مادر شهید "حسینعلی البرزی" نقل می کند:« پسرم بارها و بارها از مرگ نجات پیدا کرد تا به سن سربازی برسد و در جبهه های جنگ به شهادت برسد.»
کد خبر: ۴۷۷۴۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹
اهميت روايت دفاع مقدس
گلعلى بابايى نام شناخته شده اى در حوزه ي مستند نويسى و خاطره نويسى دفاع مقدس است؛ کسى که خودش رزمنده ي گردان حبيب بن مظاهر و از شاهدين عينى صحنه هاى ماندگار جنگ بوده. براى همين به راحتى مى تواند اصطلاحات خاص جنگ را با قلم ظريف خود روايت کند. از طرفى او با آرشيوى غنى از خاطرات شفاهى روبه روست که با سبکى خاص آنها را به عنوان منابع تاريخ شفاهى انتخاب مى کند . به همين دليل ما براى شنيدن روايت هايى از جنگ و مناطق عملياتى با گلعلى بابايى هم صحبت شديم . هر چند او لابه لاى حر فهايش گريزى هم به کتاب هايش و نقل خاطراتى از ميان روايت هاى مکتوب آنها زد.
کد خبر: ۴۷۷۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
صدای گلوله ناصر توی هوا پیچید، یک دفعه دیدیم نیروهایی که جلوی ما و حدود دو گروهان و تقریبا دویست نفر میشدند، دستهایشان را بالا بردند و گفتند... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «سید ناصر سیاهپوش» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۷۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
در حضور حاج قاسم برای عدهای حرف میزدم گفتم من اینطور فهمیدم که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پرکارند و شهدای ما در جنگ اینطور بودند. حاجقاسم حرفم را تأیید کرد و گفت بله همین طور بود.
کد خبر: ۴۷۷۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
شهید سید جلیل میرشفیعیان در دوران دفاع مقدس در حالی که لباس نو و تمیز به تن کرده بود، ماجرای شهادتش را برای همرزمانش بازگو میکند.
کد خبر: ۴۷۷۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
پیشنهاد کتاب برای شبهای قرنطینه کرونایی:
در کتاب «دشت شقایقها» به قدم زدن سربازی پرداختهام که در منطقهای پر از گلهای شقایق متفکرانه قدم میزند از آنجا که در مناطق دشت آزادگان، دهلران، فکه و نهرعنبر، فصل بهار زودتر خود را نشان میدهد جذابیت چند برابر میشود.
کد خبر: ۴۷۷۳۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
اسماعیل بیگی همرزم "شهيدمحمد طیبی فاضل پور"روایت می کند:" عملیات بیت المقدس با رمز یا مهدی ادر کنی آغاز شد سروان طیبی فاضل پورکه جلوی ما حرکت می کرد بر اثر تیر مستقیم دشمن به آرزوی دیرینه خود رسيد. قاتل فرمانده با همت یکی از سربازان به درک واصل شد."
کد خبر: ۴۷۷۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۸
سایت نوید شاهد استان کرمانشاه ویژه نامه فرمانده شهید" حاج حامد یعقوب نژاد" که شامل مجموعه ای از زندگی نامه، وصیت نامه، خاطرات شهید و ... را در اختیار کاربران قرار داده است.
کد خبر: ۴۷۷۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۷
برادر شهید عرب عامری نقل می کند: «به اتفاق پدرم برای دیدن برادرم به ارومیه رفته بودیم که هواپیماهای عراقی شهر را بمباران کردند. علی رضا، آن روز در آن حادثه جان سالم به در برد تا در منطقه سردشت به شهادت برسد.»
کد خبر: ۴۷۷۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹
او در سن ۲۰ سالگی گاهی در نماز، آنقدر به درگاه خداوند متعال گریه و زاری میکرد که مو بر تن من سیخ میشد و با خود میگفتم:... ادامه این خاطره از برادر شهید «علیاصغر جمشیدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۷
آنقدر در کارهایش چست و چابک بود که مادر میگفت: مجید روی پنجه راه میرود... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مجید نبیل» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۷۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۶
سید ابوترابیفرد همه دو ماه رجب و شعبان را روزه میگرفت و میگفت: ماه رجب و شعبان مقدمه و زمینهسازی ماه رمضان و ... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابی» در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۷۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
خاطره ای از شهید "محمد اسلامی نسب":
همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: ...غم سنگینی بر دل محمد نشسته بود، دوري از جبهه و هدف بزرگ زندگیش، مثل کوهی از درد بر سینه اش سنگینی می کرد. چند روز بیشتر از قطع امید پزشکان نگذشته بود که دوباره به بیمارستان برگشت...
کد خبر: ۴۷۷۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۳
شش ماه است که منتظر چنین لحظهای هستم، حالا بگذارم و بروم؟ آن وقت جواب خون شهدا را چه بدهم؟... ادامه این خاطره از همرزم شهید «محمدرضا پیلهفروش» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۰۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۲
کمی با شال ور رفتم که بازش کنم ولی اصلا اجازه این کار را نداد. با ۲، ۳ تا از بچهها آمدیم به قصد اینکه شال را از گردنش باز کنیم و علت ماجرا را بفهمیم. اکبر که از ماجرا با خبر شد، جلو آمد و ... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «اکبر آذربایجانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۶۹۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۱
آخرین عکسش را به من نشان داد و گفت: مادر این عکس را نگاه کن بعد از شهادتم این عکس را سر مزارم بگذارید. گفتم: پسرم... ادامه این خاطره از مادر شهید «احمد قلیچی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۶۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۰
همرزم شهید "شیرعلی جامی" روایت می کند: « روزی که شیرعلی به شهادت رسید هرچقدر از او خواستم همراه من به خط مقدم نیاید فایده ای نداشت و برای آمدن مدام اصرار می کرد. او در حالی به شهادت رسید که تنها دو روز از رسمی شدنش در سپاه می گذشت.»
کد خبر: ۴۷۶۸۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۱۰
سید محمد در مراسم ازدواجش وقت اذان ظهر برای نماز جماعت ایستاد و بقیه مهمانها هم پشت سرش مشغول خواندن نماز شدند در حالی که بعضی از میهمانها تعجب میکردند و میگفتند... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مادر شهید«سیدمحمد میرکمالی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۶۸۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹
مادر شهید منصوریان نقل می کند:«شبی که پسرم را تشییع کرده بودیم او به خوابم آمد و از من خواست به آن دو خانمی که در تشییع جنازه اش گفته بودند تابوت چون جوان است حرکت نمی کند بگو؛ علی اصغر در جوانی دل از دنیا برید.»
کد خبر: ۴۷۶۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹
پدر شهید لکزایی، نقل می کند: « حمزه آخرین بار که به مرخصی آمد یک عکس به خواهرش داد تا بعد از شهادت اش از آن برای اعلامیه اش استفاده کنند.»
کد خبر: ۴۷۶۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۹