شهید «محمود عباسی» از شهدای پاسدار جنگ تحمیلی است که دی ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد. وی در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش خطاب به خواهرانش می‌گوید: «مثل حضرت زینب (س) دین مبین اسلام را تبلیغ کنید و حجاب را سرلوحه ایمان به خدا و برپاى داشتن واجبات را منشاء رستگارى بدانند.» در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام منتشر می‌شود.

به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهید «محمود عباسی» فرزند علی خان اول آبان ماه ۱۳۴۷ در شهرستان ملکشاهی دیده به جهان گشود. دانش آموز مقطع سوم دبیرستان بود که عشق به امام و وطن باعث شد به عنوان پاسدار وارد سپاه پاسداران شود و در لشکر ۱۱ حضرت امیر (ع) به عنوان جانشین گردان مشغول به خدمت شود. پس از رشادت‌های فراوان در دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی که دی ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه چنگوله به علت اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر به فیض عظمای شهادت نایل آمد. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح (ع) قرار دارد.

متن وصیت نامه شهید:

شکر خداوند را به جا مى‌آورم و به سپاسگزارى درگاهش مى‌نشینم که مرا در چنین عصرى و زمانى قرار داد و چنین هدایتگرى نه تنها به من بلکه به تمامى مسلمانان روى گیتى عنایت فرمود، و از رهبرم و هدایتگرم (امام خمینى) تشکر و قدردانى مى‌کنم که مرا از سیاه‌چال‌ها و گودال‌هاى خفه‌کننده آزاد ساخت و به دنیایى آزاده و سعادتمند دعوت نمود و در این دنیا این سفره که رهبرمان ما را به آن دعوت کرده هزاران راه براى رستگار شدن وجود دارد.

یکى از راه‌ها شهادت یعنى کشته شدن در راه احیاى دین مى‌باشد که بالاترین راه رستگارى و سعادتمند شدن است. شهادت در راه خدا زیبا و پرمعناست و جهانى پر از شور و شوق در این کلمه زیبا نهفته است براى هیچ عمل صالحى برتر و ارزنده‌تر از شهادت نیست و هیچ قطره‌اى در مقیاس حقیقت نزد پروردگار از قطره خونى که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و من مى‌خواهم با این قطره خون به معشوقم برسم که (الله) است.
وصیت به پدر و مادر

من اکنون مى‌روم که با خدایم ملاقات کنم تا آتشى که در درونم مشتعل شده خاموش کنم. اى مادرم یادم هست با اینکه زحمت‌ها در بزرگ کردن من کشیده‌اى، نکند در مرگم بى‌تابى کنى و جامه مشکى بپوشى و تا آخر عمر خود را در آتش ناراحتى بسوزانى. مادرم بعد از شنیدن خبر مرگ من اشک مریز زیرا حجت عصرم رهبرم و امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت، چون مى‌دانست که رضاى خدا در این امر مى‌باشد.

وصیت مى‌کنم هر چند من کوچکتر از آن هستم که به شما وصیت کنم با کمال حقارت و شرمسارى به شما توصیه مى‌کنم که بعد از شهادت من به رهبرم به دوستان ارزنده و خویشاوندان گرامیم تبریک بگوئید. بگوئید که دوست شما به سوى جدش و سرور شهیدان حسین‌ابن على (ع) سفر کرده است؛ و تو اى پدر زحمت هایى را که براى بزرگ شدن من کشیده‌اى یاد مى‌کنم، اما وجدانم به من اجازه نمى‌دهد که من سکوت کنم و سنگر همرزمم را خالى بگذارم به هر حال در مرگ من ناراحتى به خود راه مده و خودت را همدم و همصدا با دیگر خانواده‌هاى شهداء قرار ده.
تو اى مادر حلالم کن و در مرگ من ناراحت نباش، چون در قیامت زهرا از تو گله‌اى ندارد، و تو اى پدر در روز قیامت پیش سرور شهیدان سرشکسته نیستى زیرا فرزندتان راهى را پیمود که حسین‌ابن‌على (ع) این راه را پیمود.

سفارش به برادران و خواهران

در پایان از برادرانم قدردانى مى‌کنم که راه مرا ادامه دهند و به خواهرانم توصیه مى‌کنم مثل حضرت زینب (س) دین مبین اسلام را تبلیغ کنند و حجاب را سرلوحه ایمان به خدا و برپاى داشتن واجبات را منشاء رستگارى بدانند، چون شهادت تنها نتیجه زندگى من در طول حیاتم مى‌باشد، زیرا تلاش من براى رسیدن به این آرزوى دیرینه‌ام یعنى شهادت مى‌باشد و گرنه هیچ مقصدى و هدفى جز شهادت در زندگى نداشته‌ام و شهادت آخرین نتیجه و میوه زندگى من است که خوشبختانه در کوچکترین فرصتى که پیدا کردم به آن دست میابم.

جهت دریافت عکس در سایز اصلی کلیک کنید

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده