر جای استدلال و اینجور چیز‌ها نیست ... این خاطره دوران اسارت را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۰۸۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۴