نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - فتحى
نوید شاهد - «وقتی چشمم را باز کردم دیدم همان پاسدار وظیفه در کنارم افتاده و دستش از کتف جدا شده، هر طوری بود با یک تویوتا در میان رگبار خمپاره او را به معراج شهدا بردم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۵۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۱

نوید شاهد - «برادر گرائیلی وقتی پیش ما آمد ما را قسم داد که ظرف‌ها را نشوییم او می‌گفت نذر کردم اگر قسمت شد و جبهه آمدم تا آخر ماموریت ظرف‌های همسنگرانم را خودم بشویم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۵۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۵

نوید شاهد - «من در مسیر راه با یک نفر با لباس بسیجی برخورد کردم و او را سوار کردم، بعد از صحبت‌هایی که با او کردم به او مشکوک شدم و با سرعت او را به جلوی مسجد جامع آوردم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۳۸۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۲

نوید شاهد - «حق شهر رفتن نداشتیم. بچه‌ها از ریخت و قیافه درآمده بودند. یک روز به واحد ادوات رفتم دیدم، دوست خوبم آقابهرام نصیری با یک قیچی پشم‌چینی کهنه در حال اصلاح سر یک رزمنده است ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۳۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۰۹

نوید شاهد - «قرار شد یک شب برای تهیه سیم به طرف عراقی‌ها برویم. سیم‌های فراوانی آنجا ریخته شده بود که برای آوردن آن مجبور بودیم که یک قاطر هم با خودمان ببریم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۲۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴

نوید شاهد - «تازه از دست باران خلاص شده بودیم که سر و کله میگ‌های شکاری عراق پیدا شد و هواپیما مثل عقاب روی سرمان شیرجه می‌آمدند و بمب باران می‌کردند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷

شهيد رجب فتحى زاده در وصيتنامه خود مى گويد:«شهادت سعادت می خواهد و این سعادت نصیب هر کسى نمی شود. از خدا می خواهم که شهادت در راهش را نصیب این بنده كند.» گزيده وصيت نامه اين شهيد بزرگوار را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۹۰۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۳۰

برگرفته از کتاب نگارستان؛
نوید شاهد - «هر روز کنار جزیره می‌نشستم و برای مرغابی‌ها نان خشک و غذا می‌ریختم. چند روزی بود که غذای درست و حسابی هم گیرمان نیامده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۰۰۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۱

نوید شاهد- شهید "جوانمیر فتحی" در بخشی از وصیت نامه خود نگاشته است:«شهادت در راه قرآن و در راه حفظ آبروی جمهوری اسلامی بزرگ ترین افتخار من است.»
کد خبر: ۴۸۹۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۵

نوید شاهد - «در عملیات حصر آبادان روی مین رفتم، به همراه دو نفر از دوستانم شهید شده بودیم، ما را به سردخانه انتقال داده بودند و در موقع فرستادن به شهرمان گنبد متوجه شده بودند که بدنم گرم است ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۹۰۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۷

نوید شاهد - صبح امروز، حجت الاسلام والمسلمین رضا جوکار امام جمعه، رئیس اداره صنعت و معدن شهرستان و رئیس بنیاد شهید از کارخانه تولید قهوه با نام تجاری بروسیاتو فرزند شهید "حسین فتحی" بازدید کردند.
کد خبر: ۴۸۷۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۶

نوید شاهد - «یک شب نشسته بودیم بچه‌ها در سنگر کِرِم خواستند و من یک خمیر دندان را برداشته و در دستان آن‌ها خالی کردم و آنها هم خمیر دندان را به سر و صورتشان مالیدند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۶۹۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۳

نويد شاهد - نوحه به زبان كردي از ذاكر اهل بيت «رضا فتحي»،نويد شاهد ايلام اين مداحي را تقديم عاشقان اهل بيت مي كند.
کد خبر: ۴۸۶۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۹

گفت‌وگو با خانواده سرباز شهید اکبر فتحی؛
نوید شاهد خراسان رضوی، گفت‌وگو با خانواده سرباز شهید "اکبر فتحی" را منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۴۸۶۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱

نوید شاهد - احمد فتحی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: یکی از بچه ها که حال خوشی نداشت، روی زمین نشست و زانوی غم بغل گرفت و گریه کرد. چند لحظه بعد داد زد: «پیدا کردم، پیداش کردم.»
کد خبر: ۴۸۴۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۷

نوید شاهد - «داشتم برمی‌گشتم متوجه مین‌های رنگ و روی رفته‌ای شدم که مثل پیازی بودند که در روی خاک کاشته باشند، یک پایم روی زمین و پای دیگرم بالا بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۴۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۱

نوید شاهد - «اشتباهی یک لحظه متوجه شدیم که پشت یک عراقی هستیم که پشت تیربار نشسته است. از ترس نیمه جان شدیم و هر لحظه منتظر بودیم که عراقی برگردد و ما را آبکش کند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۳۱

نوید شاهد - «حمزه خسروی رفت مقابل حاجی ایستاد و گلن‌گدن را کشید و می‌خواست با زور به عملیات برود، حاجی چیزی در گوش حمزه گفت و حمزه آرام شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۳۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۴

کامبیز فتحی‌لوشانی، نویسنده دفاع مقدس:
نوید شاهد - نویسنده دفاع مقدس گفت: ثبت و جمع‌آوری خاطرات و زندگینامه شهدا در قالب کتاب، گنج بی‌پایان است به همین دلیل نویسندگان حوزه دفاع مقدس نباید هیچ موقع نگران مخاطب باشند زیرا جویندگان واقعی گنج، به دنبال کتاب‌های حوزه ایثار و شهادت خواهند رفت و آنها را در می‌یابند.
کد خبر: ۴۸۲۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۴

برگرفته از کتاب نگارستان؛
نوید شاهد - «دوست بسیار خوب و باصفایی داشتیم. با همه خوبی‌هایش، سیگار می‌کشید. هر چه تلاش کرده بودیم که این دوست عزیز ما دست از سیگار کشیدن بردارد فایده نکرده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۲۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۱۲