به مناسبت سالروز «شهادت» منتشر شد؛
سلام به امام زمان وسلام به رهبر وسلام به تمام شهدای اسلام وسلام به مجروحین وسلام به جانبازان وسلام به امت حزب الله وسلام به شما پدر عزیزم وسلام به شما مادر عزیزم وسلام به خواهرم وسلام به آقا محب سلام به مریم کوچولو امیدورام که حالتان و خوب باشید همچگونه ناراحتی نداشته باشید...
دستخط به یادگار مانده از «شهید مجتبی فرامرزی»

نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید مجتبی فرامرزی بیستم خرداد 1346 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش صادق نام داشت. تا سوم راهنمایی تحصیل کرد و بد به شغل آهنگری پرداخت.

هفت سال بیشتر نداشت که راهی دبستان شد اما علاقه چندانی در زمینه کسب علم از خود بروز نمی داد از این رو وقتی سال سوم دبستان را به اتمام رساند پدرش وی را برای فراگیری حرفه ای به کارگاه آهنگری برد تا در کنار انسانی با تجربه گرمی وسردی دنیا را بچشد وشغلی برای آینده اش تدارک ببیند .

همگام با کار در کارگاه آهنگری به همراه پدرش در هیاتهای مذهبی محل سکونتشان حضور می یافت و همچنین دست در دست پدرم همقدم با مردم مسلمان و انقلابی تهران علیه رژیم ستمشاهی به تظاهرات بر می خاست .

آن گاه که در 22 بهمن سال 1357پیروزی چون بهاری شگفت وبه شکوفه عدل وآزادی بار گرفت و نهادهای انقلابی یکی پس از دیگری نموکرد مجتبی با کسب موفقیت پدرش در بسیج ثبت نام نمود وسه ماه بعد عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید .

در بازگشت از جبهه در شهرک اکباتان به مکانیکی مشغول شد در مدت شش ماهی که در تهران کار می کرد تمام فکر و ذکرش جبهه وجنگ بود تنها جسمش اینجا بود ولی روحش در میعادگاه عاشقان روح الله .

شور واشتیاق جبهه او را به سایر رزمندگان اسلام خط مقدم رسانید .

چندی بعد در منطقه دچار موج گرفتگی گردید وبعد از معالجه از سوی شورای پزشکی حوزه نظام وظیفه از ادامه انجام خدمت سربازی معاف شد اما از انجا که عشق را مطلبی و عاشق را بی قراریست بار دیگر قصد سفر به سوی نور کرد و در هنگام رفتنش به اعضای خانواده گفت :صبور وبا تحمل باشید و دست از یاری امام و پیروزی بیشتر انقلاب بر ندارید وآنگاه خود را به مبارزان حق علیه باطل رسانید .

دستخط به یادگار مانده از «شهید مجتبی فرامرزی»

با پایان گرفتن مدت ماموریت وبه منظور دید یا باز دید عید نوروز به تهران آمد در حالی که پدر و مادرش مقدمات ازدواج تنها دامادشان را فراهم کرده بودند .

وقتی با اصرار فراوان خانواده در زمینه ازدواج مواجه شد گفت :دفعات قبلی که به جبهه رفته بودم چیزی نفهمیدم اما این دفعه حقایق دیگری را درک کردم .پدر جان توهم بیا با هم برویم آنجا عالم دیگری دارد .

و در تاریخ بیستم فروردین 1366 در شلمچه به شهادت رسید. و پیکر پاکش در گلزار شهدای فرحزاد تهران به خاک سپرده شد.

پدر هم به فرزندش قول داد که به زودی به وی خواهد پیوست اما هنوز پنج روز بیشتر از دوری پدروپسر نگذشته بود که مژده شهادت دلبندش را در محل کار به وی دادند .

ــــــــــــــــــــــــــــ«یادش گرامی و راهش پر رهروباد»ـــــــــــــــــــــــــــ

بسمه تعالی

سلام به امام زمان وسلام به رهبر وسلام به تمام شهدای اسلام وسلام به مجروحین وسلام به جانبازان وسلام به امت حزب الله وسلام به شما پدر عزیزم وسلام به شما مادر عزیزم وسلام به خواهرم وسلام به آقا محب سلام به مریم کوچولو امیدورام که حالتان و خوب باشید همچگونه ناراحتی نداشته باشید.

و اکنون که این نامه را می نویسم در حال برپا کردن یک چادر بودیم که یکی از بچه ها به تهران می آید که این نامه را خدمتتان می نویسم وبسیار شاد وخرم هستم نامه ی شما که داده بودید به محسن فرحزادی نیز رسید وبسیار کم بود درد مرا درمان نمی کند سلام مرا به عمو وخانواده اش داوود محمود مسعود و زهرا وزن عمو برسانید وسلام به آقا رضا و خانواده اشان برسانید و دیگر بیش از این سرتان را درد نمی آورم و همه شما را به خدا می سپارم .

از عمر ما بکاه وبر عمر رهبر بیافزا / امسال سال پیرزوی است خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

دستخط به یادگار مانده از «شهید مجتبی فرامرزی»

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده