شهدای امروز بیست ونهم آبانماه
شخص نوار فروش از دادن نوار به او خودداری میکند و شب همان روز امام را خواب می بیند امام درخواب خطاب به او می فرماید چرا فلانی آمد نوار ما را به او ندادی از فردای آنرو نوار فروش که فردی متعهد بود بیشتر نوارهای خود را برای توزیع در اختیار ایشان (علیرضا) قرار میداد.

زندگینامه شهید علیرضا بخشی زاده مقدم

بسال 1341 در یک خانواده مذهبی بدنیا آمد. پدرش از یاران نزدیک مرحوم آیت ا... کاشانی بود بالنتیجه از همان اوان کودکی گرایش به مسائل مذهبی داشت. پس از پایان دوره اول راهنمائی و عدم توفیق در ادامه تحصیل در مغازه ای واقع در خیابان ناصرخسرو مشغلو کار گردید. با آنکه در خانواده ای نسبتاً شلوغ زندگی میکرد (5 خواهر و 4 برادر داشت) معهذا کمتر در جلسات خانوادگی شرکت میکرد و اغلب در مساجد و مجاس مذهبی شرکت داشت و  در منزل بسیار ساکت و گوشه گیر بود. با شروع  نهضت اسلامی (سال 1356) به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی (دام ظله العالی) جوش و خروش عجیبی در وی پیدا شد گوئی گمشده خود را یافته بود و در کلیه فعالیت های انقلابی آن سالها بطور فعال شرکت داشت (پخش اعلامیه و نوارهای امام و نوشتن شعار به دیوارها و شرکت در راهپیمائیها) در اینجا به مطلبی اشاره می شود که خالی از لطف نیست. روزهای اول مهاجرت امام از نجف به پاریس بود علی جهت اخذ یکی از نوارهای امام به یکی از نوارفروشی ها مراجعه میکند.

 شخص نوار فروش از دادن نوار به او خودداری میکند و شب همان روز امام را خواب می بیند امام درخواب خطاب به او می فرماید چرا فلانی آمد نوار ما را به او ندادی از فردای آنرو نوار فروش که فردی متعهد بود بیشتر نوارهای خود را برای توزیع در اختیار ایشان (علیرضا) قرار میداد.

در مدت اقامت امام در پاریس بصورت بسیار فعال در پخش نوار و اعلامیه های مربوط به سخنرانیهای امام شرکت داشت و با تماسی که با تنی چند از برادران انقلابی که مستقیماً با پاریس در تماس بودند داشت اغلب اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام را برای اولین بار او بود که پخش میکرد و این درحالی بود که بیش از شانزده بهار از عمر را پشت سر نگذارده بود با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را در پاسداری در سنگر مساجد شروع کرد و با شروع جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوره های نظامی در گروه جنگهای نامنظم تحت فرماندهی شهید بزرگوار دکتر چمران ثبت نام نمود و عازم جبهه گردید و در عملیاتهای متعددی شرکت کرد تا اینکه در یکی از عملیات درجبهه سومار بر اثر ترکش خمپاره از سه ناحیه بدن مجروح و مدتی در بیمارستان بستری بود و پس از بهبود نسبی همراه اولین گروه اعزامی به لبنان رفت. و پس از چهارماه توقف در لبنان و بازگشت به وطن بلافاصله عازم جبهه گردید و این درحالی بود که زخمهای جراحت قبلی هنوز التیام نیافته بود که مجدداً در جبهه فکه بطور سختی مجروح گردید.

 که چندین ماه بطور مداوم تحت معالجه بود و تازه قادر شده بود که بدمن کمک عصا راه برود که چون کبوتری عاشق بسوی جبهه های نور پر کشید و در مرحله چهارم عملیات والفجر چهار در ارتفاعات کانی بانگا به درجه رفیع شهادت نائل گردید. (29/8/1362) و پیکر پاک او در همان مکان باقی مانده است.

آنچه درباره خصوصیات اخلاقی این شهید می تواند به اجمال بیان نمود اینکه بسیار باتقوی  بود و هرگز هیچکس عملی از ایشان مشاهده نکرد که بتوان به آن اطلاق خلاف شرع یا اخلاق نمود. او عاشقانه امام را دوست میداشت به حدی که عکس یا پوستری از امام نبود که تهیه نکند و بین دوستان و آشنایان توزیع ننماید و بارها میگفت اگر چیزی بنام زندگی وجود دارد آنرا باید در جبهه های جنگ حق علیه باطل جستجو کرد و با اینکه دست راست او در اولین باری که مجروح شده بود عملاً بصورت نیمه فلج در آمده بود میگفت من با این دست در جبهه آرپی جی می زنم و فقط زمانی که در جبهه هستم احساس سلامت کامل دارم و هربار یکی از دوستانش شهید می شد با تاثر فراوان میگفت نمی دانم چرا من چنین سعادتی را نداشتم.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.

منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ

                                               

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده