شهید «اسماعیل اسفندیارپور»:
شهید «اسماعیل اسفندیارپور» در وصیت نامه خود آورده است: اگر شهادت نصیب من حقیر بشود به هدف اصلی و راه اصلی خودم که سالها انتظارش را می‌کشیدم رسیده‌ام. از پدر و مادرم خواهش می کنم که راه صبر را پیشه خود کنند و راهی را بروند که خانواده شهدا رفتند و می روند.

به گزارش نوید شاهد کرمان؛ شهید «اسماعیل اسفندیارپور» نهم ‌مرداد 1341، در روستای چهارگنبد از توابع‌ شهرستان‌ سيرجان به دنيا آمد. وی تا پايان مقطع متوسطه‌ در رشته اقتصاد درس‌خواند، به عنوان پاسدار وظيفه درجبهه حضور يافت. دهم‌اسفند1363، در شلمچه براثر اصابت تركش‌ به سر و قلب، به شهادت رسید.

هدف من شهادت است که سال ها انتظار آن را کشیده ام

در ادامه بخش هایی از وصیت نامه شهید «اسماعیل اسفندیارپور» را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم
شکر خداوندی را که انسانها را به عقیده های و فکرهای مختلف آفرید و خوشنود انسانی را که راه حق فضیلت را پیشه خود کرد و راهی که تمام ائمه طاهرین در این راه مبارک به سعادت شهادت نایل شدن. ما باید این مسئله را بدانیم که آن چیزی که به زندگی معنا می دهد و زندگی را از حالت طفیل بودن خارج می کند آن مهم است پس مسئله مرگ مطرح نیست مسئله این است که علاقه به زندگی، به ماندن در دنیا محرک انسان در فعالیت ها نباشد.

این مساله عشق به رفتن است. اگر کسی در عین عشق به رفتن بماند این عین کمال است و کسی که در حال نفرت از رفتن برود عین سقوط است پس آن چیزی را که فرد باید بدست بیاورد این است که نسبت به شهادت عاشق باشد چه نصیب او بشود و چه نشود. یعنی در نظر او لقاء پروردگار ارزشش بیشتر از ملاقات حیات دنیا باشد.

انسان بر اساس عقیده خود راهی را باید انتخاب کند که در این راه مبارک که همان به شهادت رسیدن است و سرانجام هر انسانی مرگ است پس چه بهتر که انسان مرگی را انتخاب کند که در راه خدا و اسلام باشد.
پدر و مادر عزیز اگر شهادت نصیب من حقیر بشود به هدف اصلی و راه اصلی خودم که سالها انتظارش را می کشیدم رسیده ام. از پدر و مادرم خواهش می کنم که راه صبر را پیشه خود کنند و راهی را بروند که خانواده شهدا رفتند و می روند و من از اینکه نتوانسته ام دینم را ادا کنم تاسف می خورم و از شما طلب عفو و بخشش خواستارم.

از برادران و خواهرانم تنها حرفی را که درباره آنها می توانم بزنم این است که حرف های امام را سرلوحه کار خود و اسلام قرار دهند و از خواهرانم می خواهم که یک لحظه از درس و کوشش برای خدا غافل نشوند. و از برادر گرامی خود خواهشم این است که پدر و مادر من را، که این دو پرورش دهنده یک انسان به سعادت رسیده هستند تا لحظه مرگ همراه و نگهبان آنها باشد و نور چشم من و خواهرانم را که عزیز من هستند.

برادرم گرچه زندگی سختی و مشکلاتی دارد نه به اندازه جداشدن از پدر و مادر و خواهر .از کلیه مردم شهیدپرور سیرجان می خواهی یک لحظه درباره شهیدان شهرستان فکر کنند و برای خودکفائی کشورشان و برای جهانگیر شدن اسلام به رهبری امام خمینی کوشش کنند و دعا برای امام را از یاد نبرید.

پایان پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده