نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

پرِ پرواز گشوده‌ام

پرِ پرواز گشوده‌ام

خواهر شهید «محمدرضا ناصریان» نقل می‌کند: «همه توی حیاط بودیم. محمدرضا کنار همسرش بود. به او گفت: سکینه! گنجشک‌ها رو می‌بینی! از بالای درخت پرواز کردن و رفتن! من هم باید از کنار تو پرواز کنم!»
دغدغه محمود، دین بود و مبارزه

دغدغه محمود، دین بود و مبارزه

شهید «محمود امیدوار» یکم مرداد ۱۳۴۲ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. مظلوم بود و صبور. کودکی را در خانواده‌ای مذهبی و مبارز گذراند، چنان‌که در خانه همیشه حرف از دین بود و مبارزه. وی نوزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در منطقه دارخوین، عملیات الی‌بیت‌المقدس، ترکش به پهلویش اصابت کرد و به شهادت رسید.
راز شهادت

راز شهادت

برادرزاده شهید «علی‌اکبر ابراهیمی» نقل می‌کند: «عمو را دیدم که بالای سر شهید شیرعلی گریه می‌کرد. زیر لب چیز‌هایی می‌گفت؛ نامفهوم نامفهوم. یکی‌یکی با شهید وداع کردند و سوار اتوبوس شدند، ولی عمو... روز‌های مراسم اربعین شهید شیرعلی، هم‌زمان با مراسم هفت عمو شد.»
تیری که عباس را به خود آورد

تیری که عباس را به خود آورد

هم‌رزم شهید «عباس جمال» نقل می‌کند: «اسلحه زیر پتو به صورت موّرب بود. تیر قبل از رسیدن به پای عباس از پتو‌ها رد شد و مجروحیت سطحی برداشت و با پانسمان خوب شد. می‌گفت: این تیر هدف داشت. می‌خواست هوشیارم کنه.»
ادب و متانت «علی» زبانزد اهل محل بود

ادب و متانت «علی» زبانزد اهل محل بود

شهید «علی حسن‌بیکی» دوم دی‌ماه ۱۳۳۹ در شهرستان دامغان متولد شد. آرامش و متانت و ادب علی زبانزد اهل محل و همه فامیل بود. روحیه جهادی و تلاشگرش در خانواده شکل گرفت و راهی جبهه شد. سرانجام ششم فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح‌المبین به شهادت رسید.
نماز اول وقت و احسان به والدین از خصوصیات بارزش بود

نماز اول وقت و احسان به والدین از خصوصیات بارزش بود

شهید «داود نجم‌الدین» نوزدهم شهریور ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. نماز اول وقت و احترام به پدر و مادرش را هیچ‌گاه ترک نمی‌کرد. او بیست و یک ماه در جبهه جنوب حضور داشت و مسئول تبلیغات گردان بود. سرانجام سی‌ام فروردین ۱۳۶۴ در پادگان حمید به شهادت رسید.