نوید شاهد _ کتاب "ردپا"، به قلم حسین یاقوتی در 20 فصل و عکسهایی که ضمیمه شده، زندگی رزمنده حمید نظری را که معاون عملیات لشگر 25 کربلا را بر عهده داشته، مورد بررسی قرار داده و خاطرات ی را از زبان او در خود جای داده است.
کد خبر: ۴۸۲۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
نوید شاهد - «در طول عمر با برکتش اصلا ندیدم مشکلی را مطرح کند و یا از کسی گلهای داشته باشد. هیچگاه از جانبازیاش نمیگفت. کسی نشنیده بود که او بگوید من جانبازم! ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
متن مکتوب مصاحبه با شهید "رضا میرزاخانی"
نوید شاهد - «همه بچهها آماده حمله بودن که بارون شروع به باریدن کرد. هر چند جنگیدن توی بارون کار خیلی سختی بود، ولی کاریش نمیشد کرد. اول بچهها ناراحت شدن که این چه وقتِ باریدن بارونـه؟ عملیـات رو شـروع کـردیم و بـه یاري خدا موفق شدیم. تعداد زیادي از عراقیها اسیر شدن. یکی از اسرا میگفت ...» آنچه خواندید مصاحبه با شهید رضا میرزاخانی در جبهه است. نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه دو مصاحبه از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۲۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - «در دریاچه مریوان با هر قلابی که میانداختی بعد از چند دقیقه یک ماهی کپور بزرگ به قلاب میآمد. وقتی که وارد پادگان حر مقر جندالله مریوان، میشدی بوی ماهی همه جا را پر کرده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحیلوشانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - شهید "خداكرم پناهي" بايد جواب اين نوكر حلقه به گوش را در جبهه هاي جنگ و حتي پشت جبهه يعني در مساجد و مدارس و مجالس بدهيم و به آنها اثبات كنيم كه ما براي خود نمي جنگيم ما براي اسلام مي جنگيم ما مي خواهيم كه آبروي اسلام از بين نرود، براي حفظ دين خويش مي جنگيم.
کد خبر: ۴۸۲۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت یازدهم؛
نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود میگوید: «بعد از عملیات والفجر 9 که ارتش بعث متوجه کاهش نیرو در روی ارتفاعات ذکر شده بود، عملیات سختی انجام داد و ارتفاعات را از ما پس گرفت. چندماه بعد سپاه تصمیم داشت با انجام عملیاتی مجددا ارتفاعات را پس بگیرد.»
کد خبر: ۴۸۲۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امشب که از آنجا برگشتم متوجه شدم که به علت شوخي يکي از برادران به نام سيد محسن صالحي، يکي از انگشتان دست چپش شکسته شده بود...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز ساعت 1:30 بعد از ظهر 12 دی ماه بود که براي اولين بار به خرمشهر رفتيم براي آوردن و روشن کردن ماک کاوه، هنگامي که به آنجا رسيديم صداي خمپاره از همه اوقات بيشتر بود....» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - شهيد "عطاءالله مرادی" در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نور ضدهوائیها هم چون ستاره هاي بسيار به آسمان پرتاب ميشد، بسيار هيجان زده بوديم، در ضمن نور سرخي از پالايشگاه بدن ما را رنگي مي کرد...» متن خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
نوید شاهد - «گفتم یکی از بچهها برود و ترتیب خدمه آن تانک را بدهد. منتظر بودم که چه کسی این کار را انجام میدهد، با کمال ناباوری برادرت که لنگ لنگان داشت به سمت پشت جبهه میرفت، برگشت و به طرف تانک رفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "علیاکبر مسگری " است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۲۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - یکی از جانبازان عملیات بیتالمقدس اهل خراسان شمالی، درباره خاطرات خود از لو رفتن این عملیات چنین میگوید: به یاد دارم که عملیات بیتالمقدس 3 در کردستان عراق در اسفندماه سال 65 اتفاق افتاد، در مقر بغلی ما یک سرباز جاسوس پیدا شد او با بیسیم، گرههای ما را اطلاع داده بود، ما برای این عملیات چهار شبانهروز نخوابیده بودیم.
کد خبر: ۴۸۲۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - چشم گشودن او به جهان در سال 1347، در روستاي كريت از توابع شهرستان «طبس» در خانوادهاي مذهبي و اهل تقوي بود. سالهاي ابتدایي و راهنمایي را با موفقيت در زادگاهش گذراند، هوش و استعداد سرشار او بارها مورد تشويق و تحسين معلمان قرار گرفته بود. روایتی کوتاه از شهید "باقر ضرابی" در قالب عکس و تصویر شناسنامه منتشر میشود.
کد خبر: ۴۸۲۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
روایتی خواندنی از فرمانده وقت سپاه سردشت- همرزم شهید موسی صمدی شجاع؛
نوید شاهد- سردار احمدی مقدم، فرمانده وقت سپاه سردشت و همرزم شهید "موسی صمدی شجاع" میگوید: «برای هماهنگی بعضی از امور و بررسی وضعیت منطقه رفته بودم که با شهید موسی صحبتهایی داشته باشم، ایشان در هنگام شنیدن دستورات بسیار آرام و سر به زیر بود و تنها تابع دستور مافوق خود بود.»
کد خبر: ۴۸۲۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد خراسان جنوبی برنامه رادیویی بنام "یاد شقایق" از زندگی شهید "برات امینی" را در آستانه سالروز شهادتش منتشر میکند که در ادامه از علاقمندان به شنیدن این برنامه دعوت میکنیم .
کد خبر: ۴۸۲۰۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
نوید شاهد - مادر شهید "حسن نوبندگانی" در روایت خاطرات فرزندش میگوید: «از زمانی که انقلاب شد، تفنگ بر دوشش بود و میگفت: برای خدمت به جامعهام به جبهه میروم.» در ادامه از شهید "نوبندگانی" بیشتر بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۹۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
نوید شاهد - «رزمندگانی که با حجت بودند همه مایحتاج آنها در سنگرشان فراهم بود. وقتی میپرسیدیم: حجت! اینها را از کجا آوردی؟ میگفت شما خواب بودید. من رفتم از سنگرهای دشمن، همه وسایل مورد نیاز را جمع کردم و آوردم». ادامه این خاطره را از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۱۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
نوید شاهد- دخترش مي گويد وقتي من هفت ساله بودم و تازه راهي دبستان شده بودم، بعضي از كلمات را درك مي كردم. با توجه به اينكه پدرم فعاليتهاي سياسي و اجتماعي زيادي انجام مي داد و مردم را به رعايت قوانين اسلامي ارشاد مي نمود.
کد خبر: ۴۸۱۹۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
نوید شاهد- آخرين ديدار وي با خانواده زماني بود كه وقتي صبح زود از خواب بيدار شد و ميخواست كه به بازار برود به همسران و فرزندان خود گفته كه من امروز خيلي ناراحت هستم، چون قرار است مزدوري به نام تيمسار ورهرام (استاندار تحميلي استان آذربايجان غربي) عازم مهاباد شود و هر طور شده من نبايد اجازه بدهم كه اين مزدور خائن پايش را به مهاباد بگذارد.
کد خبر: ۴۸۱۸۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
نوید شاهد - «محسن به همراه دوستانش، یکی از ماموران را در کوچه زرگر غافلگیر کردند. تفنگ و باتوم او را گرفتند. دوست دیگرش هم لباسهای نظامی مامور را از تنش بیرون آورد تا نتواند دیگر به دنبالشان بیاید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "سیدمحسن طباطبایی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۸۱۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
خاطرات خانم فرشته عزيزگورك، فرزند شهيد عزيز عزيز گورك
نوید شاهد- يكي از خاطره هاي خوبي كه از مرحوم پدرم به ياد مي آورم اين بود كه يك روز با بچه هاي همسن و سال در بيرون غرق در بازي كودكانه خودمان بوديم. ناگهان صداي شيون و ناله از خانه همسايه ما بلند شد. بازي را رها كرديم. در يك لحظه همه جا شلوغ شد. از دور پدرم را ديدم كه با مردهاي همسايه حرف مي زدند. هراسان به طرف پدر دويدم.
کد خبر: ۴۸۱۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۳