خاطره خودنوشت شهید نصرالله ایمانی«67»
شهید «نصراله ایمانی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از صرف چای مستقيم رفتيم به طرف بستان ميان راه توضيحات لازم گفته شد. مناطق ديدنی هم تماشا شد و بعد...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

تماشای مناطق ديدنی بستان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «نصرالله ايمانی» یکم فروردین سال 1337 در خانواده ای روحانی در کازرون دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سال 1356 به سربازی رفت و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه جنگ شد و سرانجام 20 اردیبهشت سال 1362 بر اثر اصابت خمپاره‌ به شهادت رسيد.

بیشتر بخوانید: دهکده بهشتی و خبر شهادت رفیقان // قسمت 66

متن خاطره خودنوشت: مسجد جامع سوسنگرد

12فروردین سال 1361 قرار شد که به سوسنگرد برويم. بخرد و محمد صادق صفری به خاطر شهادت شکرالله پيروان برگشتند کازرون. من هم با قاسم اندام و محمد باقر قنبريان و آقای ايمانی و اطرافيانش به طرف سوسنگرد راه افتاديم. اول حرکت اکبر دهقان با لندرور آمد می خواست به سوسنگرد برود با اينکه ماشين به خوبی جا نداشت مجبور شديم اکبر هم بياوريم. در شهرک سلمان فارسی بنزين زديم و بعد هم آمديم سوسنگرد. نزديکی‌های ظهر بود رفتيم نماز جماعت در مسجد جامع سوسنگرد. بعد برگشتيم در مقر نانوایی ناهار خورديم.

تماشای مناطق ديدنی بستان

بعد از صرف چای مستقيم رفتيم به طرف بستان ميان راه توضيحات لازم گفته شد. مناطق ديدنی هم تماشا شد. بعد رفتيم به طرف سعيديه، پل برداشته بودند و رفتن به آن طرف رودخانه امکان نداشت. برگشتيم طرف سوسنگرد. بين راه در حسينيه بستان عکس گرفتيم. هر جا منظره جالبی بود. عکس می‌گرفتند. نزديکی های غروب برگشتيم به سوسنگرد. شب جمعه بود. در سوسنگرد به وسيله نيروهای ارتشی و سپاهی راهپيمایی بود. از تبليغات سپاه آمدند درخواست کردند که امشب آقای ايمانی در مسجد در پايان راهپيمایی سخنرانی کند.

آقای ايمانی پذيرفتند بعد از راهپيمايی قبل از نماز مغرب و عشا سخن گفتند و بعد از صرف شام رفتند. حدود ساعت دوازده شب دعای کميل خواندم و خوابيدم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده