وصیتنامه شهید نوجوان «احمد قبادی»؛
شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۴
شهید «احمد قبادی‎» یک شهید شانزده ساله کوهدشتی است که وصیت کرد: «چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام».

به گزارش نوید شاهد لرستان، احمد قبادی از شهدای نوجوان لرستانی است که در هنگام شهادت شانزده سال سن داشت. در یکم خردادماه سال ۱۳۴۸ در روستای نامجواولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت متولد شد پدرش علی‌بگ و مادرش عنبربانو نام داشت،  دانش‌آموز مقطع راهنمایی بود و با اینکه نوجوانی بیش نبود؛ به ندای ولی و مقتدای خویش، امام خمینی(ره) لبیک گفت و علی‌اکبروار وارد میادین نبرد شد و در تاریخ ۲۴ مردادماه سال ۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله به سوی معبود خویش پرکشید و پیکر مطهرش را در روستای نامجواولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت به خاک سپردند.

دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام

در وصیت‌نامه این شهید نوجوان آمده است:

«بارالها! به مادران و خواهران و برادران شهدا، صبر و برباری عنایت فرما تا بتوانند در برابر مشکلات و نارسایی‎ها همچون کوه استوار ایستادگی کنند.بارالها! شهادت ناچیز من را این بنده حقیرت، این بنده گنهکارت را قبول کن.

مادر جان، خواهر جان و برادرجان و دوستان و اقوام! اگر می‎خواهید که من را خوشحال کنید راه مرا ادامه دهید، اگر بخواهید که از آن فرزند امام حسین(ع) دفاع نکنید در آخرت پاداشی نخواهید داشت.

مادر و خواهر و برادرم! اگر که شما را اذیت کرده‌ام مرا ببخشید.خدایا، الهی! راضیم به رضایت.خدایا! اگر زنده ماندنم برای اسلام ثمربخش است مگذار بمیرم وگرنه به شهادتم رسان.باید ما با این صدام آمریکایی بجنگیم تا شهید شویم و به قول امام که می‌گوید: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزی از آن ماست».

مادر جان! اگر خبر مرگ من را شنیدی برای من لباس سیاه نپوش چون که انسان فقط برای امام حسین(ع) سیاه می‎پوشد. چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام و من از شما می‎خواهم که جنازه من را در اولادقباد به خاک بسپارید و من از شما می‌خواهم که برا یامام همیشه دعا کنید و اگر که من شهید شدم یک پرچم سبزی در خانه زنید.

مادر جان! اگر خواستی هم که گریه کنی به یاد آن کس که در صحرای کربلا شهید شد و هیچ کس نبود برای او گریه کند گریه کن.مادر! تو مرا بزرگ کردی و برای من رنج کشیدی، اما می‎دانی که اسلام کمک می‎خواهد.باید به جبهه‌ها برویم و جهاد کنیم که دشمنان اسلام نتوانند سرزمین اسلامیمان را بگیرند.

مادر! اگر که جنازه من به دست شما نرسید باز هم یک پرچم در گلستان اولادقباد بزنید و در روی آن بنویسید: «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)». مادر! دعا برای امام خمینی از یادت نرود حتماً برای امام دعا کنید و از خدا بخواهید اسلام را پیروز کند».

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده