شهید«عباس مرادی» در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: از خواهرانم تقاضا دارم که در همه حال حجاب اسلامی خود را حفظ کنند. چون حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است و همیشه زینب وار باشید از برادران و همه دوستانم تقاضا دارم که اسلحه بر زمین افتاده ام را بردارید، راهم را ادامه دهید.

به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، شهید عباس مرادی، بیست و سوم تیر 1347، در روستای میربیک از توابع شهرستان زابل چشم به جهان گشود. پدرش ابراهیم، کشاورز بود و مادرش قمر نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یکم بهمن 1365، در شلمچه بر اثر موج گرفتگی به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای روستای کیخا تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.

از خواهرانم، تقاضا دارم که در همه حال حجاب اسلامی خود را حفظ کنند

بسم الله الرحمن الرحيم

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»

«آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده مپندارید بلکه آنها زنده اند و در نزد خدایشان روزی می خورند»

با سلام بر منجی عالم بشریت بقية الله اعظم (اروحنا له الفدا) و با درود و سلام بر امام امت این ابراهیم زمان بت شکن قرن و با درود و سلام بر رزمندگان اسلام این زاهدان شب و ستیزان روز که مردانه در صحنه نبرد می جنگند و حماسه می آفرینند و با سلام بر شهیدان عرصه توحید که چون گل پرپر شدند و چون شمع سوختند بر ملت مسلمان و همیشه در صحنه بر شما پدران و مادرانی که چنین فرزندان پاکی در دامن خود پرورش داده اید که باعث افتخار است و مسلمین می باشند.

 من عباس مرادی فرزند ابراهیم که افتخار شرکت در صف پیکارگران حق را داشته ام اگر به دیدار معبودم شتافتم و به لقاءالله رسیدم، بدانید راهی بوده که با میل و رغبت خودم انتخاب کرده ام. که طلیعه دار و آغازگر آن حسین بن علی (ع) بوده و بر این شهادت افتخار می کنم.

 ای پدر و مادر محترمم از اینکه نتوانستم در موقع اعزام به جبهه با شما خداحافظی کنم و از اینکه نتوانستم برایتان فرزندی شایسته باشم طلب شفاعت و حلالیت دارم و تقاضا دارم، برایم ناراحت نباشید و در همه حال بنابراین بوده چون خداوند با صبر کنندگان است.

 از برادران و خواهران طلب حلالیت دارم و اگر از من در خانه بد رفتاری دیده من حقیر را ببخشید. از خواهرانم تقاضا دارم که در همه حال حجاب اسلامی خود را حفظ کنند. چون حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است و همیشه زینب وار باشید از برادران و همه دوستانم تقاضا دارم که اسلحه بر زمین افتاده ام را بردارید، راهم را ادامه دهید.

 از پدر و مادر عزیزم تقاضا دارم هرگاه بر سر جنازه من آمده مثال حضرت زینب (س) جمله (خدایا این قربانی را از ما قبول کن) را زمزمه کنند و هیچگاه برایم ناراحت نباشید، از تمام دوستان خویشان تقاضا دارم که در یک روز جمعه آمده بر من حلقه زده و یک دعای ندبه بخوانند و برایم در نزد خدا دعا کنید، تا شاید خداوند من را ببخشد و دعای شما استجابت شود.

 یک رباعی نوشته ام و آن به این مضمون است:

ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد

           بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد

چو حمله می روم شادم ولی زخمی به تن دارم

          به جای رخت دامادی لباس خون کفن دارم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده