روز شمار شهدای بیستم شهریور ماه استان سیستان و بلوچستان
کد خبر: ۴۶۳۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
پرسیدم:« پس جنازه اش چی؟»
گفت: « زیر آتشه. وقتی منطقه آزاد شد. جنازه اش رو میاریم عقب.»
خدا رو شکر کردم که چون حضرت زینب سلام الله علیها مادر شهید شدم.»
کد خبر: ۴۶۳۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
خواهر شهید شهید میکائیل کریمی میگوید: کم مانده بود به عید نوروز. برادرم میکائیل به من و خواهرها عیدی داد. ذوق زده بودم. مبلغی که از برادرم عیدی گرفته بودم به قدری زیاد بود که میتوانستم یک چیز خوب و باارزش برای خودم بخرم.
کد خبر: ۴۶۳۵۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۸
خواهر شهید حسین فاتحینژاد میگوید: چند دقیقه بعد از آخرین درخواستش همۀ بی قراری هایش تمام شد. حسین آرام آرام روی تخت خوابیده بود. دیگر نه تشنه بود و نه بی حال.
کد خبر: ۴۶۳۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
جنازه او و چند نفر دیگر را آوردند و داخل مجمع ابوالفضل گذاشتند. مراسم شروع شد. با خودم گفتم:«منصور! وصیت کردی کنار جنازه ات دعای توسل بخونیم، داریم همین کار رو می کنیم.»
کد خبر: ۴۶۳۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۶
خاطره به نقل از خواهر شهید
شهید اخلاقی اصل در نوجوانی به عشق پدر کمک حال او در تامین مخارج شد. حتی در زمان مرخصی اش هم به یاد دوستانش و وضعیت آن ها در جبهه بود. غذای لذیذ و جای راحت را نمی توانست قبول کند. شخصیتش مانند سرچشمه ای از نیکی ها بود.
کد خبر: ۴۶۳۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
شهادت ولی اله رضایی قبل از شهادت طی حادثهای به مادر الهام شد و پس آن خبر شهادت او به خانواده رسید.
کد خبر: ۴۶۳۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۱
دلنوشته فرزند شهید در فراق پدر
در دلنوشته فرزند شهید جمشیدی می خوانیم: افسوس! تو نیستی اما خانه پر از عطر نام و یاد و خاطره توست، تو نیستی اما قاب عکس تو زندگی را، مهربانی را منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۳۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۱
دوم شهريور 1346، در روستاي زيارت سيدسليمان تابعه شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. پدرش محمد، كارگر بود و مادرش پودنه نام داشت. در جهاد سازندگي فعاليت ميكرد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم اسفند 1363، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به پا و پشت، به شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۶۳۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰
همزمان با سالگرد شهادت شهید "رضا ملکیان برمی" نوید شاهد سمنان خاطراتی از این شهید گرانقدر را منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۳۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
به گزارش نوید شاهد از زنجان، «عصمت، خاطراتی از شهیده عصمت پورانوری» عنوان کتابی از «سیده رقیه آذرنگ» است که در آن به زندگی یکی از زنان شهیده دفاع مقدس پرداخته است.
کد خبر: ۴۶۲۹۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
شهید سيد محسن موسوي به اندازهای احترام به والدینش را ارج مینهاد که رنجش آنها را تاب نمیآورد.
کد خبر: ۴۶۲۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۸
خاطراتی از زبان همرزمان شهید آقابیگی
شهید آقابیگی راستگو و درستكار بود و موضوعی را كتمان نمي كرد؛ حتي اگر به ضرر او يا دوستانش بود؛ بسيار خوش اخلاق و خنده رو بود؛ بين همرزمانش از محبوبيت خاصي برخوردار بود تا آنجا که به او "معلم اخلاق" مي گفتند.
کد خبر: ۴۶۲۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
خاطره ای از شهید بیضائی نژاد؛
همرزم شهید بیضائی نژاد در خاطره ای می گوید: با این وجود که در جبهه هیچ نامحرمی نبود مدام سرش پایین بود و تبسمی بر روی لبانش. گاه گاهی آهسته می گفت الهی شکر. بچه ها علاقه خاصی به علی داشتند و او به «علی شفاعت» معروف بود.
کد خبر: ۴۶۲۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
استاندار آذربایجان غربی در دیدار با خانواده شهدا تکریم خانوادههای معظم شهدا را وظیفه مسئولان و آحاد جامعه دانست و اظهار داشت: این هفته فرصت خوبی برای دیدار با خانواده معظم شاهد است که حق بزرگی بر گردن مردم و مسئولین دارند.
کد خبر: ۴۶۲۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴
مادر شهید رشید شریفیطارونی میگویدکه این حرف دل من است: «شهیدان را مانند انسانهای معمولی ندانید.»
کد خبر: ۴۶۲۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
خاطره خودنوشت شهيد محمد کريم مقامي؛
شهيد محمد کريم مقامي در دفتر خاطراتش می نویسد: شب قبل این حادثه با یک خمپاره 8 نفر از برادران مجروح شدند ( م ) و در این شب یکی از برادران که بسیار بسیار مظلوم واقع شده بود شهید شد که فردای آن روز 28مرداد 1361 با برادر صادقی، بوسه ای بر پیشانیش زدم و او را به محله شهدا تحویل دادیم .
کد خبر: ۴۶۲۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
دلنوشته دختر شهید محمد علی گل گلی در فراق پدر:
پدر، کاش بودی و اشک های کودکانه و بی کسی من و خواهرم فرشته را می دیدی من و او عادت کرده بودیم که شبها قبل از خواب گریه کنیم...
کد خبر: ۴۶۲۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور
بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط میخواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمیخواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامهی تو رو هم بخونه.»
کد خبر: ۴۶۲۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
عبور آزاده کهگیلویه و بویراحمدی از 7 خان مرگ/ دادگری که در بیدادگاه الرمادی هرگز تسلیم نشد.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷