نوید شاهد - « برادر زنداییام با یک ژ3 وارد خانه شد. آن را از پادگان برداشته بود. گویا مردم به پادگانها یورش برده و سلاحها را با خود برده بودند. او مدام سلاحش را نوازش میکرد و با خود میگفت: امشب این را میگذارم زیر متکای خودم! ...» ادامه این خاطره از زبان "زهرا همافر"، از زنان امدادگر قزوین در جبههها را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۵
خاطرات امدادگر جبهه "مریم قزوینی"؛
نوید شاهد - «برای جلوگیری از خروج نور به خارج ساختمان، تمام شیشه پنجرههای بیمارستان به رنگ مشکی درآمده بودند. شب که لامپها و چراغها روشن میشدند کوچکترین روزنهای برای خروج نور وجود نداشت و بیرون تاریکی مطلق بود ...» ادامه این خاطره از زبان "مریم قزوینی" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۴۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۲
«خواهرم به من توصیه میکرد: حرم حضرت معصومه(س) که میروی لابهلای مفاتیح و قرآنها را خوب نگاه کن. ممکن است اعلامیههای آقا را آنجا پنهان کنند. من هم لای همه کتابهای حرم را با دقت کنکاش میکردم و چند باری اعلامیه پیدا کردم ...» ادامه این خاطره از زبان "کبری چگینی" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۰۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۹
توصیف شهادت با لبان تشنه در عملیات بیت المقدس ۷
نوید شاهد - در عملیات بیت المقدس ۷ بود كه تازه فهمیدیم تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سم ستوران و اسارت عزیزان یعنی چه؛ البته باز هم نه كامل مانند صحرای كربلا و عطش اهل بیت و یاران حسین (ع).
کد خبر: ۴۸۱۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۱
نوید شاهد - «چگینی مسئول بخش بود. برگه را به من داد و گفت: «سریع این برگه را به بانک خون برسان و برایش خون بگیر!» باران شدیدی میبارید، زمین کاملا گلآلود، لیز و لغزنده بود، چادرم را روی سر انداختم و تا به بانک خون برسم، دو بار زمین خوردم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۱۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۶
جلد پنجم کتاب "به قول پروانه"، روایت خاطرات "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۸۱۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
«یک بار توسط یک رزمنده قزوینی برای خانجان پیام فرستادم: «رزمندهها کلاه ندارند و سردشان است». خانجان فیالفور همسایهها را بسیج کرد و در مدت کوتاهی یک عالمه کلاههای بافتنی و پشمی رنگارنگ فرستاد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات "کبری چگینی" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۱۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۲۴
«با شنیدن آزادسازی خرمشهر، پزشکان، پرستاران، خدمه و حتی مجروحان همه به سجده افتادند و از روی شعف، خوشحالی و حس غرور اشک ریختند. من نیز فراموش کردم که دو شب است نخوابیدهام و زدم زیر گریه ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «محبوبه ربانیها» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۰۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۸
جلد چهارم کتاب "به قول پروانه"، روایت خاطرات "محبوبه ربانیها" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۸۰۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۸
«هر مجروحی که میآمد از او درباره عملیات میپرسیدم. همگی مدعی بودند: «یک خانمی بود که در سنگرها به ما آب میداد.» در کل روز این اندیشه در ذهنم میچرخید که مگر به خواهرها هم اجازه میدهند تا خط مقدم بروند؟! ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «کبری چگینی» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۰۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۱
شهيد "ميرعظيم مرتضوى" با شروع جنگ تحمیلی، به فرمان پير جماران، پا به جبهه نبرد حق عليه باطل گذاشت و در جبهه جفير به عنوان امدادگر حضور يافت. گزيده زندگينامه اين شهيد بزرگوار را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۸۰۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۰
جلد سوم کتاب «به قول پروانه»، روایت خاطرات "شهربانو و کبری چگینی" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۸۰۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۰۸
جلد دوم کتاب «به قول پروانه»، روایت خاطرات "مریم قزوینی" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۷۹۹۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۹
جلد اول کتاب «به قول پروانه»، روایت خاطرات "زهرا همافر" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که در یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۷۷۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۷
در گفتوگو با مریم کاتبی، از امدادگران دوران دفاع مقدس عنوان شد
مریم کاتبی، از امدادگران سالهای دفاع مقدس معتقد است: ایثارگریهای پزشکان و پرستاران در مواجهه با ویروس کرونا در ادامه و یادآور ایثار امدادگران دوران دفاع مقدس است.
کد خبر: ۴۷۶۲۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۶
به یاد شهدای امدادگر و همزمان با 22 اسفند روز بزرگداشت مقام شهدا
جان فشانی امدادگران و پرستاران، این فرشتگان سفید پوش در تمام دوران های قبل و بعد از جنگ تحمیلی همواره ادامه داشته و در حادثه اخیر هجوم ویروس منحوس Covid-19 یا کرونای جدید این ایثارگری و از خود گذشتگی بیش از پیش خودنمایی می کند.
کد خبر: ۴۷۶۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۲
آلبوم عکس شهید «بابک نوری» :
امدادگر شهید «بابک نوری» متولد 21 مهر سال 1371 که در 28 آبان 96 در منطقه البوکمال به دست تکفیری های داعش به شهادت رسید و در یکم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد آنچه می بینید تصاویر این شهید بزرگوار، که به صورت داوطلب عضو جمعیت هلال احمر استان گیلان بود.
کد خبر: ۴۷۵۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳
«مراد درویشی» از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است او در گفتوگو با نوید شاهد البرز میگوید: «تنگی نفس و سرفههای مداوم همراه با خلط شدید، عذاب هر روزه من بعد از جنگ بود.» باهم پای درد و دل این جانباز شیمیایی مینشینیم.
کد خبر: ۴۷۵۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴
شهید "مصطفی بنی عامریان" در وصیت نامه خود نگاشته است: امیدوارم بعد از مردنم شمعی بالای قبرم بگذارید که به جای مادر در بالای سرم گریه کند چون بی مادرم.
کد خبر: ۴۷۱۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
به یاد شهدای امدادگر
گاه گلوله باران. زیر چتر شرر بار آتش. هنگامه سرخی خون و سبزی ندای لبیک یا مهدی (عجل الله).
دستان صمیمی تو مرهم زخمهای مردان خدا بود. و دستان خدا مرهم زخمهای تو. اینک تو در جاودانه های تاریخ نقش بستی. مثال ستاره ای درخشان. یادت پاینده امدادگر شهید.
کد خبر: ۴۷۰۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۱