نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - نصرالله
شهید سرلشکر خلبان «سید نصرالله آسیایی» از عقابان تیز پرواز هوانیروز این دیار ولایی بود. که سرانجام زمین میزبانی او را تاب نیاورد و از مرزهای آسمان به ملکوت اعلا پرکشید. ارتش جمهوری اسلامی ایران، ویدئویی را هم زمان با سالروز شهادت وی منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۲۵۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۱

در یادواره لاله‌های روشن؛
یادواره لاله‌های روشن، به یاد شهید دانش‌آموز " نصرالله یوسفی" در محمدیه برگزار شد.
کد خبر: ۵۲۳۸۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

شهید " نصرالله روشی" از شهدای هرمزگانی دوران دفاع مقدس در فرازی از وصیت نامه خود اینطور می‌گوید: «اول از همه اهل خانه را سفارش به تقوا و پایداری در مقابل مصیبت وارده می نمایم .»
کد خبر: ۵۲۳۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

چهره سردار شهید« نصرالله شفیعی» توسط استاد «عباس گودرزی» در قالب نقاشی دیجیتال منتشر شد.
کد خبر: ۵۲۲۸۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۴

در ادامه سلسلسه اقدامات فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و تاکیدات ریاست واحد مبنی بر زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا، از تابلوی ساختمان مرکزی این واحد دانشگاهی مزین به نام سردار شهید حاج قاسم میرحسینی رونمایی شد.
کد خبر: ۵۲۲۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۶

نوید شاهد - مادر شهید والامقام « نصرالله روشی» از شهرستان رودان در استان هرمزگان ، دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
کد خبر: ۵۱۹۹۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (56)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ساعت يک بامداد بود با دو نفر از شناسائی به طرف تپه صد و بيست حرکت کرديم. فاصله راه را دائم ذکر خدا می گفتم. هر وقت منور می زدند فوراً افراد دسته، زمين گير می شدند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (55)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « آتش زيادی از دو طرف رد و بدل می شد. ترکش توپ های خودی بر بالای سرمان رد می شد. مجبور شديم با سر نيزه سنگرهای انفرادی بزنيم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (54)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بالاخره هوا تاريک شده بود که رسيديم ثارالله در منتهی اليه کانال حفر شده بر خاکريز شن مستقر شديم. آتش عراق بر موضع شروع شد و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (53)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: « تمامی افراد دسته به دنبال هم به راه افتادند. چهره ها از خوشحالی می درخشيد. اين کاروان عاشقانی بود که مستانه وار به سوی وعده گاه عشق در حرکت بودند. و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (52)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «فرمانده ارتشی ها در گروه بود و می خواستند او را با نارنجک بکشند. يک مرتبه يک سرباز با لگد محکمی زير دست بعثی زد. نتيجه اين شد که بيش از یک هزار نفر از آنان کشته و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (51)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «من در دهکده در چالی، نزديکی خلف مسلم سمت چپ جاده اصلی شهيد فلاحی در يک اتاق گلی که بی شباهت به کلبه محرومان نبود خوابيده بودم. خستگی زيادی در من بود. هنوز چشم هايم...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (50)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «يک شب قبل از حمله را به سختی هر چه تمامتر گذرانديم. قرار بود ماه طلوع کند ولی بعثی ها بدبخت با روئی زنگارگون طلوع کردند ولی...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (48)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «وقتی به چهره برادران نگاه می کردم، احساس کردم در برابر تک تک آنها مسؤل هستم. خيلی ها بودند از جنگ هنوز چيزی نمی دانستند. برای اولين بار بود که حتی تفنگ به دست می گرفتند و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۹

خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (47)
شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بچه های نگهبان به نقطه ای مشکوک شده بودند. بعد از کمی تفحص مشخص شد که سنگر برادران ارتش است. با ماشين به شوش رفتیم. از گرد و خاک قيافه ها عوض شده بود که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۹

نوید شاهد - شهید « نصرالله بیناباشی» فرزند قربان و زلیخا، دوازدهم مهرماه ۱۳۳۸ در روستای کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. تا پايان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر شرکت ذغال‌‌سنگ بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم ارديبهشت‌ماه ۱۳۶۱ در مهاباد هنگام درگيری با گروه‌‌های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله، به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، اسناد و دست‌نوشته‌های این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد – خواهر « نصرالله بیناباشی» نقل می‌کند: «وقتی برای مرخصی از جبهه می‌آمد، به سر کار در ذوب آهن می‌رفت. گفتم: مگه چند روز می‌خوای بمونی که سر کار هم می‌ری؟ گفت: مرد با کار زنده است! من هم دوست ندارم وقتم هدر بره.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد – شهید « نصرالله بیناباشی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «هر بار که همسنگری‌ام را تشییع می‌کنم، آتش عشق و شوق در جانم زبانه می‌کشد و پیام خون شهید، مرا به سر منزل مقصود می‌خواند.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه وصیت‌نامه این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد – خواهر شهید « نصرالله بیناباشی» می‌گوید: «عکاس مشغول کارش بود. منتظر ماندیم تا کارش تمام شود. عکسی را روی پیشخوان گذاشت و گفت: خب! اینم از این. خواهر شما بفرمایین! با تعجب به عکس نگاه می‌کردم. ...» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۷۳۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۷

نوید شاهد - همرزم شهيد « نصرالله حاجی‌مزدرانی» نقل می‌کند: «در اولين روزهای زيبای بهار سال 1361 بود كه ايشان از ناحيه ران پای راست مجروح شدند و ما به وسيله آمبولانس ايشان و دوست ديگری كه مجروح بودند را به بهداری مستقر در پادگان تيپ ارتش برديم...» ادامه این ماجرای صبر و شکیبایی را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵