جانباز حمزه‌علی قربانی در بخشی از خاطرات خود می گوید: «در عملیات رمضان دو گردان قزوین وارد عمل شد گردان قدس و گردان شهید دلاک، به‌محض شروع عملیات، گردان شهید دلاک به فرماندهی شهید حسن‌پور هم از راه رسید ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزه‌علی قربانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

در عملیات رمضان دو گردان قزوین وارد عمل شد
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز «حمزه‌علی قربانی» فرزند غلامعلی متولد نهم خرداد سال ۱۳۳۳ در سلطان‌آباد یکی از روستا‌های جنوب غرب قزوین به دنیا آمد. وی از فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس استان قزوین بیش از ۱۰۰ ماه افتخار حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در دفاع مقدس و قائله‌های پیش از شروع رسمی جنگ را دارد. این جانباز بزرگوار در عملیات‌های مختلفی از جمله بیت‌المقدس، رمضان، محرم، خیبر، بدر، کربلای ۴، کربلای ۵ و الفجر ۱۰، ماموریت شیخ محمد و حضور در لبنان حضور داشتند.

جانباز حمزه‌علی قربانی از خاطرات خود در مورد چند گردان قزوین در عملیات رمضان حضور داشتند، می‌گوید: دو گردان قزوین وارد عمل شد؛ گردان قدس و گردان شهید دلاک، به‌محض شروع عملیات، گردان شهید دلاک به فرماندهی شهید حسن‌پور هم از راه رسید. البته گردان قدس (گردان ما) هم در پدافندی بود.

من نیرو‌ها را به عنوان فرمانده گردان هدایت کردم و در نورد و سپنتا مستقر شدیم. منتها قبول نکرده و گفتند که حتماً باید برای ما بنویسند که شما فرمانده گردانید. با قزوین تماس گرفتم که آقا این‌ها می‌گویند یا یک حکم بفرستید یا کسی را با حکم بفرستید! در نهایت شهید پرویز را برای فرماندهی گردان فرستادند، شهید مشاطان به عنوان جانشین‌اش، بنده جانشین دوم و فرمانده گروهان. یک فرمانده گروهان آقای علیمردانی و گروهان دیگر هم آقای عبدالله عراقی بود.

فرمانده محور ما شهید بهروزی و اهل جنوب بود. ایشان جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردان برگزار کرد. ۱۰ نفر بیشتر نبودیم. من و آقای بهروزی و... شاید معاونین گروهان‌ها هم بودند. سپس از فرمانده گروهان‌ها نظرخواهی کردند که چه کسی خطشکنی کند و... در آن دشتی که بین دژ ما و دژ عراق بود، بعثی‌ها چند خاک‌ریز تانک زده بودند.

آقای بهروزی و فرمانده گروهان‌ها نظر می‌دادند که نیرو‌ها را دسته‌دسته توجیه کنیم، مأموریت بدهیم که تا شب شد، دسته‌دسته بروند در خاک‌ریز‌ها بمانند. بعد یک دسته خط را بشکند. وقتی که خط شکست، بقیه بروند. من با تجربه‌ای که در بیت‌المقدس داشتم، گفتم: اگر نیرو‌ها را در این خاک‌ریز‌ها بخوابانیم، موقع بلند شدن و حرکت، زیر آتش سنگین دشمن به مشکل می‌خورند، مگر در حالت حرکت باشند. اگر کسی هم شهید و زخمی بشود، بقیه برنمی‌گردند. این را پذیرفتند که نیرو‌ها ستونی به سمت مواضعی که باید می‌شکستند، حرکت کنند.

منبع: کتاب حاج حمزه

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده