نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - گمنام
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (18)
حجم آتش دشمن به قدری وسیع بود که کسی قادر به کمک نبود. همانجا در دام بعثی ها افتادیم. پیرمرد تا مدتی نمی توانست غذا بخورد. اما خیلی به بچه ها روحیه می داد. با دیدن او فراموش می کردیم که اسیر جنگی هستیم.
کد خبر: ۳۹۶۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (17)
نامش سعید گلاب بخش بود. متولد اصفهان. از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.
کد خبر: ۳۹۵۹۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (16)
سال 41 در کاشمر به دنیا آمد. دوران دبیرستان بیشتر از همه فعالیت می کرد. مسئول هنری انجمن اسلامی دبیرستان بود. با شروع جنگ پا به میدان گذاشت.
کد خبر: ۳۹۵۷۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (15)
مش رحیم نشسته بود توی امامزاده. سجده رفته بود و دعا می کرد. از خدا می خواست فرزندش صحیح و سالم به دنیا بیاید. می خواست هم فرزندش سالم باشد هم صالح.
کد خبر: ۳۹۵۷۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (14)
ابراهیم مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه های شب با بی سیم تماسی گرفتم و گفتم: داش ابرام چه خبرا؟
کد خبر: ۳۹۵۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (13)
برای شناسایی به عمق مواضع دشمن رفتیم. با عبور از ارتفاعات به منطقه «دشت گیلان» رسیدیم. منطقه دارای دو جاده نظامی بود که شدیدا حفاظت می شد.
کد خبر: ۳۹۵۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (12)
سال 33 در میاندوآب به دنیا آمد. در همان کودکی مادرش را از دست داد. پس از طی دوران تحصیل وارد رشت مکانیک دانشگاه تبریز شد. در همان سالها با افکار حضرت امام (ره) آشنا شد.
کد خبر: ۳۹۵۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۱

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (11)
زمستان سال 34 در ارومیه به دنیا آمد. هنوز یکساله از تولدش نگذشته بود که مادرش را در یک سانحه رانندگی از دست داد.
کد خبر: ۳۹۵۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۸

وصیت نامه
آنان كه ايمان آوردند هجرت كردند و جهاد كردند در راه خدا با اموال و جانهايشان درجه و مرتبه بلندى نزد خدا دارند و ايشانند رستگاران .
کد خبر: ۳۹۵۱۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۴

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (9)
قبل از عملیات رمضان بود. فرماندهی سپاه در منطقه تشکیل جلسه داد. در آنجا اعلام شد که عراق به تانکهای پیشرفته ای به نام تی 27 مجهز شده. هر لحظه ممکن است با این تانکها به مواضع ما حمله کنند.
کد خبر: ۳۹۵۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۴

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (8)
قبل از عملیات بدر وقتی با او مصاحبه کردند گفت: در این عملیات انشاءالله دیدار یار است. امیدوارم گمنام شهید شوم. جنازه ام به یاد سالار شهیدان کنار آب فرات و کنار او بماند!
کد خبر: ۳۹۴۹۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (7)
در فتح المبین به سختی مجروح شد. منتقل شد به بیمارستانی در تهران. وقتی حالش بهتر شد قصد بازگشت به جبهه داشت. اما هیچ پولی همراهش نبود. اما می دانست چه کند!
کد خبر: ۳۹۴۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۳۰

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (شماره 6)
قرار شد حاج احمد به عنوان نماینده نظام راهی سوریه شود. برای کمک به نیروهای سوریه و لبنان در نبرد با اسرائیل. قمستی از نیروهای لشگر را نیز برای این کار آماده کرد.
کد خبر: ۳۹۴۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۱

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (5)
هنوز یک سال از تولدش نگذشته بود که مریض شد. خیلی حالش بد بود. رفته رفته حالش بدتر شد. آنقدر که قبل از طلوع آفتاب از دنیا رفت! جنازه بچه را داخل کفن پیچیدیم. صبر کردیم تا پدر بیاید و او را دفن کند!
کد خبر: ۳۹۴۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۱

خاطرات شفاهی شهدا گمنام (4)
تمام بدنش آثار شکنجه بود. آثاری بود به جامانده از زندانهای ساواک. سال 58 و از روز اول درگیریهای کردستان به مریوان آمد. فرماندهی سپاه آنجا را به عهده گرفت.
کد خبر: ۳۹۴۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۷

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (3)
سالهای اول دهه پنجاه را فراموش نمی کنم. مسابقات قهرمان کشتی جوانان بود. ابراهیم در اوج آمادگی به سر می برد. وزن هفتاد و چهارکیلو. در مسابقات قهرمانی تهران همه حریفان را از پیش رو برداشت. بیشتر آنها را با ضربه فنی!
کد خبر: ۳۹۴۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۷

اولین بزرگداشت شهدای گمنام دانشگاه ارومیه یکشنبه ۱۴ آذرماه سال 95همزمان با سالگرد تدفین شهدا در مسجد دانشگاه ارومیه برگزار شد.
کد خبر: ۳۹۴۲۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۵

به مناسبت سالگرد تدفین شهدای گمنام در دانشگاه ارومیه
اولین بزرگداشت شهدای گمنام دانشگاه ارومیه ۱۴ آذرماه همزمان با سالگرد تدفین شهدا در این مسجد دانشگاه ارومیه برگزار شد.
کد خبر: ۳۹۴۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۵

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (2)
اولین ساعات روز دوازدهم محرم بود. سال 1383 قمری و یا همان 42 شمسی دسته هاس عزادار به سوی امامزاده جعفر پیشوا در حرکت بودند. با جمع شدن مردم یکی از روحانیون تهران وارد امامزاده شد و گفت: مردم، مرجع تقلید ما حضرت آیت الله خمینی را دستگیر کردند.
کد خبر: ۳۹۴۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۳

خاطرات شفاهی شهدای گمنام (1)
قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج می زد. برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز به همراه پیکر شهید حرکت کردیم.
کد خبر: ۳۹۴۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۳