نوید شاهد - «منم شنیدم بعضیاشون، چون وضع مالی خوبی نداشتن رفتن که خلاصه به نون و نوایی برسن! به نظر منم جبهه جای اونایی بود که احساسی بودن، حالا یه موجی اومد و اونام رفتن دیگه! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاه‌پوش" است که تقدیم حضورتان می‌شود.

اینایی که رفتن جبهه یه مشت آدم بیکار بودن!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سید ناصر سیاه‌پوش، هجدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۷ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش سید محمد و مادرش فاطمه‌بیگم نام داشت، دانشجوی دوره کارشناسی در رشته ریاضی و پاسدار بود. این شهید بزرگوار دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ با سمت فرمانده گردان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

اینایی که رفتن جبهه یه مشت آدم بیکار بودن!

منم شنیدم بعضیاشون، چون وضع مالی خوبی نداشتن رفتن که خلاصه به نون و نوایی برسن! به نظر منم جبهه جای اونایی بود که احساسی بودن، حالا یه موجی اومد و اونام رفتن دیگه!‌

می‌بینی سید؟! اینا حرفاییه که امروز در مورد تو و رفقات توی دانشگاه میزنن. موندم تو برای چی رفتی جبهه؟! تو که وضع مالیت خوب بود، کارم داشتی، دانشجوی اهل استدلال و منطق هم که بودی، جو زده هم که نشده بودی، پست خوبی هم که بهت داده بودن، به زور هم که نرفته بودی!

پس میشه هم پول داشتی، هم کار، هم عقل درست و حسابی، اما راه تو را انتخاب کرد!

از نیرو‌های اصلی اطلاعات سپاه قزوین بود

میکائیل باقری از همرزمان شهید سید ناصر سیاهپوش روایت می‌کند: امامزاده علی (ع) بودیم. خیلی توی فکر بود. وضو که گرفتیم بهم گفت می‌خواد از کمیته بره سپاه! اعتقاد داشت اونجا بهش بیشتر نیازه، نظر من رو می‌خواست. گفتم خودت بهتر می‌دونی!

فکر می‌کردم یه پاسدارعادی میخواد بشه، بعد‌ها فهمیدم شده یکی از نیرو‌های اصلی اطلاعات سپاه قزوین!

منبع: کتاب استاندار بصره (گذری بر زندگی سردار گمنام دانشجوی شهید سید ناصر سیاه‌پوش)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده