شهيد سيد زين العابدين حسينى ركاوندى؛
شهيد سيد زين العابدين حسينى ركاوندى فرزند سيدخليل در اولين روز آبان ماه سال 1342 در «ركاوند» بهشهر ديده به هستى گشود. با شروع جنگ تحميلى، زین‌ العابدین، در 13 تيرماه 59 به عضويت سپاه در آمد و به عنوان مسئول دسته، راهی نیک‌ شهر سیستان و بلوچستان شد.
شهيدى که جبهه و جنگ را ميدان آزمايش الهى و ميعادگاهى براى رسيدن به معبود مى دانست
نويد شاهد مازندران: شهيد سيد زين العابدين حسينى ركاوندى فرزند سيدخليل در اولين روز آبان ماه  سال 1342 در «ركاوند» بهشهر ديده به هستى گشود. پدرش روحانى معتقدى بود كه از همان كودكى، روح نا آرامش را با قرآن صيقل مى داد. مادرش «سیده ‌صغری» نیز، بانویی متدین و محب اهل بیت(ع) بود.

سيّد زين العابدين تا اوّل راهنمايى را باموفقيت پشت سر گذاشت. او با اين كه علاقه وافرى به فراگيرى علم و كسب دانايى داشت، به خاطر مخالفت پدر در خصوص نوع تعليم و تربيت مدارس در دوره شاهنشاهى، دست از علم و تحصيل كشيد. سپس به علت علاقه به يادگيرى مكانيكى ماشين هاى سبك و سنگين، به بهشهر رفت.

با شنيدن زمزمه هاى انقلاب، زین‌العابدین با توجه به آموزه هاى پدر و آشنايى با قيام امام خمينى(ره)، وارد فعاليت هاى سياسى شد و در راهپيمائى ها حضورى گسترده و فعّال داشت. علاوه بر آن، از كوچك ترين فرصت براى پخش اعلاميه هاى امام(ره) استفاده مى كرد.

برادرش «سيّد محمدجواد» مى ‌گويد: «وی عاشق امام و انقلاب بود. چند ماهى را در قم با من زندگى كرد. در اين چند ماه، هر روز به زيارت امام(ره) مى رفت. در اوقات بيكارى هم اغلب كتاب‌های شهيد مطهرى و شهيد دستغيب را مى خواند.»

با شروع جنگ تحميلى، زین‌ العابدین، در 13 تيرماه 59 به عضويت سپاه در آمد و به عنوان مسئول دسته، راهی نیک‌ شهر سیستان و بلوچستان شد.
چند بار براى مقابله با اشرار، به جبهه غرب اعزام شد. زین‌العابدین که جبهه و جنگ را ميدان آزمايش الهى و ميعادگاهى براى رسيدن به معبود مى دانست، در همه حال آماده پیکار با دشمن بود.

سرانجام او در آخرين اعزامش به سيستان و بلوچستان، در تاريخ 7 اسفند 59 بر اثر اصابت گلوله به شكم، روح نا آرامش سبك بال از زمين به آسمان پر كشيد. پيكر پاكش را نیز دو روز بعد از شهادت، در گلزار شهداى «امام زاده حسن رضاى» رباط بهشهر به خاك سپردند.

«مهدی صوراسرافیل» كه هم ‌رزم زین‌ العابدین بود، در مورد نحوه شهادت زین‌ العابدین اينگونه نقل مى كند: «وقتی تیر خورد، اصلا ندیدم که با وجود خونریزی یک آخ بگوید. گوشم را که نزدیک دهانش بردم، دیدم دارد ذکر یا حسین و شهادتین را می‌خواند. بعد در همان حال به شهادت رسید.»

مركزاسنادبنيادشهيدوامورايثارگران/
انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده