گفتگوی تصویری با مادر سهید «بهرام فیض عباسی»
«مریم سیف الله پور» می گوید: فرزندم را در راه خدا تقدیم کردم و امیدوارم که انقلابمان پایدار و دشمنانمان نابود شوند.
کد خبر: ۵۶۱۵۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۹
گفتگوی تصویری با مادر شهید «بهرام جانجانی»
خانم «زمرد کلهر» میگوید: فرزندم سن و سالی نداشت من را به منزل اقوام می برد و تعدادی از بچه ها را جمع میکرد و به خانه می آورد و به آنها آموزش قرآن می داد.
کد خبر: ۵۶۱۴۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
گفتگوی تصویری با مادر شهید «امیر خبره»
«ایران بهرامی راد» می گوید: از زمان شهادت فرزندم تا کنون احساس می کنم که او با من است و نرفته. همیشه او را به مدرسه می رساندم و به دنبالش می رفتم هیچگاه این لحظات تکرار نشدنی را فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۵۶۱۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «محمد صادقراه بهمنی» میگوید: «زمانی که انقلاب شد، من و شهید در جزیره قشم زندگی میکردیم. تظاهرات که شروع شد شهید خانه نمیماند و به بندرعباس میرفت تا در تظاهرات شرکت کند. جنگ که شروع شد گفت باید به فرمان امام به جبهه بروم...»
کد خبر: ۵۶۱۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
تاریخ شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید امیر بنیامین شیرزاد از خاطرات پسرش تعریف میکند: بنیامین ده ساله بود، هنگامی که به سفر حج مشرف شده بودم و از سفر بازگشتم متوجه شده سقف منزل را رنگ کرده و خانه را تمیز کرده است.
کد خبر: ۵۶۱۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۴
تاریخ شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید والامقام «فرمان یاری نژاد» می گوید: هر وقت مشکلی برایم پیش بیایید یا درد دلی داشته باشم با توکل بر خداوند و دیدن عکس شهید، همه چیز درست میشود. چون شوهرم از کودکی ایمانِ قوی داشته است. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۶۱۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۴
گفتگوی تصویری با همسر شهید «حشمت اله امانی»
«فریده گرشاسبی» می گوید: بار آخری که شهید میخواست برای جبهه مهمات ببرد به من زنگ زد و گفت؛ من دارم میروم از تو خواهشی دارم که اگر به شهادت رسیدم فرزندانمان را درست تربیت کن و مراقب آنها باش.
کد خبر: ۵۶۱۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۴
تاریخ شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید والامقام «جمشید آهسته» میگوید: همسرم ۲ سال در جبهه بود و هر زمان که حقوق میگرفت، آن را برای مادرش حواله میکرد و سفارش میکرد آن را خرج مستمندان و بچههای یتیم کند.
کد خبر: ۵۶۱۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳
خاطره نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با مادر والامقام شهید «یدالله فاضلی زارچی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۱۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «بایر هاشمی»
جانباز کرمانشاهی «بایر هاشمی» میگوید: در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت میکردم، سال 1364 در منطقه شیخ صله دمکراتها به ما پاتک زدند و ما را اسیر کردند.
کد خبر: ۵۶۱۲۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «قنبر احمدی طیفکانی» میگوید: «شهید در جبهه هویزه همراه با شهید چمران بود. شهید همراه با برادرش رفتند نماز بخوانند، نماز دومشان بود که در نزدیکی شهید خمپاره میزنند و شهید در حالت نماز به شهادت میرسد...»
کد خبر: ۵۶۱۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز و آزاده سرافراز «کاظم آسایش» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۱۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی دودوی» میگوید: شهید به من گفت «خانم من را ببخش و حلالم کن»، گفتم «علی با این حرفهایی که میزنی نکنه میخواهی به جبهه بروی؟»، او به من گفت «جبهه من را نمیخواهد، جبهه خوبها را میخواهد. همیشه مواظب بچههایمان باش ...»
کد خبر: ۵۶۰۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵
خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «کاظم ملانوری شمسی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
کد خبر: ۵۶۰۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسن کریم بیگی» از شهدای ارتش جمهوری اسلامی است که بهمن ماه ۱۳۸۱ در حین رفتن به سنگر کمین بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر بزرگوار شهید میگوید: حسن تواضع و فروتنی وصف ناشدنی داشت در بین اقوام و دوستان و بستگان به نیکی از وی یاد میشود کارهای فردی خود را شخصاً انجام میداد. شب شهادت حضرت فاطمه (س) هر سال خون اهداء میکرد. فیلم خاطرات والدین این شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۰۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «احمد سلیمی»
جانباز کرمانشاهی«احمد سلیمی» می گوید: در سال 1369 در یک عملیات رزمی در جاده جوانرود به سمت کرمانشاه به علت تصادف مجروح شدم. سال 1359 دانش آموز بودم که از همان زمان وارد تشکیلات سپاه پاسداران و تا سال 1385 فعالیتم را ادامه دادم. حفظ آب و خاک و دین از انگیزه های ورود من به سپاه پاسداران بود.
کد خبر: ۵۶۰۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «علی عباسی نژاد»
جانباز کرمانشاهی «علی عباسی نژاد»می گوید: راننده مناطق عملیاتی بودم. در یکی از مناطق 8 صبح تا 8 شب با دشمن درگیر شدیم، مهمات تمام شده بود به فرمانده مان گفتم می روم که با مهمات برگردم اصرار کرد نروم، اطراف را مین کار گذاشته بودند جان من عزیزتر از رزمندگان نبود، رفتم در بین راه یکی از مین ها منفجر و مجروح شدم. در جبهه همه ی رزمندگان منتظر دستور امام بودند و این از همه چیز برایمان مهم تر بود.
کد خبر: ۵۶۰۶۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبدالله قلاتویی» میگوید: «شهید اخلاقش خیلی خوب بود، همه میگفتند آدم خوبی بود. خیلی برایم سخت است، در نبودش خیلی هوای پسرم را داشتم و برایش هم مادر و هم پدر شدم. هیچ وقت همسرم را فراموش نمیکنم، امیدوارم او را در آن دنیا ببینم...»
کد خبر: ۵۶۰۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «فرهاد خورشیدی» می گوید: پسرم قد بلندی داشت که به جبهه رفت. او با دموکرات جنگید. وقتی پیکرش را آوردن چند تکه شده بود و آن پیکر تنومند بصورت خیلی کوچک در کفن پیچیده شده بود.
کد خبر: ۵۶۰۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «فریدون سهرابی»
جانباز کرمانشاهی «فریدون سهرابی» میگوید: سال 1363 عضو بسیج شدم و سال 65 به خدمت سربازی اعزام شدم. در پایگاه محل خدمت مشغول گشت زنی بودم و نمی دانستم دور تا دور پایگاه را مین کار گذاشتند در همین حین روی مین رفتم و یکی از پاهایم قطع شد و یکی یکی انگشتهایم روی زمین می افتادند.
کد خبر: ۵۶۰۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹