جمعه, ۰۴ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۹
نوید شاهد - به مناسبت سالگرد شهادت شهید "قرانعلی گل رو" ، زندگینامه ایشان به همراه خاطره ای از همرزمشان منتشر گردید.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید قربانعلی گل رو نهم تیرماه سال 1332 در روستای گورچان از توابع شهرستان فراهان، دیده به جهان گشود و در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی رشد کرد. تحصیلات ابتدایی خود را در حد خواندن و نوشتن در روستا گذارند و از نوجوانی به شغل پدری خود، کشاورزی و دامداری می‌پرداخت. بعد از آن به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. بعد از دوران سربازی تشکیل خانواده داد و علاوه بر کشاورزی در فصل پاییز و زمستان برای کار به تهران می‌رفت. در همان ایام با نهضت اسلامی آشنا شد و از سال 1356در تظاهرات و راهپیمایی‌های انقلاب شرکت می‌کرد.

بریده ای از زندگی شهید «قربانعلی گل رو»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به روستا بازگشت ولی طولی نکشید که غائله کردستان شروع شد و او که در زمان سربازی آموزش نظامی دیده بود، بلافاصله از سوی سپاه همدان عازم مناطق غرب کشور شد. او تا زمان شهادت به عنوان بسیجی در کردستان حضور داشت و در تهاجم گروهک‌های ضدانقلاب در نوزدهم خردادماه سال 1360 در منطقه کامیاران به شهادت رسید. دو فرزند دختر از ایشان به یادگار مانده است.

 

خاطره هم‌رزم:

بعد از این عملیات چند روزی گذشت که به عده‌ای از ما مأموریت دادند که به پُل رزوار که ضدانقلاب در صدد تخریب آن بود، برویم و فعالیت‌های دشمن را خنثی نماییم. بعد از برقراری پایگاه در آنجا دشمن غافلگیرانه پایگاه ما را شناسایی کرده بود و ما از این قضیه بی‌خبر بودیم. تا اینکه یک شب بچه‌های سنگر ما از طریق رادیو از شهادت آقای دکتر مصطفی چمران با خبر شدیم. در آن لحظه همه اشک در چشمانمان فرو بسته بود و می‌گفتیم: چرا ما شهید نشدیم.

بعد از این خبر سوزناک، روز را سپری کردیم و شب هنگام ساعت 11 شب، دشمن وارد عمل شده بود. تعداد نفرات دشمن حدوداً 300 نفر و بچه‌های ما حدود 25 نفر بودند. در آن شب قبل از حمله دشمن من خواب وحشتناکی دیده بودم به همین خاطر وقتی از خواب پریدم جای خودم را با نگهبان عوض کردم. داشتم فکر می‌کردم اگر دشمن به ما حمله کرد اسلحه‌ام کار می‌کند یا نه؟ به همین خاطر دو تیر شلیک کردم که در اثر همین دو تیر صدای دشمن از روبرو بلند شد و یکی از آن‌ها کشته شد چون آن‌ها خیلی به ما نزدیک شده بودند و ما بی‌خبر از همه جا ...

در این هنگام جنگ شروع شد و تا ساعت 4 صبح ادامه داشت. وقتی آرامش برقرار شد و به سنگر سمت راست وارد شدم فکر کردم که گلرو خوابیده است؛ خواستم بیدارش کنم دیدم بیدار نمی‌شود و تکان نمی‌خورد. سرش را که بغل کردم دیدم آستینم خونی شد. در این عملیات علاوه بر شهید گلرو، دو نفر دیگر به نام‌های کرمی و محمود چودری که از بچه‌های همدان بودند، شهید شدند و از دشمن 10 نفر به هلاکت رسیده بودند.

 

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده