نامه های سرباز شهید از جبهه مریوان + زندگینامه
نوید شاهد البرز:
"شهید فریدون جمالی" در سال 1343 در شهر کرج متولد شد. دوران کودکی را در دامن پدر و مادری دلسوز گذراند و بعد از آن در هفت سالگی به مدرسه برای کسب علم و دانش پا نهاد.
وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و پس از آن به شغل آزاد روی آورد.
در زمان جنگ تحمیلی برای پاسداری از سرزمین و نابود کردن دشمن متجاوزی که به سرزمینش حمله کرده بود و چند سال مردم کشورش را کشته بود و شهرهای وطنش را ویرانه و مردم را آواره کرده بود، رفت و بسیار دلیرانه جنگید و در هر زمینه ای کمک رساند. وی بمدت یک سال و نیم در جبهه حق علیه باطل بود.
تا اینکه در سال 1367 که آخرین اعزام شهید فریدون جمالی به منطقه مریوان-پنجوین در کردستان بود، درتاریخ بیست ویکم فروردین 1367 هنگام رانندگی با فرمانده در عملیات بیت المقدس پنج مورد دیدبانی و اصابت گلوله در ناحیه قلب قرار گرفته و به درجه والای شهادت نایل شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
نامه سرباز شهید فریدون جمالی
با درود فراوان به ارواح طیبه شهدا و با آرزوی ظهور حضرت ولیعصر (عج) و طول عمر امام عزیز ضمن عرض سلام خدمت پدر و مادر و برادرهایم پیام من این است.
من سرباز "فریدون جمالی" همانطوری که در ایام دوران خدمت برای شما عزیزان نامه می نوشتم، بین گفتههایم، می گفتم که برای من ناراحت نباشید. من در مریوان قسمت فرماندهی راننده فرمانده هستم و با فرمانده عزیز روزها به سنگرهای بچه ها می رویم و از حال آنها باخبر می شویم چون در منطقه جنگی هستیم.
پدر و مادر از جان بهترم و برادر و خواهر عزیز من سرباز اسلام هستم و زیر پرچم مقدس ایران خدمت می کنم. فعلا دوران خدمت من دوران جنگ است، سرباز دلیر سربازی است که در هنگام نبرد با دشمن در جبهه های حق علیه باطل با دشمن روبرو و مردانه بجنگد از اینکه در این نامه می نویسم ممکن است دست قلم من باقی بماند. شماها ناراحت نشوید چون در روز 18 /1 /67 دستور اعلام نمودند که یک خط در پیش داریم من با خوشحالی فراوان خودم را آماده نمودم، مادر شهادت نصیب هرکس نمی شود. شهادت خیلی مقام دارد، امام حسین شهید شد. ماهم راه او را ادامه می دهیم برادرم اسلحه افتاده من و جیپ جنگی مرا بدون سرنشین نگذارید، راه حق را ادامه دهید. حق همیشه پیروز است.
نامه شهید سرباز فردیدون جمالی
با سلام بر ارواح طیبه شهدا و با آرزوی ظهور حضرت ولیعصر و امام عزیز ضمن عرض سلام خدمت پدر و مادر و برادرهایم پیام من این است که همان طوری که در ایام خدمت برای شما عزیزان می نوشتم، برای من ناراحت نباشید.
من سرباز اسلام هستم و در زیر پرچم مقدس ایران خدمت می کنم. سرباز دلیر سربازی است که در هنگام نبرد با دشمن در جبهه های حق علیه باطل با دشمن روبه رو مردانه بجنگد.
مادر شهادت نصیب هر کسی نمی شود، شهید خیلی مقام دارد. امام حسین شهید شد، ما هم راه او را ادامه می دهیم.
برادرم اسلحه افتاده مرا بر زمین مگذار، راه حق را ادامه دهید. حق همیشه پیروز است با درود فراوان به تمام رزمندگان اسلام .
نامه شهید به خانواده خواهرش
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور محترم آقاي منصور و خواهر عزيزم ومهربان و فرزندان مسعود و مهرداد و سحر سلام بسيار زيادي عرض مي كنم پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و اميدوارم كه هميشه در زندگي خوش و خرم باشيد و اين سال نو به شما خوش بگذرد اگر از احوالات برادر خود خواسته باشيد من حالم خيلي خوب است فقط دوري از شما خواهرعزيز خوب بگو آقامنصور چطور است؟ كار و كاسبي خوب است؟ اميدوارم كه در زندگي خودش خوش و خرم و سربلند باشيد و همچنين سلام من را خدمت عمو مهرعلي و كليه خانواده اش از كوچك و بزرگ برسان بگو من جوياي سلامتي همه فاميل هستم ديگر عرض ندارم بجز سلامتي همه شما و چند بيت شعر براي شما مي نويسم و اين شعرها از حافظ است .
زكوي يار مي آيد نسيم باد پيروزي
از اين باد آرمدد خواهي چراغ دل برافروزي
چوگل گرخورده داري خدا را صرف عشرت كن
كه قارون را غلط ها رادسوداي زراندوزي
زگنج صومعه حافظ مجوي گوهر عشق
قدم نه برون اگر ميل جستجو داري
كس در جهان ندارد يك بنده صر حافظ
زيرا كه چون تو شامي كس در جهان ندارد
كنار آب پاي بيد طبيب سفر يار خوش
دلبري شيرين ساقي گل زاري خوش
افكن زمزمه عشق در حجاز عراق
نداي بانگ غزلهاي حافظ از شيراز
حافظ سخن بگو كه بر صفحه جهان
اين نقش ماناز قلبت يادگار عمر
عيد است آخرين گل و ياران در انتظار
ساقي بروي شاه ببين ماه من بيار
جز نقد جان بدست ندارم شراب كو
كان نيز بر كرشمه ساقي كنم نثار
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ مخله
دفتر نسرين و گل را زينت اورق بود
عدو با جان حافظ آن نكردي
كه تير چشم آن ابرو كمان كرد
اين شعر ها را براي سرگرمي نوشتم خوب ديگر عرض ندارم جز سلامتي شما خداحافظ خدانگهدار
دوست دار شما فريدون جمالي 28 /12 /66
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت خواهر عزيزم و داماد گرامي منصور و فرزندان مهربان و دوست داشتني مسعود و مهرداد و سحر سلام گرم وخيلي زياد مي رسانم و همچنين خدمت عمو مهرعلي و كليه خانواده اش از كوچك و بزرگ سلام مي‌رسانم و خيلي مشتاق ديدن شما هستم. خوب خواهر مهربان بگو از آب و هوا چه خبر خوش مي گذرد؟ اميدوارم كه در زندگي هميشه خوش و خرم باشيد. من براي شما يك تلگراف فرستادم، حتماٌ به دستتان رسيده بگو ببينم پدر و مادر چكار مي كنند. سلام خيلي زياد برسان راستي ابراهيم به مرخصي آمد. سلام من را به او برسان و بگو كه منطقه برايشان نامه نوشتم عشرت جان شما نامه دير مي فرستيد. حتماٌ نامه ها به دست شما دير مي رسد من فقط جوياي سلامتي شما عزيزان هستم، خواهر مهربان و داماد عزيزمنصور خان من و اين عيد سعيد باستاني را به شما و خانواده گراميتان تبريك گفته و از خداوند خواهانم در اين سال فرخنده شاهد پيروزي و موفقيت را در آغوش گيريد.
براي شما مي نويسم كه روز يك شنبه ساعت 13:8 دقيقه و 56 ثانيه بعد از ظهر 30 اسفند 1366 كه وارد سال1367 مي شويم. مطابق با 20 مارس 1988 ميلادي اميدوارم كه اين سال نو سال پر بركت و پر از صفا و صميميت باشد. ديگر وقت گرامي شما را از اين بيشتر نمي گيرم و از خداي بزرگ براي شما توفيق و سر افرازي را طالبم. به اميد ديدار خداحافظ .
خواهر مهربان به پدر و مادر هم بگو كه هيچ نگران نباشد من هيچ ناراحتي ندارم جز دوري شما من اينجا خيلي خوش مي گذرد .
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
