به مناسبت سالروز شهادت
پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۸
نوید شاهد- شهید «سید حسن آیت» از مردان تاثیرگذار سیاست ایران است که منافقین کوردل حضورش را بر نتافتند و در همان سال‌های نخست او را به شهادت رساندند. از این مرد دوراندیش ۲ عنوان کتاب به جا مانده است که به مرور آن‌ها پرداخته‌ایم.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شهید سید حسن آیت سوم تیرماه سال ۱۳۱۷ در شهرستان نجف‌آباد اصفهان متولد شد و در خانواده‌ای روستایی و مذهبی پرورش یافت. او پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان، در نجف‌آباد تحصیلات عالیه خود را در رشته‌های علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه‌شناسی و روزنامه‌نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با کسب علم و دانش در دانشگاه، دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت.

نگاهی بر آثار مکتوب یار دوراندیش انقلاب؛ شهید حسن آیت

وی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش زیادی کرد و پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد مصمم‌تر از پیش به مبارزه خود ادامه داد. آیت در سال ۱۳۴۰ با کمک دوستانش اقدام به ایجاد تشکیلات سیاسی- نظامی‌ کرد که این گروه با نفوذ در ارگان‌های رژیم پهلوی به ویژه گارد جاویدان و ارتش مخصوصا نیروهای دریایی آن، شاخه‌های مخفی تشکیل داد که در پیروزی انقلاب اسلامی‌ خدمات ارزند‌ه‌ای ارایه کردند.

شناخت «آیت» درباره رجال سیاسی و تاریخی معاصر ایران به اندازه‌ای کامل بود که اگر کسی به وی معرفی می‌شد؛ بلافاصله سوابق فعالیت‌هایش در دوره‌های مجلس، موضع‌گیری‌ها، کتاب‌های نوشته شده، عضویت گروه‌ها و تمام جزئیات زندگی او را بیان می‌کرد.

حضورش در نهضت ملی شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامه‌های موافق و مخالف که قبل از سی‌ام تیرماه ۱۳۲۰به بعد منتشر شده بود باعث شده بود که دوستانش از او به عنوان «دایره‌المعارف رجال ایران» یاد کنند. اندیشه‌ «آیت» همیشه جلوتر از زمان حرکت می‌کرد. او بسیار آینده‌نگر بود و نسبت به عملکرد افراد هشدار می‌داد.

حسن آیت به عنوان عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان، نقش کلیدی در اسلامی شدن قانون اساسی و ارائه و الحاق اصل ولایت فقیه به آن را ایفا کرد. سرانجام دشمنان اسلام که او را در راه هدفش شکست ناپذیر یافتند در صبح چهاردهم مرداد ۱۳۶۰ همزمان با چهلمین روز شهادت یارانش در حزب جمهوری وی را در جلو منزلش مورد آماج تیرهای کین قرار داده و فیض عظمای شهادت را نصیبش ساختند.

فرزند ایشان درباره آن روز می‌گوید: «پدرم چند روز قبل از حادثه از طرف هواداران مجاهدین خلق بوسیله تلفن مورد تهدید قرار گرفت. ما با نگرانی به ایشان تذکر دادیم و او همیشه در جواب می‌گفت: «مرگ حق است و شهادت آرزوی ماست.» صبح ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۰ پدر همچون روزهای قبل از خانه بیرون رفت. یکی از محافظین در حال بستن در ورودی منزل بود که یک بنز شیری رنگ با سه سرنشین مسلح به آرامی‌ از طرف میدان ۴۸ نارمک وارد کوچه شد و با شلیک یکی از آن‌ها، پدرم بلافاصله به شهادت رسید و محافظان ایشان موفق به هیچگونه عکس‌العملی نشدند و مهاجمان با به رگبار بستن ماشین با سرعت از طرف دیگر کوچه به سمت خیابان سی متری نارمک گریختند. محافظان ایشان را که مجروح شده بودند به بیمارستان ۱۷ شهریور انتقال دادند و پیکر مطهر و غرق به خون پدر را نیز به بیمارستان رویال(رسالت) تهران بردند. ساعت ۱۱ صبح روز بعد پیکر پاکش به همراه تعدادی از برادران پاسدار که در جبهه‌های حق علیه باطل و درگیری‌های داخلی با منافقین به شهادت رسیده بودند از مقابل مجلس شورای اسلامی‌ بر دوش ملت شهیدپرور و در بدرقه چشم‌ها تشییع شد.

در این گزارش به معرفی دو عنوان کتابی که از شهید حسن آیت به جا مانده است پرداخته‌ایم. نخستین کتاب «چهره حقيقي مصدق‌السلطنه» است که به شخصيت، زندگي و احوالات دكتر محمد مصدق با نگاهي منتقدانه می‌پردازد.

نگاهی بر آثار مکتوب یار دوراندیش انقلاب؛ شهید حسن آیت

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: « ما در این تحقیق کوتاه خواهیم دید که مصدق عامل قابل اعتماد دستگاه استعماری بوده و بسیاری از حوادث تاریخ پنجاه ساله ما، دقیقا وسیله او و در جهت منافع غرب صورت گرفته است. همانطور که تقی زاده، رجل دیگر مشروطیت در این راه گام برداشت و در لحظات حساس مهره اصلی انعقاد قرارداد ۱۹۳۳نفت به سود انگلستان بود، و همانطور که شریف امامی استاد اعظم لژ فراماسونری توانست در قیافه مدافع ملت با قرارداد کنسرسیوم در سال ۱۳۳۳مخالفت علنی انجام دهد ولی بیش از ۳۰ سال یکی از بزرگترین مهره های سیاستهای غرب در میهن ما بود. اکنون ما برآنیم که بعد از افشاگری اخیر امام خمینی و نطق شدیدی که در تیرماه سال ۱۳۵۹ در جمع اعضای شورای عالی قضایی کردند و به طور صریح ضربات ملی گراها و شخص مصدق را به روحانیت و ملت مسلمان ما برملا ساختند با مراجعه به اسناد تاریخی، چهره واقعی این ملی گرایان وابسته به غرب را به ملت مسلمان ایران نشان دهیم تا آنچه سعی بلیغ در کتمان آن شده است، بیش از این مخفی نماند و بدین منظور به ترتیب تاریخی، شمه ای از قضایای تاریخی را در این رابطه بیان می کنیم...»

شهید آیت در این کتاب معتقد است که باید با پند گرفتن از تاریخ که مدام خود را تکرار می‌کند، خطرات پیش ‌روی انقلاب و نیروهای وفادار به انقلاب را شناخت و خود و انقلاب را در برابر این خطرات بیمه کنیم.

نگاهی بر آثار مکتوب یار دوراندیش انقلاب؛ شهید حسن آیت

دیگر کتابی که از شهید «آیت» به جا مانده، «درس‌هایی از تاریخ سیاسی ایران» نام دارد. این کتاب مجموعه‌ای از سخنرانی‌های درسی شهید حسن آیت که در اواخر سال ۱۳۵۹ و اوایل سال ۱۳۶۰ در شهرستان قم با عنوان «درسهایی از تاریخ سیاسی ایران» ایراد شده است.

این مجموعه به هشت درس اختصاص یافته و بعد از ذکر مقدمه کوتاه با بررسی گذرای تاریخ از پیداش اسلام و با چشم انداز محدودی از وقایع مهم تاریخی، به جریانات مشروطیت، رضاخان، حوادث شهریور ۱۳۲۰، ملی شدن صنعت نفت، وقایع سال ۱۳۳۰، واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ... پرداخته است.

در بخشی از این کتاب آمده است: «منظور از روی کار آوردن رضاخان، این بود که یک زندان سرتاسری در ایران بسازند، برای اینکه ما دو نوع استعمار داشتیم و داریم، یک نوع استعمار مستقیم و آن استعماری بوده است که استعمارگران با قدرت نظامی وارد یک کشور می‌شدند و به زور بر آن مملکت حکومت می‌کردند مثل تسلط انگلستان بر هندوستان. نیروی نظامی‌اش در هندوستان بود. فرمانده هندوستان هم پادشاه هندوستان، هر چه می‌خواهید اسم آن را بگذارید، یک فرد انگلیسی بود که از طرف انگلستان منصوب می‌شد. شبیه تسلط فرانسه بر الجزایر، درگذشته بود. الجزایر مستقیماً تحت تسلط نیروی نظامی و سیاسی فرانسه بود. اما یک نوع استعمار کم خرابتر و خطرناکتر، استعمار غیرمستقیم است که استعمار کوشش می‌کند عوامل خودش را که، ملیت آن کشور را دارند، بر سر کار بیاورند. مثل ایران که رضاخان ایرانی بود ولی عامل انگلستان بود. بنابراین خرج زیادی هم برای انگلستان نداشت. چون امنیت را رضاخان ایجاد می‌کرد با پول خود ایران. یعنی محکوم را به دار می‌زدند، با طنابی که پولش را از خود محکوم می‌گرفتند. انگلستان هم نظرش همین بود که برای بردن نفت و ثروت ایران، یک امنیت ایجاد بکند. امنیت برای دزدان و غارتگران، نه امنیت برای مردم. آن امنیت فریبنده‌ای که او درست کرده بود، همان امنیتی است که در گورستان‌ها و قبرستان‌هاست، دیگر احتیاجی نبود دزد سرگردنه باشد. وقتی که یک مدیرکل اداره و یا یک وزیر، با یک نوک‌قلم میلیونها تومان می‌دزدید، دیگر سرگردنه دزدی احتیاج نبود. این امنیت رضاخانی بود که استعمارگران می‌خواستند کشاورزی این کشور از بین برود، صنعت در این کشور پا نگیرد؛ تا آنها بتوانند با خیال راحت همانطوری که خواهیم دید، بیشترین ثروت ما را ببرند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده