نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

گلین عروس سرخ پوش

گلین عروس سرخ پوش

کتاب خاطرات «گلین» روایتی خواندنی از روستای گلین در غرب کشور است که به کوشش «نشرشاهد» منتشر شده. خاطره‌ خواندنی از ایستادگی اهالی این روستا در دوران دفاع مقدس در این کتاب آمده است که می‌خوانیم.
خاطره‌ای از شهید سید اسماعیل عصارزادگان به روایت فرزندش

خاطره‌ای از شهید سید اسماعیل عصارزادگان به روایت فرزندش

کتاب «تو را کدامین چشم می‌بیند» روایتی خواندنی از زندگی‌نامه شهید «سیداسماعیل عصارزادگان» به قلم «سید محمد مشکوه الممالک» است که به کوشش «نشرشاهد» منتشر شده. خاطره‌ خواندنی از دوران زندگی شهید از زبان فرزندش «اعظم سادات عصارزادگان» در این کتاب آمده است که می‌خوانیم.
خاطره‌ای خواندنی از مردم اهواز در ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

خاطره‌ای خواندنی از مردم اهواز در ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی

کتاب «بَرشانه‌های کارون» روایتی خواندنی از خاطرات «مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی» به قلم «جمعی از محققان و پژوهشگران تاریخ شفاهی اهواز » است که به کوشش « به نشر از انتشارات راه‌‌یار» منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی با عنوان «به یاد بدرقۀ ضریح» به روایت مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی را در ادامه می‌خوانیم.
مهمان خوش‌قول/ خاطره‌ای از شهید «مهدی باکری»

مهمان خوش‌قول/ خاطره‌ای از شهید «مهدی باکری»

کتاب «اخلاق‌مداری» روایتی خواندنی از خاطرات «شهید مهدی باکری» است که به کوشش ««موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت» » منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی از شهید مهدی باکری را با عنوان «مهمان خوش قول» در ادامه می‌خوانیم.
خاطره‌ای خواندنی از برادر شهید عزیزالله نیکوبخت

خاطره‌ای خواندنی از برادر شهید عزیزالله نیکوبخت

کتاب «نیک‌بخت» روایتی خواندنی از خاطرات «شهید عزیزالله نیکوبخت» » به قلم «رحیم میر عظیم» است که به کوشش «فرهنگستان ادب» منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی از شهید عزیزالله نیکوبخت را با عنوان «تفنگ پلاستیکی» به روایت برادر شهید را در ادامه می‌خوانیم.
خاطره ای خواندنی از برادر شهید پهلوان اسماعیل سلیمیان

خاطره ای خواندنی از برادر شهید پهلوان اسماعیل سلیمیان

کتاب «پهلوان اسماعیل» روایتی خواندنی از خاطرات «شهید پهلوان اسماعیل سلیمیان» » به قلم «احمد مدحی» است که به کوشش «نشردارخوین» منتشر شده. خاطره‌ خواندنی از شهید پهلوان اسماعیل سلیمیان را با عنوان « لباس دامادی» به روایت برادر شهید را در ادامه می‌خوانیم.