سردار شهيد غلامعلى نژاداكبر؛
نويد شاهد مازندران، غلامعلى نژاداكبر - ملقب به جواد - فرزند اسماعيل در خانواده اى كشاورز در سال 1340 در روستاى بيشه سر از توابع شهرستان بابل به دنيا آمد. در سال 1357 موفق به اخذ ديپلم فنى در رشته برق شد. در عمليات كربلاى 5 با سمت فرمانده گردان صاحب الزمان شركت داشت صبح روز 12 اسفند 1365 در منطقه شلمچه در اثر اصابت گلوله مستقيم به ناحيه سينه به شهادت رسيد و مفقودالاثر شد.
فرمانده گردان صاحب الزمان (عج) در عمليات كربلاى 5
نويد شاهد مازندران، غلامعلى نژاداكبر - ملقب به جواد - فرزند اسماعيل از مادرى به نام شمسيه مستوفيان در خانواده اى كشاورز در سال 1340 در روستاى بيشه سر از توابع شهرستان بابل به دنيا آمد . او فرزند آخر خانواده و بسيار مورد توجه افراد بود . بچه ساكت و آرامى بود و كارى به كار كسى نداشت؛ اغلب اوقات در خانه مى ماند و به ندرت براى بازى از خانه خارج مى شد. با هر بچه اى در كوچه بازى نمى كرد و بازيهاى مورد علاقه اش تيله بازى و فوتبال بود . مدتى به مكتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت. دوره ابتدايى را در سالهاى 51-1347  در مدرسه بهشت آئين روستاى بيشه سر گذراند. نسبت به انجام تكاليف درسى جدى بود و مواقعى كه اشكالى در درسها داشت ابتدا گريه و سپس سؤال مى كرد و ياد مى گرفت. از همان كودكى نماز مى خواند و در مسجد روستا حضور مى يافت. اغلب تكبيرگوى مسجد محله بود. دوره راهنمايى را در سالهاى 1351-52 در آغوزين و دوره متوسطه را طى سالهاى  1353-57 در هنرستان فنى شريف واقفى بابل پشت سر گذاشت و موفق به اخذ ديپلم فنى در رشته برق شد . دوران تحصيل را بدون تجديدى و با نمراتى متوسط به پايان برد . در كنار تحصيل برق كشى ساختمان را فرا گرفت و در زادگاهش به اين كار مشغول شد و با برق كشى خانه روستاييان كسب درآمد مى كرد. در مواقعى كه فراغت داشت به كمك خانواده در كارهاى كشاورزى مى شتافت يا به مطالعه كتابهاى غيردرسى مى پرداخت. به كتابهاى مذهبى بسيار علاقه مند بود . به حجاب اسلامى عقيده بسيار داشت و هميشه خانواده را به رعايت آن سفارش مى كرد. به خاطر شرايط غيراخلاقى فيلمهاى سينمايى و تلويزيون در زمان رژيم شاه به سينما نمى رفت و برنامه هاى تلويزيون را نگاه نمى كرد. همزمان با شروع انقلاب اسلامى تحولى در شخصيت او پديدار شد و در راهپيماييها و تظاهرات عليه رژيم شاه حضور مى يافت و نقش هماهنگ كننده راهپيمايى و تظاهرات را در زادگاهش به عهده داشت . نقل است كه روزى عكس بزرگى از امام خمينى را به منزل برد و وقتى خانواده سؤال كردند عكس چه كسى است، گفت : رهبر انقلاب است . پس از پيروزى انقلاب اسلامى عضو انجمن اسلامى روستا شد و همزمان با تشكيل بسيج مقاومت به پايگاه مقاومت بسيج پيوست و در صحنه هاى مختلف انقلاب حضور فعال داشت.
پس از شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران داوطلبانه در كسوت بسيجى به جبهه رفت . در تاريخ 15 اسفند 1360 به عضويت رسمى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بابل در آمد . پس از آن اكثر اوقات را در سپاه مى گذراند. در اين دوره در اوقات فراغت مطالعه مى كرد؛ به نماز اول وقت بسيار اهميت مى داد، نماز مغرب و عشا را در مسجد بجا مى آورد به طورى كه اگر شبى در مسجد حاضر نمى شد همه مى فهميدند كه نژاداكبر در روستا حضور ندارد . در جريان حضور در عمليات بيت المقدس و آزادسازى خرمشهر در تاريخ هجدهم ارديبهشت از ناحيه سر و گوش مجروح شد . در سال 1361 با خانم آمنه مرتضى زاده كه عضو سپاه پاسداران بود ازدواج كرد . مراسم ازدواج در نهايت سادگى و با مهريه يك جلد كلام الله مجيد و با اقامه نماز جماعت در مقر سپاه پاسداران بابل برگزار شد . آنها پس از سه ماه اقامت در خانه پدرى در روستاى بيشه سر به بابل نقل مكان كردند و با حقوق ماهيانه اى كه مى گرفتند امرار معاش مى كردند. جواد در كارهاى اجتماعى فعال بود و تا حد امكان به ديگران كمك مى كرد. در مشكلات پيش آمده قبل از هر گونه اقدامى با ديگران به مشورت مى پرداخت. اغلب اوقات را در جبهه بود و در مواقعى كه پشت جبهه حضور داشت در فعاليتهاى مذهبى و جلسات قرآن و ساير فعاليتهاى فرهنگى - اجتماعى شركت مى كرد و در مساجد به آموزش نظامى نيروهاى بسيجى مى پرداخت. جواد در 18 آذر 1361 به جبهه اعزام شد و تا تاريخ 18 خرداد 1362 در منطقه عملياتى جنوب به عنوان فرمانده دسته حضور داشت . پس از آن به بابل بازگشت ولى چند ماه بعد در 27 مهر 1362 تا 21 اسفند 1362 فرماندهى گروهان را در منطقه جنوب به عهده گرفت. پس از آن معاونت فرماندهى گردان را پذيرفت و تا 13 بهمن 1365 در عملياتهاى مختلف از جمله والفجر 8 شركت داشت . در 26 ارديبهشت 1365 در منطقه عملياتى فاو در اثر اصابت تركش به شكم و پشت مجروح شد . در اثر شدت جراحات وارده مدتى در بيمارستان مدرس تهران بسترى بود. نژاداكبر دوره تخصصى فرماندهى گردان را در دانشگاه امام حسين در تهران گذراند و در اواخر سال 1365 در جريان عمليات كربلاى 5 به سمت فرماندهى گردان صاحب الزمان منصوب شد . او بسيار متواضع بود و دوست داشت يك نيروى ساده بسيجى باشد. مى گفت:« كلاشينكف به دست جنگيدن صفاى ديگرى دارد.» 
آخرين بارى كه در تاريخ 14 بهمن 1365 به جبهه مى رفت مادرش او را از رفتن منع كرد. خطاب به وى گفت: « من دنيا نمى خواهم و آخرت مى خواهم، حتماً به جبهه مى روم و چند روز ديگر شهيد مى شوم و مفقودالاثر خواهم شد.»
نژاداكبر در عمليات كربلاى 5 با سمت فرمانده گردان صاحب الزمان شركت داشت و در طلوع فجر صبح روز 12 اسفند 1365 در منطقه شلمچه در اثر اصابت گلوله مستقيم به ناحيه سينه به شهادت رسيد و مفقودالاثر شد. از او دو فرزند، پسرى به نام كميل سه ساله و دخترى به نام فاطمه چند ماهه به يادگار مانده است. جنازه شهيد جواد نژاداكبر پس از سالها در عمليات جستجوى گروه تفحص در سال 1376 كشف و شناسايى شد و پس از انتقال به زادگاهش در گلزار شهداى روستاى بيشه سر بابل به خاك سپرده شد.


منبع:فرهنگنامه جاودانه هاى تاريخ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده