نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب هفت در شش
«شهید قنبری که هنوز مشغول جابه‌جایی پیم نارنجک خود بود نارنجک در حال انفجار مرا با یک دست برداشت و از پنجره رو به سمت محوطه و ایوان پایگاه (منطقه بی‌خطر) پرتاب کرد، اما نارنجک به آهنی پنجره برخورد کرد و به وسط اتاق برگشت! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۵

برگی از خاطرات زنان امدادگر قزوین؛
«راه و رسم معمول رزمنده‌ها این بود که بعد از هر عملیاتی ما را می‌بردند و سطح عملیات و مناطق آزاد شده را نشان‌مان می‌دادند. انگار به ما انعام داده باشند. نمی‌توانستیم به خود بقبولانیم که این مناطق دست دشمن بوده و اکنون آزاد شده است و خون بهای این موفقیت چه بوده است؟ بعضی اوقات هنوز جنازه و مهمات عراقی‌ها روی زمین بود ...» ادامه این خاطره از زبان «شهربانو چگینی» از زنان امدادگر استان قزوین را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۱

«تصمیم گرفتند ساعت ده و نیم هر روز برای ایشان ساندویچ بخرند. روز اول که ساندویچ را خریدند و به اتاق ایشان بردند، وقتی موضوع را مطرح کردند، آقای رجایی لبخندی زد و گفت: متشکرم بگذارید روی میز و بروید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی رجایی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۵۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۶

«من قرار بود بعد از انجام کارهایم برگردم خدمت حاج‌آقا، به محمود ماهی گفتم: اگر دوست دارید بیایید با هم برویم نزد حاج‌آقا و ایشان را ببینید که قبول نکرد و در گوشی به من گفت من اگر با شما بیایم پول برگشت ندارم! ...» ادامه این خاطره از «سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۴

برگرفته از کتاب روز‌های بی‌آینه؛
«وقتی می‌آمد سر وقت علی. او را می‌بوسید و پایین و بالا می‌انداخت. هر چه می‌گفتم: حسین غذا سرد می‌شه. می‌گفت: هیچ چی نگو منیژه. بذار یه ساعت با بچه بازی کنم دلم آروم بشه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۵۹۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۱

«هر جا که بوی اخلاص می‌آمد پیدایش می‌شد. تشکیلات خاصی نبود که برای ما برنامه‌ریزی کند. همین‌طور ناخودآگاه به هم می‌رسیدیم ...» ادامه این خاطره از شهید «سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۲

در قسمتی از کتاب «قرار بی‌قراری تا بهشت» که گزیده‌ای از وصایای شهدای شهرستان‌های استان تهران با موضوع امام زمان (عج) و عاشورا است، در این قسمت وصیت‌نامه شهید «سیدمهدی حسینی‌چراغی» می‌خوانید: «راضی نیستم برای مراسمات من خرج تراشی کنید و برایم گریه و با لباس سیاه بپوشید چون من با عشق و علاقه تمام به جبهه آمده ام و شهادت دریچه آزادی من از دنیاست.»
کد خبر: ۵۳۵۸۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۸

«یک روز زمستان که برف سنگینی هم آمده بود. از مدرسه که خارج شدم دیدم علی آقا زیر برف و سرما ایستاده در حالی که همه لباس‌ها، سر و صورتش پر از برف است و مثل آدم برفی شده، منتظر است تا من بیایم ...» ادامه این خاطره از شهید «علی سیم‌بر» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۸

به کوشش جمعی از مسئولان لشکری و کشوری انجام شد
جمعی از مسئولان لشکری و کشوری با خانواده معظم شهید «فاطمه غیاث‌آبادی فراهانی» در سالروز شهادت این شهید والامقام دیدار و از آنان قدردانی کردند.
کد خبر: ۵۳۵۸۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷

آیین رونمایی دو کتاب در حوزه ایثار و شهادت؛ زندگی و مجاهدت شهیدان والامقام حاج «محمدحسن کولیوند و عبدالرزاق علی‌شیری» در آستانه ولادت ثامن الحجج امام رضا (ع) برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۳۵۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷

«ایشان خیلی خاکی بودند و طلبه‌ها از چهره ایشان پی می‌بردند که یک آدم باشخصیت است، اما رفتار ایشان را که می‌دیدند خیال می‌کردند که یک آدم عادی و خودمانی است تا اینکه می‌فهمیدند حاج‌آقا باریک‌بین است خودشان را جمع می‌کردند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آیت‌الله «هادی باریک‌بین» پدر شهید «مرتضی باریک‌بین» و از مبارزان انقلابی است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۵۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷

«نمراتش همیشه عالی بود. طوری که مدیر محترم آن مدرسه می‌گفت: محمود پروانه مدرسه است. بسیار زیبا و ماهرانه نقاشی می‌کرد. بدون آنکه آموزشی دیده باشد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمود مافی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۵۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۷

در قسمتی از کتاب «سربازان کفن پوش روح الله» که نگاهی کوتاه به قیام 15 خرداد سال 1342 دشت ورامین دارد، می‌خوانید: «خبر دستگیری حضرت امام خمینی(ره) در شب 15 خرداد به سرعت در سراسر کشور پخش شد و شهر قم که مرکز حوزه علمیه و محل سکونت حضرت امام خمینی(ره) بود، از همان سحرگاه 15 خرداد بپاخاست.»
کد خبر: ۵۳۵۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۶

معرفی کتاب:
نوید شاهد کردستان، همزمان با هجدهمین سالروز شهادت سردار شهید «جلال بارنامه» کتاب «سپیدار بلند استقامت» با روایتی از زندگی و خاطرات این سردار والامقام را که به قلم «رضا رستمی» به رشته تحریر درآمده است، معرفی می‌نماید.
کد خبر: ۵۳۵۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۶

آیین تجلیل از مقام شامخ مادر شهید مدافع حرم «محمد طحان‌چوب‌مسجدی» و نقد و بررسی کتاب «مادر که باشی»؛ دست‌نوشته‌های مرصع کاظمیان مادر گرامی شهید مدافع حرم «محمد طحان‌چوب‌مسجدی» با حضور خانواده معزز شهید در سالن اداره کل کتابخانه‌های استان سمنان برگزار شد. در این مراسم از ندا عزیزالدین کارگردان نماهنگ مادر که باشی تقدیر شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۵۳۵۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۳

نماهنگ «مادر که باشی» بر اساس کتاب «مادر که باشی» به قلم مادر گرامی شهید مدافع حرم «محمد طحان» تهیه شده است.
کد خبر: ۵۳۵۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۳

کتاب «خاطرات 15 خرداد» به کوشش «علی باقری» نوشته شده و انتشارات «سوره مهر» وابسته به «حوزه هنری» آن را منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۳۵۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۵

کتاب «حضرت معصومه (س)» به مرور شرح زندگانی و فضائل فرزند امام موسی کاظم (ع)، کریمه اهل بیت(ع) پرداخته است.
کد خبر: ۵۳۵۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۱

به کوشش انتشارات «شهید کاظمی»:
چاپ هفتم «قصه کربلا» برش‌هایی از زندگانی امام حسین(ع) از آغاز تا پرواز، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
کد خبر: ۵۳۵۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰

«در جلوی چشمان خودمان، دوستان و برادران‌مان به ندای حق لبیک گفتند و روح‌شان که از فراق معشوق می‌سوخت، این بدن ناسوتی و این جهان پست و فانی را وداع گفتند و به لقای معشوق شتافتند و به سعادت ابدی رسیدند ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۵۴۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰