دست‌نوشته‌‌ به جا مانده از شهید «محمد احترامی سرخایی»
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۷
دست‌نوشته شهید گرانقدر «محمد احترامی سرخایی» برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. وی در نامه‌ای به خانواده‌اش می‌نویسد: «پدرجان چیزی دیگر به پایان ماموریت نمانده ولی همان طور که می‌دانید از وقتی که از عملیات برگشتیم همین طور آماده باشیم و انشاءالله به همین زودی عملیات شروع می‌شود و به یاری خدا این آخرین حمله باشد و دیدار ما در کربلا باشد.»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «محمد احترامی سرخایی» چهارم آذر ماه 1344، در روستای كلوچان تابعه شهرستان بندرعباس به دنيا آمد. پدرش سليمان، كارمند اداره برق بود و مادرش سكينه نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. نوزدهم دی ماه 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به صورت، شهيد شد. پيكرش را در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.

نامه‌ای از شهید به خانواده‌‌اش

نامه دست‌نوشته شهید محمد احترامی سرخایی:

«بسمه تعالی»

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی بت شکن و با سلام بر شهیدان انقلاب اسلامی به خصوص شهدای جنگ تحمیلی و با سلام بر امت شهید پرور انقلاب اسلامی.

خدمت پدر عزیز و گرامیم مشهدی سلیمان احترامی

سلام، پس از تقدیم عرض سلام و سلامتی امیدوارم که حالتان خوب باشد و شب و روز به یاری خداوند متعال سلامت بوده باشید.

پدر جان نامه‌ات را که بدون تاریخ بوده در تاریخ چهارده دی ماه سال 1365 به دستم رسید و خیلی خوشحال شدم و با اشتیاق فراوان آن را خواندم، پدرجان چیزی دیگر به پایان ماموریت نمانده ولی همان طور که می‌دانید از وقتی که از عملیات برگشتیم همین طور آماده باشیم و انشاءالله به همین زودی عملیات شروع می‌شود و به یاری خدا این آخرین حمله باشد و دیدار ما در کربلا باشد.

پدر من از شما گله مند هستم که چرا فرم مجتمع من را پست نکردید که بیاید الان دارند ثبت‌نام می‌کنند و حتی یک دوره از امتحانات نیز گذشته است اما من دستم خالی بوده با رسیدن این نامه حتماٌ آن را برایم پست کنید. پدر برایمان دعا کنید برای همه رزمندگان دعا کنید که انشاءالله هرچه زودتر این صدام خرفت و پلید ریشه‌اش از سر امت مظلوم عراق کشیده شود و هر چه زودتر کربلا حسینی آزاد شود. آقا امام حسین(ع) منتظر است، منتظر است که هر چه زودتر کربلایش آزاد شود.

مادر عزیز و بهتر از جانم را سلام می‌رسانم، مادرجان من را ببخش که زیاد اذیتت کردم زیاد ناراحتت کردم. قلبت را به درد آوردم. مادر من مدیون شما هستم بیست سال رنج و زحمت کشیدید و من را به این‌جا رساندید، واقعاٌ از صمیم قلب به شما تبریک می‌گویم که فرزندت را در بهترین راه فرستادی، مادر شاید در این عملیات دیگر نتوانم برگردم و شاید هم دیگر اثری از من نبینید که این را کسی نمی‌داند جز خدا، صبور باشید و هر وقت قلبتان شکست دست به درگاه خدا بلند کنید و دعا کنید که هر چه زودتر راه کربلا باز شود همان طور که اماممان گفت امسال به جنگ خاتمه می‌دهیم و راه کربلا باز می‌شود انشالله.

برادرم علیرضا‌جان سلام امیدوارم که حالت خوب باشد رضا‌جان درست را بخوان و دعا و خصوصاٌ نمازت را فراموش نکنی، مبادا نمازت قضا شود.

برادرم اسحق سلام می‌رسانم، خواهرانم ربابه و خدیجه و آمنه و فاطمه و خواهر کوچکم کلثوم را سلام می‌رسانم، خیلی دلم برای فاطمه تنگ شده از طرف من او را ببوسید. عمویم قنبر احترامی با خانواده سلام می‌رسانم. عمو‌جان نزدیک به یک ماه است که موهایم را ماشین کرده‌ام و دیگر مزاحم شما نمی‌شوم که موهایم را کوتاه کنید.

عموهایم با خانواده سلام می‌رسانم و دائی‌هایم مشهدی رحمت‌الله و مشهدی احمد و شیرعلی دریایی با خانواده سلام می‌رسانم، خاله‌هایم همگی سلام می‌رسانم عمه‌ام با خانواده سلام می‌رسانم.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده