يکشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۳
نوید شاهد – مادر شهید "یعقوب اسفندی" نقل می‌کند: «روزی که آن یک جفت پوتین را به خانه آورد فراموش نمی‌کنم. گفت: این کفش‌های دوستم است که شهید شده. خانواده‌اش اطلاع ندارند؛ من آنها را آورده‌ام پایم کنم تا به شهادت برسم.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.

به فرمانده دستور ایست داد!

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید يعقوب اسفندی دهم اسفندماه ۱۳۴۳ در شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش قدير و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‏‌آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. هفدهم اسفندماه ۱۳۶۲ در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به پا، شهيد شد. پيكر وی را در گلزار شهدای فردوس‌‏رضای زادگاهش به خاک سپردند.

به فرمانده دستور ایست داد!
من و یعقوب در یک دوره آموزشی در شهمیرزاد شرکت کردیم. قرار بود در آن اردوی آموزشی همه چیز به صورت حقیقی و نظامی آموزش داده شود؛ آموزش‌هایی چون نگهبانی، ایست و بازرسی، خشم شب و رمز عبور.

فرمانده پادگان از قبل، رمز شب را برای عبور به نیروها گفته بود و خودش نظارت دقیقی به مسائل داشت. نیمه‌های شب نوبت یعقوب بود تا نگهبانی بدهد. در حین نگهبانی، فرمانده نزدیکش شد و یعقوب دستور ایست داد. در آن موقع شب، کسی خوب دیده نمی‌شد و به همین علت يعقوب دستور ایست داد و رمز عبور را از او خواست؛ چون فرمانده را نشناخته بود.

فرمانده پادگان از عمد رمز شب را نمی‌گفت تا عملکرد یعقوب را ببیند. یعقوب روی زمین نشست و تفنگ را مسلح کرد و آماده شلیک شد. گفت: «اگر رمز شب را نگویی شلیک می‌کنم.» با سر و صدای او، همگی از چادرهای‌مان بیرون آمدیم و شاهد ماجرا بودیم. تا زمانی که فرمانده رمز شب را نگفت، اجازه عبور نیافت. فردا صبح در برنامه صبحگاهی از يعقوب قدردانی شد.
(به نقل از هم‌رزم شهید، هادی حسن‌بیگی)

 

راز پوتین‌های دوستش
روزی که آن یک جفت پوتین را به خانه آورد فراموش نمی‌کنم. تا مدت‌ها در منزل ما بود. هر وقت می‌پرسیدم: «این پوتین برای چه کسی است؟» اشک در چشمانش جمع می‌شد و جواب نمی‌داد. یک روز به او گفتم: «اگر این کفش‌ها را به صاحبش ندهی، آنها را دور می‌اندازم.» با صدای آرام و لرزانی گفت: «این کفش‌های دوستم است که شهید شده. خانواده‌اش اطلاع ندارند؛ من آنها را آورده‌ام پایم کنم تا به شهادت برسم.»

به دخترم زهرا گفته بود: «اینها برای من خیلی مهم است. فقط یادتان باشد اگر خانواده روحانی به خانه ما آمد، نگویید پسرم از جبهه پوتین دوستش را آورده. اگر اجازه دهید، می‌خواهم آنها را یادگاری نگه دارم.»
(به نقل از مادر شهید)


منبع: کتاب فرهنگ‌نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی

امام حسین (ع)، عراقی‌ها را از ما دور کرد، مروری بر زندگی شهید اسفندی

نماز را از یاد نبرید که بالاترین فریادهاست، مروری بر وصیت شهید اسفندی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده