مادر "شهید حسین نجفی تیرتاشی" نقل می کند: « حسین که بار آخر بدجور مجروح شده بود در جواب اصرارهای من برای نرفتن به جبهه می گفت: مادر جان من راه خود را با دیدی باز انتخاب کرده ام و آن چیزی نیست جز شهادت. »
کد خبر: ۴۶۵۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
همسر شهید " اسماعيل پيمانگو " در خاطرات ش می گوید که در آخرین دیداری که من با اسماعیل داشتم، او را با اسپند، آب و قرآن بدرقه کردم. رفت، به شهادت رسید و دیگر بازنگشت.
کد خبر: ۴۶۵۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 20
عراقیها مقررات خاصی را در اردوگاه وضع کرده بودند. یکی از این مقررات این بود که هیج کس حق نداشت از ساعت 10 شب به آن طرف بیدار باشد. به همین دلیل اگر کسی تخلف می کرد، سرباز عراقی نام او را می نوشت و فردای آن روز، وی را به زندان می بردند و حسابی کتک می زدند.
کد خبر: ۴۶۵۰۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۱
"سمیه باستین" نویسنده ده عنوان کتاب با موضوع دفاع مقدس معتقد است کار برای شهدا و دفاع مقدس باید دلی باشد نه برای رفع تکلیف.گفتگوی نوید شاهد هرمزگان با این نویسنده دفاع مقدس را بخوانید.
کد خبر: ۴۶۴۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
شهید "غلامرضا بیک محمدی درمنی" با خط خوشی که داشت سر تا سر دیوارهای محله را با شعار و نقاشی های گویا و زنده به کار می گرفت. هم اکنون پس از سالیان هنوز آثار او بر دیوارهای مکان سکونتش باقی ست و مردم با بارسازی آن نقاشی ها نمی گذارند که آثارش از بین برود.
کد خبر: ۴۶۴۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس ، از کتاب « باچشمهایم جنگیدم» خاطرات جانباز شیمیایی مراد هنرمند نوشته زهرا اسپید با حضور جمعی از رزمندگان و مسئولان استان در سالن جهاد کشاورزی رونمایی شد.
کد خبر: ۴۶۴۸۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۴
عبّاس، نوجوانی بسیار پرشور و با حرارت بود. با شروع جنگ تحمیلی، وقتی چندین تن از دوستان و بچههای محله به شهادت رسیدند، تصمیم گرفت به جبهه برود. فضای روحانی جبهه، روی شکلگیری شخصیت عبّاس و خودسازی او بسیار اثر گذاشت و او رنگ خدایی به خود گرفت.
کد خبر: ۴۶۴۶۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
همسر شهید "نادر اعظمی" نقل می کند، شهید به او گفته بود بعد از بازگشتش از اهواز مجددا باز خواهد گشت و با هم به اهواز خواهند رفت. بعد 20 روز نامه ای از او رسید و دوباره همین وعده را داد؛ اما شهید شد و هیچ وقت باز نگشت.
کد خبر: ۴۶۴۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
همزمان با گرامیداشت هفتهی دفاع مقدس، پیامآوران ایثار با هدف بازگویی حماسههای هشت سال دفاع مقدس به مدارس استان قزوین رفتند.
کد خبر: ۴۶۴۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
به نقل از همرزمان شهید "نادر اعظمی" پس از شهادت پیکرش چند ماه روی تانک، زیر آفتاب به جای ماند. زمانی که پیکرش را به عقب آوردند، در کمال تعجب، بدن سالم مانده و متلاشی نشده بود.
کد خبر: ۴۶۴۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
کتاب «همرنگ خدا» به قلم سعید عاکف که از نویسندگان برجسته کشور می باشد و نگاهی به خاطرات سردار شهید "موسی درویشی نخل ابراهیمی " دارد توسط انتشارات ملک اعظم منتشر گردید.
کد خبر: ۴۶۴۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
شهید «احمد مسعودیان» دوم مهر ماه 1362 با سمت تک تیرانداز در سرپل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. خاطرات خود نوشتی در روزهای که در جنگ تحمیلی حضور داشته، نوشته است که در ادامه می خوانید.
کد خبر: ۴۶۴۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
" بتول افسری" مادر "شهید ابوالحسن یاری" و یکی از زنان ایثارگرکرمانشاهی در دوران هشت سال دفاع مقدس است که در پشت جبهه های جنگ زندگی اش را وقف جهاد کرده است.
کد خبر: ۴۶۴۵۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
والفجر۴ از نگاه شهید "حمید عبدوس" / بخش دوم
شهید عبدوس در خاطرات ش از عملیات والفجر۴ از زمانی می نویسد که مجروح شده بود. به همراه مجروحی دیگر از تپه هایی که در اشغال دشمن بود پایین آمدند و در شیاری زیر آن پنهان شدند. اینکه چرا عراقی ها به پایین آن تپه نمی آمدند و آن ها اسیر نشدند یک دلیل داشت؛ دست خدا بالای سرشان بود.
کد خبر: ۴۶۴۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
والفجر۴ از نگاه شهید "حمید عبدوس" / بخش اول
شهید "حمید عبدوس" در بخشی از خاطرات دست نوشته اش به عملیات والفجر۴ و چگونگی شکل گیری آن اشاره کرده است. این عملیات در مقر اولیه خود رو رفت و باعث شهید شدن چند تن از مجاهدان سرزمینمان شد.
کد خبر: ۴۶۴۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
شهید "حمید عبدوس" در خاطرات دست نویسش از عملیات خیبر چنین می نویسد که در بحبوحه جنگ، هنگامی که عراقی ها آنان را هدف قرار داده بودند، از همه طرف به آنها تیراندازی می کردند اما تیری به کسی اصابت نکرد و در این لحظه فقط خدا بود و خدا...
کد خبر: ۴۶۴۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
شهید "حمید عبدوس" ۳ بار به جبهه اعزام شد. ۲ بار اول بنا به دلایلی به خانه برگشت اما دفعه آخر تا پای شهادت ماند.
پایگاه خبری نوید شاهد بخش اول این خاطرات را که دربردارنده نحوه اعزام وی به جبهه است، به دست خط خود شهید، منتشر کرد.
کد خبر: ۴۶۴۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱
خاطره خودنوشت شهيد ناصر يزدان دوست (5)
شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطرات ش می نویسد: بچه ها خوشحال از اين که بعد از 47 روز خانواده اشان را مي بينند. عصر جمعه از پادگان خارج شديم و شنبه به سوي داراب حرکت کرديم.
کد خبر: ۴۶۴۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
خاطره خودنوشت شهيد ناصر يزدان دوست (4)
شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطرات ش می نویسد: نماز صبح را با هر چه با شکوه تر در اردوگاه آنها برگزار کرديم. بعد از نماز با برادران و مربيان نظامي مصافه کرديم. يعني روي همديگر را بوسيديم. واقعاً چه روزي مي دانستم اين روزها ديگر نمي آيد.
کد خبر: ۴۶۴۴۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
شهيد ناصر يزدان دوست در دفتر خاطرات ش می نویسد: يک روز ظهر نماز تمام شده بود و دعاي وحدت مي خوانديم که برادران نظامي در ماشين آشپزخانه بودند و ريختند داخل نماز خانه باز همان آش و همان کاسه. تير جنگي و گاز اشک آور موجود بود تا حالا من هم گاز اشک آور نخورده بودم...
کد خبر: ۴۶۴۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۱