نوشته ای از «شهید اكبر محمدنژاد»+ سند
شهید محمد نژاد می نویسد: اي مردم بيدار شويد كه الان وقت جنگ، وقت دفاع و دفاع از خاك ما است. اي مردم بايد هر چه بيشتر سنگر شهيدان را پر كنيم و نگذاريم سنگر آنها خالي بماند.
دل نوشته «شهید اكبر محمدنژاد»+ سند


نوید شاهد آذربایجان غربی : «شهيد اكبر محمدنژاد» یک خرداد 1349 در خانواده اي مؤمن و معتقد شهرستان ماكو به دنیا آمد. درايام تحصيل با توجه به اينكه جثه اي قوي داشت و اراده اي پولادين درکنار تحصیل به امرار معاش زندگی نیز مدد می رساند.  وي تنها فرزند ذكورخانواده بود كه قبل از انقلاب نیز بسیار کم سن و سال بود، با اینکه سن چندانی نداشت اما کنجکاوی کودکانه اش همیشه با چرایی و چگونگی همراه بود و تا پاسخی از آن نمی گرفت ،آن را رها نمی کرد.

سرانجام شهید عزیز در چهارم دی ماه 1365 ،در عمليات كربلاي 5 براثر اصابت تركش در شلمچه به آرزوي ديرين خود نائل آمده و شربت شهادت را لاجرعه سرکشیده و در جوار معبودش آرام می گیرد. روحش شاد و یادش تا به همیشه زنده باد!


دل نوشته شهید « اكبر محمدنژاد» در ذیل می خوانیم :

بسم الله الرحمان الرحيم

«يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط و شهداء باالله ولو علي انفسكم اولوالدين والاقربين»
«اي كساني كه ايمان آورده ايد از قيام كنندگان به قسط و گواهاني براي خدا باشيد گر چه اين شهادت بر عليه خودتان با پدر و مادر ونزديكانتان باشد.»
(قرآن كريم سوره 4 آيه 135)


اينجانب اكبر محمدنژاد، من جانم را در راه خداي يگانه مي گذارم. اي مردم در راه خدا شهيد بشويم چقدر بهتر است شهيد در راه خدا، و اگر شهيد نشويم بايد در پشت جبهه بايد با رزمندگان اسلام باشيم.
اي مردم بيدار شويد كه الان وقت جنگ، وقت دفاع و دفاع از خاك ما است.
اي مردم بايد هر چه بيشتر سنگر شهيدان را پر كنيم و نگذاريم سنگر آنها خالي بماند.

و بايد تا آخرين نفس از دين، از انقلاب، از قرآن و ناموسمان دفاع كنيم و نگذاريم دشمن بيايد و خانه ما را تجاوز كند. الان هفت سال است كه جنگ ايران با كفار شروع شده است. در اول انقلاب عراق به كشور ما حمله كرد و شهرهاي ما را به تصرف خود درآورد و از جمله شهر خرمشهر، قصر شيرين، انديمشك، بستان  همه اين شهرها در دست عراقي ها بود، اما مردم شهيدپرور ايران از خواب غفلت بيدار شدند و دست به دست هم دادند و سنگرها را پر كردند و عراقي ها را از شهرمان بيرون راندند و پيروزي نصيب رزمندگان پرتوان اسلام و ملت شهيدپرور حزب الله ايران شهر فاو را آزاد كردند. 

اي كساني كه در راه خدا شهيد مي شوند مرده ندانيد، بلكه آنها زنده هستند و در نزد خدا روزي دارند. اي مردم اگر من شهيد بشوم افتخار مي كنم كه شربت شهادت را در راه خدا نوشيده ام و اگر زنده بمانم تا آخرين نفس كه جان دارم در راه خدا كار مي كنم. جانم را در راه خدا مي گذارم. من از خانواده و فاميلهايمان مي خواهم اگر من شهيد بشوم گريه نكنند و افتخار كنند كه فرزند او هم در راه خدا شهيد شده است. ما بايد راه امام حسين(ع) را ادامه بدهيم چطور كه امام حسين(ع)، علي اكبر(ع)، علي اصغر(ع)، ابوالفضل(ع) و قاسم را در راه خدا از دست داد. 

اگر شما جاي امام حسين(ع) بوديد مي گفتيد چهار تا پسرم را در راه خدا گذاشتم، ولي امام حسين(ع) مثل يك پهلوان نيرومند مردانه رفت وسط ميدان و خودش هم شهيد شد. ما بايد راه آنها را ادامه بدهيم و كربلاي حسيني را از دست كفار، كفر، جلادان واقعي آزاد كنيم و بعد از آن رو به اسرائيل مي كنيم و به قدرت پروردگار پرچم لا اله الا ا... را در سراسر جهان به اهتزاز درآوريم. من از مردم مي خواهم اگر به جبهه ها نمي روند بايد در پشت جبهه كمك و يار رزمندگان اسلام باشند. وصيت من اين است اگر كساني كه از من بدي ديدند يا من آنها را اذيت كرده ام مرا حلال كنند.

وصيت من به پدر و مادرم اين است كه اي پدر و مادرم، اگر من در راه خدا شهيد بشوم گريه نكنند و افتخار كنند كه فرزند او هم در راه خدا شهيد شده است و فرزندش را در راه خدا قرباني كرده است.
من اگر شهيد بشوم از عوض من به آن كساني كه كمك مي كردم كمك بكند و آنها را از ياد نبرد و فقيران را از ياد نبرند و مرا اگر شهيد بشوم در قبرستان قزبعلي در نزد شهيدان از جمله محرم مختاري اقدم دفن كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

اكبر محمدنژاد
65/2/18


منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده