معرفی کتاب
کتاب "رازهای پنهان" به گردآوری و تالیف محمدجواد فرمانی در سال 1393 توسط انتشارات نامه ی پارسی به چاپ رسیده است.
نوید شاهد فارس: کتاب "رازهای پنهان" به گردآوری و تالیف محمدجواد فرمانی و با حمایت «بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس» و «کنگره سرداران و 14600 شهید استان فارس»، و دبیرخانه ستاد عالی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور در سال 1393 توسط انتشارات نامه ی پارسی به چاپ رسیده است.
این کتاب با شمارگان 2000 نسخه در 192 صفحه  به روایتگری از شهدای سلطان آباد-شیراز می پردازد.

«رازهای پنهان»

در صفحه 64 کتاب در خاطره ای از اکبر توانا همرزم شهید رضا فرمانی چنین می خوانیم:

« با این که پاییز رسیده بود،اما انگار هوای گرم تابستان نمی خواست از منطقه ی عین خوش برود.
رضا کنار تانکش بود و داشت آماده می شد آن را در موضع قرار دهد.
همسر و چهار فرزند داشت اما آنها را در سلطان آباد گذاشته بود و هرچه اصرار کرده بودند که:"تو دیگه نمی خواد جبهه بری.به فکر زن و بچه هات باش.بذار دیگران برن."
در جواب گفته بود:"بچه های منم خدا رو دارن."
از دور که دیدمش،یک لحظه به فکرم رسید با او شوخی یی بکنم تا روحیه مان تازه شود.
سر و صورتم را با چفیه پوشاندم.نزدیک تر رفتم.تا جایی که می شد صدایم را تغییر دادم و شروع کردم به پرسیدن سوالاتی درباره ی تانک،نوع سلاح ها و امکانات داخلی اش.
رضا هم با این که مشکوک شده بود.با صبر و حوصله به سوال هایم جواب می داد.
آخرش پرسید:"صدات به نظرم آشنا می آد.تو کی هستی؟"
خنده ام گرفته بود،ولی هر طور بود،جلوی خودم را گرفتم تا مرا نشناسد.
وقتی دید ساکت مانده ام،جلو آمد تا خودش چفیه را از روی صورتم کنار بزند.خودم با خنده چفیه را برداشتم.
تا مرا شناخت،آن قدر خوشحال شد که انگار می خواست پر در بیاورد.
صدایش با خنده قاطی شد:
"تو کجا!این جا کجا؟!از آسمون اومدی؟از کجا اومدی؟"
همیشه همین طور بود.هر وقت یک هم محلی را می دید،با تمام وجود خوشحال می شد.
صبح روز عملیات وقتی داشت با زرهپوش به سمت منطقه ی عملیاتی حرکت می کرد،گفت:"اکبر،ماهم دیگه رفتیم.خداحافظ."
آن لحظه را هیچ وقت فراموش نمی کنم.»

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده