معرفی بیشتر شهید به مناسبت سالروز شهادت
شهید والا مقام امیر فرامرزی فرزند اصغر در یکی از روزهای گرم تابستان یعنی هفتم تیر 1339 در خانواده ای مذهبی و متدین و پایبند به شعائر و تعالیم اسلامی بودند، در روستای سرسبز و زیبای قلی تپه از توابع شهرستان مینودشت چشم به جهان گشود...
نوید شاهد گلستان؛ شهادت معرج عروج عاشقانی است که از قید جان گذشتند تابراق عشق آنان را به وادی عدم کشاند واین عدم یعنی دست یافتن به تمام اسرار عالم.


زندگی نامه «شهید امیر فرامرزی» به مناسبت سالروز شهادت منتشر شد

از تولد تا شهادت

شهید والا مقام امیر فرامرزی فرزند اصغر در یکی از روزهای گرم تابستان یعنی هفتم تیر 1339 در خانواده ای مذهبی و متدین و پایبند به شعائر و تعالیم اسلامی بودند، در روستای سرسبز و زیبای قلی تپه از توابع شهرستان مینودشت چشم به جهان گشود.

دوران طفولیت را در محیطی آرام و سرشار از مهر و عطوفت سپری نمود. از همان کودکی علاقه زیادی به فراگیری احکام اسلامی و معارف قرآنی داشت،

گویی عاشقی تشنه کام در اقیانوس بی انتهای معارف الهی بود.خانواده محترمش نام پدربزرگ مادریش را که امیر بوده است ودرفعالیت های انقلابی شرکت می کرده و به دست ساواک به شهادت می رسد، نام زیبای اورا برروی نوه اش شهید امیر می گذارند تا او هم مانند پدربزرگش فردی انقلابی و مفید برای جامعه اش شود تا بتواند خون سرخ پدربزرگش را ادامه دهد و این چنین هم شد.

شهید امیر پس از گذراندن دوران طفولیت وارد دبستان حضرت هاجر زادگاهش شد و با موفقیت تمام دوران دبستان و راهنمایی را با نمرات عالی به پایان رسانید. شهید امیر از هوش و ذکاوت بالایی نسبت به همنوعانش برخوردار بود. پس از آن برای ادامه تحصیل راهی مشهد مقدس گردید و دوران متوسطه را در مشهد آغاز نمود.

رفتن به مشهد شهید امیر مصادف با اوج گیری انقلابیون و رژیم شاهنشاهی بود. با رفتن شهید امیر به مشهد به صفوف انقلابیون می پیوندد و در آنجاشروع به فعالیت های انقلابی از قبیل تظاهرات، نوشتن شعار بر روی در ودیوار و پخش نمودن اعلامیه می کنند.پس از اتمام دوران متوسطه در مشهد مصادف با پیروزی انقلاب بود که شهید امیر دوباره به زادگاهش برمی گردد

 و می بیند که در خانه هایشان عکس شاه است آنها را می گیرد و پاره می کند و عکس امام خمینی را به خانه می زند و می رود به داخل کوچه و شعار می دهد، پدرش میگوید پسر جان این چه کاری است که تو می کنی؟ شهید امیر می گوید شاه را از ایران دارند بیرون می کنند و یک امامی دارد می آید و ایران را گلستان می کند.

پس از آن شهید امیر می خواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود که به خاطر وضعیت اقتصادی آن زمان پدرش قادر به تأمین هزینه تحصیل نمی شود.شهید امیر از طریق بسیج و با شروع شدن جنگ تحمیلی و فرمان حضرت امام راهی جبهه های جنوب کشور می شود و در همان اوایل جنگ یعنی دی ماه 1359 در منطقه اندیمشک مفقود الاثر می شود و دیگر اثری از شهید امیر نمی یابند.

از آن به بعد بود که مادر هر روز چشم هایش را می بست و می دید که گمشده او پیدا شده است. چون به جایی نگاه می دوزد ناگاه تندیس خیالی فرزند را که کفن بر تن پوشیده از جلوی دیدگانش فرو میریزد.

مادر هر روز به عادت همیشگی فرزند را جست و جو می کند.

شاید فرزندش خود را میان کوچه سنجاقک ها قایم کرده باشد، اما هیچ خبری از بازی کودکانه نیست...

« روحش شاد و یادش گرامی »

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده