نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - شفاهى
اولین نشست هم اندیشی کارشناسان طرح اسناد افتخار و تاریخ شفاهی با حضور مدیرکل و معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی و پیشکسوتان دفاع مقدس، مدیریت و کارشناسان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس و سپاه روح الله برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۷۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۶

خاطرات شفاهی جانبازان
«مجید لایحی راونگی» جانباز 55 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1364 دوران اوج جنگ بود که به جبهه رفتم. به صورت داوطلب نام‌نویسی کردم و در تیپ 58 ذوالفقار مشغول به خدمت شدم. عشق رفتن به جبهه را داشتم. وظیفه هر مسلمانی است که به جبهه برود و از میهنش دفاع کند.»
کد خبر: ۵۶۶۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «مسلمی» با بیان اینکه نامه‌ای از همسرش پس از شهادت وی در جبهه به دستش رسید، گفت: محمد، جانِ خود را در راه آرمان‌ها و اعتقاداتش فدا کرد.
کد خبر: ۵۶۶۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳

خاطرات شفاهی جانبازان
«محمد بلوردی» جانباز 45 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «وقتی به جبهه رفتم مدت زیادی طول نکشید که به عملیات بیت‌المقدس اعزام شدم. من در آن‌ زمان راننده آمبولانس بودم، کارم اینگونه بود که می‌رفتم خط و مجروح‌ها را به بیرون از منطقه عملیات انتقال می‌دادم. یکروز با یکی از مجروحان کنار انبار مهمات بودم که کلاج ماشینم در رفت و ...»
کد خبر: ۵۶۶۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «هما طرسوست»
«هما طرسوست» می‌گوید: در خیابان جلالیه در حال رفت و آمد بودم که هواپیماهای دشمن شهر کرمانشاه را بمباران کردند. به دنبال پناهگاه بودم که چیز محکمی به کمرم اصابت کرد، چشم که باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان هستم.
کد خبر: ۵۶۶۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

گفتگوی تصویری با مادر شهید «عبدالمجید شعیری»
عضو بسیج دانش آموزی بود به پدرش التماس می کرد اجازه بدهد که در جنگ شرکت کند همسرم مخالف بود و می گفت: بگذار بزرگتر که شدی برو که حداقل بتوانی آنجا کاری انجام بدهی. هیچوقت این لحظه را فراموش نمی‌کنم وقتی قطعنامه 598 را شنید با بغض به پدرش گفت: تو به من گفتی وقت هست جنگ هم تمام شد و اجازه ندادی.
کد خبر: ۵۶۶۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

گفتگوی تصویری با خواهر شهید «الماس رازیانی»
«خاور رازیانی» می گوید: شهادت افتخار من است، ما نباید به دشمن اجازه بدهیم به خاک ما وارد شود تا اینکه لباس مقدس سربازی را به تن کرد و سه ماه آموزشی را تهران رفت. سه روز مرخصی داشت به منزل من آمد وقتی می‌خواست برگردد، دم خانه که او را رد می‌کردم یک لحظه پیکرش از نظرم رد شد، همانجا بود که با دلهره زیاد گفتم الماس دیگر برنمی‌گردد.
کد خبر: ۵۶۶۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «حیدر رجب پور» از شهدای بسیجی استان ایلام است که اردیبهشت ۱۳۶۶ در جبهه گیلانغرب به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر گرانقدر شهید می‌گوید: پایبند به انقلاب و نظام باشید و جوانان ما از انقلاب و خون شهدا دفاع کنند و در مقابل دشمن ایستادگی کنند.
کد خبر: ۵۶۶۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱

خاطرات شفاهی جانبازان؛
در گفتگویی معنوی و دلنشین جانباز «محمدرضا حسن‌زاده»، با انسانیت و محبت فراوان خود، برای همه دعا می‌کند.
کد خبر: ۵۶۶۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱

خاطرات شفاهی جانبازان
«محمدحسین ماندگاری» جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «به صورت داوطلب در جبهه نام‌نویسی کردم و برای آموزش من را به 05 کرمان اعزام کردند. در این مدتی که جبهه بودم سه بار مجروح شدم و آخرین مجروحیتم در عملیات خیبر اتفاق افتاد. من اگر کاری انجام دادم برای رضای خدا بود.»
کد خبر: ۵۶۶۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۹

خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز و آزاده سرافراز ارتش «حسین ابویی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۶۶۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۸

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «فریبرز فیض الهی»
جانباز کرمانشاهی«فریبرز فیض الهی»، می گوید: من چون بچه منطقه اسلام آباد بودم برای شناسایی با نیروهای سپاهی همراه شدم. به منطقه شیان که رسیدیم یک جیب پارک شده بود و منافقین پیکر شهدای عزیزمان را کنار آن گذاشته بودند که روحیه مردم را تضعیف کنند، هیچوقت این لحظه را از یاد نمی برم.
کد خبر: ۵۶۶۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

خاطرات شفاهی جانبازان
«قاسم مرادی میرشکاری» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «سال 1366 برای جبهه نام‌نویسی کردم و به کردستان اعزام شدم. کنار سنگر بودم که یک خمپاره به آن برخورد کرد، خواستم بلند شوم که خمپاره دوم هم کنارم اصابت کرد و از ناحیه چشم مجروح شدم. ما تا آخر پای شهدا و انقلابمان ایستاده‌ایم...»
کد خبر: ۵۶۶۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

گفتگوی تصویری با پدر شهید ارتشی «مصطفی ناصری»
«یار مراد ناصری» می گوید: مصطفی از سال 1388 لباس مقدس ارتش جمهوری اسلامی را به تن کرد. مسئول توپخانه آتش بار یک پادگان ابوذر بود که حین خدمت برای خسارت وارد نشدن به اموال دولت در انبار مهمات در یک آتش سوزی به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۶۶۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶

خاطرات شفاهی جانبازان
«قاسم بکتاش» جانباز 25 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «از خانواده تعهد گرفتم و آن را به مسئول اعزام دادم، به من گفت تو کفالت مادرت را داری ولی من گفتم می‌خواهم برای دفاع از ناموس و خاکم بجنگم و در نهایت از طریق سربازی به جبهه رفتم...»
کد خبر: ۵۶۶۴۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «ولی‌اله میرزایی» از شهدای دانش آموز استان ایلام است که فروردین ۱۳۶۶ در جبهه چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می‌گوید: پسرم تنها ۱۷ بهار از عمرش گذشته بود که شهید شد، همیشه عکس امام روی سینه اش بود. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۶۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۴

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمدابراهیم امیدی» می گوید: ابراهیم خیلی خوشرو بود. با اینکه نامزد داشت اما مدام به جبهه می رفت، هر زمان از بیرون می‌آمد دست من و پدرش را می‌بوسید و می‌گفت: شما کار نکنید، تا من را دارید غم نداشته باشید.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۴

تاریخ شفاهی همسران شهدا
همسر شهید «علی کوشکی» می گوید: موقعی به جبهه میرفت، به او میگفتم این بچه ها کوچیک هستند، اگر شهید شوی، کسی نیست به آنها رسیدگی کند. در جوابم گفت: تو از حضرت زینب (س) بهتری!؟...تازه ایشان را به اسارت بردند اما کسی با شما کاری ندارد.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۳

تاریخ شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبداله نوریان» می گوید: همسایه‌ای داشتیم که مستمند بود و آب لوله کشی نداشت. عبدالله از آب لوله خودمان یک انشعاب برایشان زده بود. الان همه همسایه‌ها از او تعریف می کنند. عبداله می‌گفت این دنیا ارزشی ندارد باید مردم از تو راضی باشند.
کد خبر: ۵۶۶۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۲

خاطرات شفاهی جانبازان
«علی بلکامه» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی می‌گوید: «به دلم زد که به جبهه بروم و به کشورم خدمت کنم. پنج مرحله به جبهه رفتم، در مرحله سوم بود که از ناحیه دست و پا مجروح شدم. بعثی‌ها، خاکریز را گرفته بودند و به هر کسی که روی زمین افتاده بود تیر می‌زدند و ...»
کد خبر: ۵۶۶۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱