خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۳
پدر شهید "محمد علی نائینی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «روزی عالمی به روستا آمد و بعد از اینکه محمدعلی به موعظه های او گوش داد به خانه آمد و از من خواست به جبهه برود و من هم مانع رفتنش نشدم.»

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمد علی نائینی در یکی از روزهای خوب خداوند در سال 1343 در شهرستان زرندیه ی ساوه، دیده به جهان هستی گشود. هفت سالش نشده بود که به مدرسه رفت و تا کلاس اول راهنمایی درس خواند. انقلاب به پیروزی رسیده بود و درس را رها کرد و با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به فرموده‌ی امام خمینی(قدس سره) مولود انقلاب بود به این نهاد مقدس پیوست و به عضویت این نهاد درآمد. حالا باید به میدان مبارزه می‌رفت. سال‌های جنگ را دید و در عملیات‌های مختلفی حضور داشت ولی انگار قرار نبود در این میدان به شهادت برسد. او می‌بایست می‌ماند تا واقع نگار جنگ باشد و آن را با همه‌ی بزرگی و درستی‌اش به نسل بعد از جنگ انتقال دهد. روزها در پیش و در گذر بود، امام خمینی(قدس سره) از دنیا رفت و حال او و همه مردم ایران برای از دست دادن مراد و پیرشان ناراحت و به هم ریخته بودند که چه بر سر انقلاب می‌آید. امام خامنه‌ای به رهبری رسید و حالشان بهتر شد. روزگار به سرعت می‌گذشت، روزها با شادی و غم می‌رفت تا این که پس از مدتی به نیروی عنوان امنیت پرواز فرودگاه مهرآباد مشغول به کار شد. با تمام سختی‌های زندگی کنار آمد. ازدواج کرد و زندگی خوبی هم داشت تا این که در تاریخ بیست و یکم بهمن‌ماه سال 1382 در حالی که به عنوان نیروی حراست و حفاظت از هواپیما خدمت می‌کرد، در سقوط هواپیما به شهادت رسید و در جوار رحمت الهی آرامش یافت. 

 

آمار بازدید : 0
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده