شهيد سقا عليزاده فرزند رمضان در تاريخ بيست و سوم مهر ماه سال 1347 در خانواده اى مذهبى در آمل به دنيا آمد.صبح روز ششم بهم ماه سال 1361، در حالى كه عمق فاجعه هنوز براى اكثريت مردم آمل مشخص نبود، سقا با شنيدن صداى تير اندازى به منظور كمك رسانى قصد بيرون رفتن از خانه را داشت كه با ممانعت مادرش روبرو شد.
حماسه ششم بهمن سال 60؛ شهيد نوجوان سقا عليزاده
نويد شاهد مازندران: شهيد سقا عليزاده فرزند رمضان در تاريخ بيست و سوم مهر ماه سال 1347 در خانواده اى مذهبى در آمل به دنيا آمد. پيشه پدرش شغل شريف كارگرى بود و هم پدر و هم مادر از افراد متدين شهر آمل محسوب مى گرديده اند.

سقا از همان دوران كودكى تمامى سعى و تلاشش را بر كمك به پدر و مادر نهاده بود، هم در كار خانه به مادر كمك مى نمود و هم در خارج از خانه دوشا دوش پدر جهت تسهيل در امرار معاش به كارگرى مى پرداخت. علاوه بر آن در كنار  تحصيل و اشتغال، از شركت در فعاليت هاى انقلابى و سياسى غافل نمى ماند و در تمامى راهپيمايى ها مشاركتى فعالانه داشت و از اعضاى موثر كتابخانه محل نيز محسوب مى گرديد.

در مراسم عزادارى تاسوعا و عاشورا در حالى كه كفن در تن مى كرد عاشقانه بر سر و سينه مى زد و با شنيدن مرثيه شهداى عاشورا، مانند ابر بهار از ديده اشك جارى مى نمود.

با شروع تجاوز وحشيانه ارتش بعث و آغاز جنگ تحميلى بارها از پدر رضايت نامه اعزام به مناطق جنگى را درخواست مى نمود، اما پدر به بهانه ى آن كه به علت سن و سال از اعزام او خود دارى خواهد كرد از اجابت اين درخواست سر باز مى زد و با آن كه سقا مى گفت كه اگر اجازه بدهد، خودش مشكلات بعدى را مرتفع خواهد كرد، پدر نمى پذيرفت.

سقا دل بسته و مفتون حضرت امام بود و در هنگام مواجهه با كوچك ترين جسارتى به حضرتش به خشم مى آمد و با آن به مقابله مى پرداخت.

صبح روز ششم بهم ماه سال 1361، در حالى كه عمق فاجعه هنوز براى اكثريت مردم آمل مشخص نبود، سقا با شنيدن صداى تير اندازى به منظور كمك رسانى قصد بيرون رفتن از خانه را داشت اما مادر در حالى كه ممانعت مى كرد به او گفت: «ديشب خواب ديده ام كه تو امروز شهيد خواهى شد».
اما سقا زير بار نرفت و با بيان كردن اين كه در هنگام روبرو شدن با خطر مواظب خواهد بود سرانجام خانه را ترك كرد و خودش را به محل مصاف نيروهاى رزمنده اسلام با اعضاء اتحاديه كمونيست هاى ايران و منافقين رساند و به سنگر سازى مشغول شد. در همان هنگام مشاهده كرد كه يكى از هم رزمانش به شدت مجروح گرديده است و جهت كمك به او به سويش شتافت كه مورد اصابت گلوله ى دشمنان قرار گرفت و از نواحى پهلو و كتف به شدت مجروح گرديده و به فيض شهادت نائل گرديد.

كتاب شگفتى شكوفه ها(على اكبر خاورى نژاد) صفحه 72.
انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده