چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۱۸
قربانعلی تقی‌لو جانباز 70 درصد در گفتگو با نوید شاهد قم گفت: امروز هر کدام از ما باید اول از خود و خانواده‌هایمان شروع کنیم و روشنگری و شناخت حق از ناحق را به فرزندان بیاموزیم. این بدان معنا نیست که از جامعه غافل شویم، بلکه با امر به معروف و نهی از منکر که فرمان خداست باید در هدایت جامعه در مسیر درست بکوشیم.

به گزارش نوید شاهد استان قم، خبرنگار نوید شاهد قم در ایام ماه مبارک رمضان گفتگویی با جانباز 70 درصد قمی داشته است که برای علاقه‌مندان و مخاطبین خود منتشر می‌کند. 

امر به معروف و نهی از منکر، از اقدامات ضروری خانواده هاست

قربانعلی تقی‌لو در سال 1357 در منطقه‌ای کم برخوردار بنام نیروگاه در شهر قم متولد شد. او که همسال انقلاب اسلامی است و پدری زحمتکش و کارگر داشت و به این امر می‌بالید و با چهار برادر و یک خواهر خود در خانه‌ای کوچک در منطقه نیروگاه رشد یافت. به جهت وجود فرهنگ قرآنی در خانواده از همان دوران کودکی با آموزه‌های دینی مانوس شد و اگرچه خانواده از نظر اقتصادی نسبتا ضعیف بود اما به مدد نزدیکی به قرآن از نظر فرهنگی توانست فرزندان برومند و آگاهی را تربیت کند. در ادامه این گفتگو را می‌خوانید.

دوران کودکی

قربانعلی تقی‌لو از خاطرات کودکی‌اش گفت: من در دوران کودکی بسیار فعال و پرشور بودم و دوستان زیادی داشتم و خیلی خوب می‌توانستم با افراد در سنین مختلف هم کلام شده و ارتباط برقرار کنم. ارتباطم با پدر و مادرم بسیار خوب بود و می‌توانم بگویم که آنها همیشه نزدیک‌ترین و عزیزترین افراد زندگی من بوده‌اند اگرچه با بقیه اعضای خانواده هم همواره ارتباط خوبی داشته‌ام و همین امر مایه آرامش من در زندگی بوده است.

من از همان دوران کودکی با وجود شیطنت اهل کار هم بودم و یکی از خاطراتی که از همان شیطنت‌ها خوب در ذهنم مانده این است که یک بار با عمویم که شیشه بُر بود، برای نصب شیشه به خانه‌ای نیمه کاره رفتیم؛ هوا خیلی سرد بود و بعد از مدتی که در خانه مشغول کار بودیم، عمویم مرا به داخل ماشین فرستاد تا گرم شوم... بعد از مدتی که سوار ماشین شدم، دیدیم سوییچ روی ماشین است و من با شیطنت کودکانه سوییچ را چرخاندم و ماشین روشن شد و چندمتری به جلو حرکت کرد... از ترس، سریع ماشین را خاموش کردم!! عمو که از خانه بیرون آمد با تعجب پرسید ماشین را روشن کردی؟ من با اعتماد به نفس تمام گفتم نه! عمو با خنده نگاهی به من کرد و سوار ماشین شد، هیچوقت آن روز را فراموش نمی‌کنم!

من دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه‌های شهدا و فرقانی و انبیا در منطقه شیخ آباد گذراندم و در دوره دبیرستان به جهت انتقال به مدرسه شبانه ترک تحصیل کردم. بلافاصله مشغول به کار بهیاری و تزریقات در مطب یک پزشک شدم و در کنار آن همراه برادرم در فضای سبز هم فعالیت داشتم.

دوران کودکی من اگرچه در شرایطی گذشت که امکانات بسیار کم بود و محرومیت‌ها به دلیل وجود جنگ تحمیلی در جامعه زیاد بود اما باز هم نسبت به امروز جامعه بسیار بهتر بود و من آن زمان را خیلی بیشتر دوست می‌دارم. نه دغدغه‌ای بود و نه چشم و هم چشمی و همه در اوج سادگی اما با احساس رضایتمندی زندگی می‌کردند. امروز با تمام پیشرفتی که از نظر امکانات و سبک زندگی صورت گرفته اما رضایت از زندگی و شرایط هر روز برای مردم کمتر می‌شود و این بسیار ناراحت کننده است.

خاطرم هست گاهی در برف با دمپایی به مدرسه می‌رفتیم و حتی زمانی بود که من و برادرم یک جفت کفش داشتیم و باید منتظر می‌ماندیم تا دیگری از مدرسه برگردد تا کفش را به ما بدهد و به مدرسه برویم، حالمان خوب بود و خانواده‌مان در آرامش زندگی می‌کرد... آرامشی که امروز گوهر کمیابی شده که خانواده‌ها با وجود انواع و اقسام امکانات هنوز از داشتنش محرومند!!

گمان من این است که آرامش آن روز محصول باورها و اعتقادات قوی مردم بود و همان ایمان مردم را صبور در برابر مشکلات و رازی به رضای خداوند بار آورده بود؛ اما متاسفانه امروز دشمنان ما تلاش می‌کنند با تضعیف باورهای دینی و ایمان مردم و بویژه جوانان باعث ناامیدی و یاس در جامعه شوند تا اگر از راه جنگ نظامی نتوانستند انقلاب ما را از بین ببرند با جنگ فرهنگی و دینی مردم را از انقلاب جدا کنند. نمونه آن همین اغتشاشات اخیر که زمینه‌ساز آن تضعیف باورهای دینی مردم نظیر حجاب بود.

اعزام به سربازی

وی به شرح خاطراتی از اعزام سربازی‌اش پرداخت و از مجروحیت‌هایش گفت: من تا سال 1375 در فضای سبز مشغول بودم تا اینکه برای اعزام به خدمت سربازی مجبور به استعفا از فضای سبز شدم و سال 1376 رسما به خدمت سربازی اعزام شدم. من به دلیل دارا بودن سوابق بسیج به تیپ 83 امام جعفر صادق (ع) که تیپ رزمی تبلیغی روحانیون بود اعزام شدم و در بهداری تیپ مشغول به خدمت شدم.

مدتی از خدمت من در تیپ امام صادق (ع) می‌گذشت که در اسفند ماه سال 1376 که برای ماموریت اعزام شده بودم در اثر تصادف دچار آسیب شدید جسمی شدم و به بیمارستان نکویی در شهر قم منتقل شدم و 7 روز در این بیمارستان در کما بودم. بعد از بهوش آمدن مرا به بیمارستان بقیه‌الله تهران منتقل کردند.

در زمان بستری بودن در بیمارستان نکویی دچار زخم بستر و به دنبال آن عفونت خونی شده بودم که همین باعث شد، مدتی را در بقیه‌الله تهران تحت درمان باشم. ضمن اینکه به خاطر شدت تصادف از ناحیه نخاع دچار آسیب شدید شده بودم و نخاعم قطع شده بود و نیاز به درمان‌های خاصی داشتم که در آنجا دریافت می‌کردم. نهایتا بعد از 6 ماه از بیمارستان بقیه‌الله تهران مرخص شدم و به خانه برگشتم.

دوران بستری بودنم در بیمارستان بقیه‌الله به دلیل حضور کادر درمانی بسیار مهربان و همراه و همچنین نیروهای جهادی فداکار حاضر در بیمارستان فرصت خوبی بود برای آنکه روحیه از دست رفته من دوباره بازیابی شود. خاطرم هست که در آن دوران گروه‌های هنری از خارج بیمارستان برای انگیزه دادن به بیماران به آنجا می‌آمدند و برنامه‌های هنری برایمان اجرا می‌کردند و کادر درمان هم در حد توانشان در این روحیه بخشی مشارکت می‌کردند و من  به خاطر ایثار آن عزیزان همواره از آنها سپاسگزارم و از خداوند برایشان طلب اجر می‌کنم که اگر آن فداکاری‌ها نبود، نمی‌دانم آیا امروز می‌توانستم از این حادثه به عنوان مشیت الهی یاد کرده و به خاطر آن شاکر خداوند باشم یا نه!!!

هر کجا که هستند لطف و مهر خداوند همراهشان باد.

ازدواج

قربانعلی تقی‌لو در ادامه بیانگر شرحی از روزهای خواستگاری و ازدواجش شد و افزود: چند سالی طول کشید تا به لطف خداوند من با شرایط جدید وفق پیدا کردم و کم کم به جریان زندگی بازگشتم و حدودا سال 86 بود که به فکر ازدواج افتادم و قبل از همه آن را با پدر و مادرم مطرح کردم! به دلیل شرایط خاصی که افراد نخاعی با آن روبرو هستند، خانواده از این مسئله استقبال نکردند، تا این که من خودم برای پیدا کردن همسر مناسب دست به کار شدم.

موضوع را با چند تن از دوستانم در بسیج مطرح کردم و بعد از مدتی یکی از دوستان که سپاهی بود به دیدار من آمد و عنوان کرد که خواهرم قصد ازدواج با جانباز را دارد و به من پیشنهاد داد که برای خواستگاری به خانه‌شان برویم. من هم که از خدا خواسته، اقدام کردم و ابتدا مادر و همسر برادرم را فرستادم و با پذیرش شرایط از جانب طرفین، نهایتا خودم همراه خانواده به منزل همسرم رفتیم و خدا را شکر در هفتم تیرماه سال 1387 ازدواج انجام شد.

مراسم ازدواج ما در اوج سادگی و در عین حال صفا و صمیمیت برگزار شد و دو روز بعد هم به مشهد مقدس مشرف شدیم و تقریبا سه ماه بعد از عقد بود که در اوج سادگی سر خانه و زندگی خودمان رفتیم و عملا زندگی مشترک ما آغاز شد.

خدا را شکر می‌کنم که فرصت داشتن همسری مهربان و فداکار و همراه را به من عطا کرد که مایه آرامش من در زندگی است و بسیار از وجود و حضورش در کنارم سپاسگزارم.

فعالیت امروز

وی در خصوص فعالیتهایش اینچنین عنوان کرد: اما بسیار خوشحالم که بگویم امروز هم از فعالیت و تلاش دست نکشیده‌ام و در زمینه ورزش بسکتبال با ویلچر مشغول به کار هستم. حدود سال 1389 بود که برادر همسرم، سالنی برای جانبازان نخاعی اجاره کرده بود و برای آنها آموزش بسکتبال با ویلچر راه انداخته بود و بهمن هم پیشنهاد حضور در کلاس‌ها را داد.

از همان زمان بود که بسکتبال را شروع کردم و امروز هم بطور جدی و پیوسته به تمرین و بازی در این حیطه ورزشی مشغولم و عضو تیم بسکتبال جانبازان و معلولین قم هستم.

جهاد تبیین

قربانعلی تقی‌لو در پاسخ به وظیفه خانواده‌ها در تربیت فرزندان نسبت به شرایط کنونی چیست؟ افزود:  من فکر می‌کنم بیانات مقام معظم رهبری در خصوص جهاد تبیین را برای مردم به طور کامل روشن کرده است. امروز هر کدام از ما باید اول از خود و خانواده‌هایمان شروع کنیم و روشنگری و شناخت حق از ناحق را به فرزندان بیاموزیم. این بدان معنا نیست که از جامعه غافل شویم، بلکه با امر به معروف و نهی از منکر که فرمان خداست باید در هدایت جامعه در مسیر درست بکوشیم.

نباید فراموش کنیم که طبق فرمایشات مقام معظم رهبری، امروز دشمن از هیچ ابزاری برای دشمنی با مردم و ایجاد تفرقه میان ملت ایران فروگزار نمی‌کند و به همین خاطر آگاهی و هوشیاری از توطئه‌های دشمن و بیدار کردن جامعه در این خصوص بخشی از همان جهاد تبیینی است که رهبری بر آن تاکید دارند و ما موظف به انجام آن هستیم.

ان‌شاءلله همه ما گوش به فرمایشات و فرامین مقام معظم رهبری باشیم و به یاد داشته باشیم که اگرچه امروز درگیر جنگ نظامی نیستیم اما جنگ فرهنگی در حال وقوع است و جهاد امروز طبق فرمایشات رهبری جهاد تبیین است.

حرف آخر

او کلام آخر را این گونه عنوان کرد: حرف آخر اینکه هر کشتی، یک ناخدا دارد و سلامت به مقصد رسیدن کشتی منوط به پیروی همه از ناخدای کشتی است... این کشتی انقلاب اسلامی نیز ناخدایی چون مقام معظم رهبری دارد و برای به سلامت به مقصد رسیدن باید بی چون و چرا پشت سر ایشان باشیم و از دستورات و فرامین‌هایشان پیروی کنیم تا کشتی انقلاب را به صاحب اصلی‌اش امام عصر (عج) برسانیم ان‌شاءلله...

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده